درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1400/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/المخصص المجمل /عدم تطبیق عنوان "خطاب شفاهی" بر خطابات قرآنی

عدم تطبیق عنوان "خطاب شفاهی" بر خطابات قرآنی

به نظر می‌رسد که خطابات قرآنیِ متضمن احکام شرعی از نوع خطابات شفاهی نیست، برای اینکه قرآن به عنوان یک "کتاب" مطرح است، همانگونه که در موارد متعددی از قرآن به کتاب بودن آن تصریح شده است مثل: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ [1] و ﴿إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ [2] و ﴿هُوَ الَّذِي أَنَزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا [3] ، از سوئی می‌دانیم که اسلام به عنوان آخرین و کامل‌ترین ادیان الهی است و باید تا قیامت باقی باشد، فلذا معجزه‌ی چنین دینی که با أمر رائج در زمان خودش تناسب داشته و آن، قرآن کریم است، باید جاودانه باشد به‌خلاف معجزاتی مثل اژدها شدن عصا در دست حضرت موسی (علیه السلام) و زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی (علیه السلام) که فقط در زمان حیاتِ آن پیامبر امکان تحقق داشت، فلذا مبارز طلبی قرآن که در عصر نزول آغاز شده در طول اعصار ادامه دارد، یعنی قرآنی که در زمان نزول خود گفته است: ﴿قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا[4] تا دامنه قیامت این تحدّی به قوت خود باقی خواهد بود، پس معلوم می‌شود که ترتیب آیات قرآن نیز به دستور پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) و ناشی از وحی الهی و در زمانِ خود آن حضرت انجام گرفته و گرنه عنوان کتاب بر آن صدق نمی‌کرد، همانگونه که اگر نویسنده‌ای مطالبی تهیه کرده باشد تا زمانی‌که آنها را ساماندهی نکند عنوان "کتاب" بر آن صدق نمی‌کند.

با توجه به آنچه گفتیم، عنوان "خطاب شفاهی" را در رابطه با قرآن کریم کنار می‌گذاریم؛ چون در صدد بحث فرضی و تخیّلی نیستیم بلکه یک بحث حقیقی و واقعی را دنبال می‌کنیم و می‌خواهیم بدانیم که مخاطب در آیه ( یا ایها الذین آمنوا ) و امثال آن که در قرآن کریم وارد شده است، کیست؟

عدم توجه به واقعیتِ خطابات قرآنی موجب شده تا مطالبی که ارتباطی به این خطابات ندارد بعضی بگویند: خطاب به معدوم محال است، و مرحوم آخوند ره بگوید: ادات خطاب برای دلالت بر خطابات حقیقی وضع نشده‌اند بلکه موضوعٌ‌له آنها خطابات انشائی است، ولی حق این است که خطابات قرآنی از نوع خطابات کتبی به کتاب هستند و این خطابات خصوصیتی غیر از خصوصیات خطابات شفاهی باید مخاطب در مجلس تخاطب حاضر باشد، امّا در خطابات کتبی چنین چیزی لازم نیست، بلکه نویسنده کتاب یا مقاله یا رساله و یا اعلامیه و ... همه کسانی را که این نوشته به دستشان می‌رسد به نحو خطاب حقیقی مورد خطاب قرار می‌دهد، اگر میرزای شیرازی ره اعلامیه‌ای مبنی بر تحریم تنباکو و یا امام خمینی ره اعلامیه‌ای مبنی بر قیام علیه استبداد و استثمار صادر می‌کند، همه افراد حتی نسل‌های آینده را تا زمانی که موضوع باقی است، مورد خطاب قرار می‌دهد، در حالی که هیچگونه مجلس تخاطبی در کار نبوده است.

شارع مقدس در روش قانونگذاری خویش راه خاصی را انتخاب نکرده بلکه همان روش عقلاء را اتخاذ نموده و قوانین را در قالب کتاب آسمانی قرآن فرو فرستاده است، بنابراین با صدق عنوان کتاب، خطاب شفاهی صدق نخواهد کرد، چرا که جمع بین این دو امکان ندارد، خصوصاً با توجه به آنچه گفتیم که در هیچ تاریخ و تفسیری وارد نشده که هرگاه فرشته وحی آیه‌ای را برای رسول اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) می‌آورد، آن حضرت مجلس مخاطبه تشکیل می‌دادند، بلکه عده‌ای از صحابه که توانائی نوشتن داشتند، به عنوان کاتب وحی، مأمور ثبت و ضبط وحی الهی بودند و از این طریق، آیات الهی به مردم می‌رسید.

حضرت امام خمینی ره در قسمتی از این بحث می‌فرمایند: فالخطابات القرآنيّة كسائر الأحكام إنّما هي بطريق الوحي إلى رسول اللّه بلا واسطة أو معها، و تلك الخطابات المحكيّة باقية إلى زماننا، و نسبة الأوّلين و الآخرين إليها سواء، من غير اختصاص بالحاضرين في مجلس الوحي، ضرورة أنّ اختصاصها بهم و تعميمها بدليل آخر لغو باطل.

مضافا إلى عدم الدليل عليه بعد كون العنوان عامّا أو مطلقا، و بعد كون الخطاب الكتبيّ- إلى كلّ من يرى الكتابة- متعارفا، كما ترى في الكتب، مثل قوله: «فاعلموا يا إخواني».

ثمّ إنّ ما ذكرنا: من أنّ المقنّن لم يكن طرف المخاطبة في القوانين الإسلاميّة، بل يكون المقنّن غير المبلّغ، لأنّ الأوّل هو اللّه تعالى، و الثاني هو الرسول أوّلا، و ذو الوسائط ثانيا، بتوسّط الكتب و غيرها من وسائل التبليغ، سنّة جارية في جميع العالم، لأنّ المقنّن في القوانين العرفيّة و السياسيّة إمّا شخص، أو هيئة و جماعة، و لم يتعارف أن يكون الواضع مبلِّغا، بل وسائل التبليغ هي الكتب و الجرائد و الآلات المستحدثة في هذه الأزمنة، فالقانون الإسلاميّ كسائر القوانين العرفيّة، و لم يتّخذ الإسلام طرزا حادثا، فقوانينه عامّة لكلّ من بلغت إليه بأيّ نحو كان من غير لزوم محذور.[5]

نتیجه: خطابات و حیاتی قرآنی از نوع خطابات کتبی هستند از سوی خالق صادر شده و به همه مخلوقین (اعم از موجودین و معدومین) توجه پیدا کرده است، لذا شمولشان نسبت به افراد در طول تاریخ، محذوری ندارد؛ زیرا از نوع خطابات شفاهی نیستند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo