درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المطلق و المقيد/تعريف المطلق /کلام محقق اصفهانی ره پیرامون اسم جنس، دو اشکال بر ایشان

کلام محقق اصفهانی ره پیرامون "اسم جنس" (نهایةالدرایة ج1ص667-668): مستفاد از فرمایش ایشان ره که میان لفظ "انسان" در قضیه "زیدٌ انسان" که با فرد ماهیت در ارتباط است با لفظ "انسان" در قضیه "الحیوان الناطق انسان" که صرفاً در معنای ماهیت استعمال شده و ارتباطی با کثرت ندارد، تفاوت وجود دارد.

ایشان می‌فرماید: معنای متصوّر برای "انسان" غیر از معنای موضوعٌ‌له آن است و واضع اگر چه لفظ "انسان" را برای دلالت بر خصوص ماهیت انسان وضع کردع ولی آنچه را در مقام وضع، تصور کرده خصوص ماهیت انسان نبوده بلکه ماهیت لابشرط قسمی را لحاظ کرده است و در مقام تعلیل برای نظریه خویش فرموده است: "تسریة الوضع الی المعنی بجمیع اطواره" موجب چنین وضعی شده است، یعنی برای اینکه وضع، به معنا با تمام حالات و خصوصیاتی که برای آن پیش می‌آید، سرایت داده شود ماهیت لابشرط قسمی لحاظ شده است.

از تعبیر "تسریة الوضع الی المعنی بجمیع اطواره" استفاده می‌شود که در قضیه "زیدٌ انسان" حالت خاصی برای معنای انسان و در قضیه "بکر انسان" حالت خاص دیگری برای معنای انسان مطرح است به خلاف قضیه "الحیوان الناطق انسان" که حالاتِ معنا در آن دخالت ندارد؛ زیرا لفظ "انسان" در این قضیه ناظر به کثرت و تعدد نیست و صرفاً در مقام إفاده ماهیت است.

دو اشکال بر نظریه مرحوم اصفهانی ره:

    1. چنین کلامی از ایشان جای تعجب است؛ زیرا معنا دارای اطوار و حالات نیست و اصلاً ربطی به مرحله وجود ندارد بطوری که اتحاد وجودی زید و عمرو و بکر با انسان ربطی به معنا ندارد، چه بسا کلی‌های طبیعی که حتی یک مصداق هم در خارج نداشته باشند، وجود یا عدم وجود مصداق برای یک ماهیت، ربطی به ماهیت ندارد و هیچ اختلاف و تغایری در ماهیت، ایجاد نمی‌کند، و مسئله "حالات" که مرحوم اصفهانی ره مطرح می‌کنند مربوط به وجودات است و وجود، خارج از ماهیت و عارض بر آن است، حتی اگر اصالت، مربوط به وجود خارجی باشد، بدان معنا نیست که وجود، داخل در دائره ماهیت است، ماهیت (خواه امر اصیل باشد و خواه امر اعتباری) خارج از دائره وجود است و به همین جهت است که نسبتش به وجود و عدم، مساوی است و بر دو قسم "موجودة – معدومة" قابل تقسیم است.

انسان در دو قضیه "زیدٌ انسان – الحیوان الناطق انسان" دارای یک معناست و هیچگونه تکثیری در "انسان" محمول، وجود ندارد. بله قضیه حملیه بر دو قسم است (یا مفید اتحاد در وجود است که قضیه حملیه به حمل شائع گفته می‌شود و یا مفید اتحاد در ماهیت است که قضیه حملیه به حمل اولی ذاتی گفته می‌شود) و در منطق نیز می‌گویند: وجود طبیعی، عین وجود افراد است و نمی‌گویند: ماهیت طبیعی، عین ماهیت افراد است، در ماهیت طبیعی هیچ تکثری وجود ندارد در حالی که طبیعی‌هائی که داراری وجودات خارجیه‌اند، وجود طبیعی کاملاً متکثر و متعدد است.

    2. بر فرض که واضع در مقام وضع، ماهیت لابشرط قسمی را تصور کرده باشد ولی شما معتقدید که واضع، این ماهین متصوّررا به عنوان موضوعٌ‌له قرار نداده بلکه موضوعٌ‌له را نفس ماهیت قرار داده است، و می‌دانیم که استعمال، تابع موضوعٌ‌له است و کسی را سراغ نداریم که استعمال را تابع وضه (معنای متصوّر در حال وضع) بداند و وقتی استعمال را تابع موضوعٌ‌له می‌دانیم و خود شما هم می‌فرمائید که موضوعٌ‌له در اسم جنس عبارت از ماهیت نفس است، پس نباید بین لفظ "انسان" در قضیه "زیدٌ انسان" و لفظ "انسان" در قضیه "الحیوان الناطق انسان" فرقی وجود ندارد.

حضرت امام خمینی ره نیز فرمایش محقق اصفهانی ره را مایه تعجب دانسته و در اشکال بر فرمایش ایشان می‌فرماید: أنّ الموضوع له إذا كان نفس المعنى لا يعقل سرايته إلى الأفراد، و يكون لحاظ الواضع لغوا بلا أثر، إلاّ أن يجعل اللفظ بإزاء الأفراد، و كذا إذا كان موضوع الحكم نفس الطبيعة لا يمكن سرايته إلى خصوصيّات الأفراد، لاحظ الحاكم أفرادها أم لا.[1]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo