درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ موسوی

1403/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقوال دیگر

اما اقوال دیگر هر چند شاذ بوده و مخالف کتاب هستند و تأویل یا طرح آنها لازم است و به همین خاطر به آنها اجمالاً اشاره می کنیم.

قول دوم (مختار صدوق ره در مقنع)= ذبح در محل (مکان احصار) برای این قول به 2 روایت تمسک شده که در ذیل می آوریم:

    1. جریان مریضی حضرت امام حسین علیه السلام در إحرام عمره، که در ذیل صحیحه معاویة بن عمار آمده است.

محمد بن الحسن باسناده عن موسى بن القاسم، عن صفوان، عن معاوية بن عمار قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل احصر فبعث بالهدي، فقال: يواعد أصحابه ميعادا، فإن كان في حج فمحل الهدي يوم النحر، وإذا كان يوم النحر فليقصر من رأسه، ولا يجب عليه الحلق حتى يقضى مناسكه، وإن كان في عمرة فلينتظر مقدار دخول أصحابه مكة والساعة التي يعدهم فيها، فإذا كان تلك الساعة قصر وأحل، وإن كان مرض في الطريق بعد ما أحرم فأراد الرجوع إلى أهله رجع ونحر بدنة إن أقام مكانه، وإن كان في عمرة فإذا برأ فعليه العمرة واجبة، وإن كان عليه الحج فرجع إلى أهله وأقام ففاته الحج " و " كان عليه الحج من قابل فان ردوا الدراهم عليه ولم يجدوا هديا ينحرونه وقد أحل لم يكن عليه شئ، ولكن يبعث من قابل ويمسك أيضا، وقال: إن الحسين بن علي عليهما السلام خرج معتمرا فمرض في الطريق فبلغ عليا ذلك وهو بالمدينة فخرج في طلبه فأدركه بالسقيا وهو مريض فقال: يا بني ما تشتكي؟ فقال: رأسي، فدعا علي عليه السلام ببدنة فنحرها وحلق رأسه ورده إلى المدينة، فلما برء من وجعه اعتمر الحديث.[1]

اشکال چنین استدلالی این است که: این روایت بر عدم امکان فرستادن قربانی به مکه و یا بر حرجی بودن بقاء در احرام و یا ضرری بودن آن حمل می شود؛ زیرا "سُقیا" اسم محلی است که در نزدیکی مدینه قرار دارد و فاصله ای حدود چهار صد کیلومتری با مکه دارد و حدود ده روز لازم بوده تا قربانی به مکه برسد لذا بقاء بر احرام تا زمان رسیدن قربانی به مکه حرجی یا ضرری خواهد بود، بنابراین، چنین أجلالی، بر ضرورت حمل می شود و نمی تواند دلیل بر مانحن فیه باشد.

    2. صحیحه رفاعة بن موسی از امام صادق علیه السلام

محمد بن علي بن الحسين باسناده عن رفاعة بن موسى، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: خرج الحسين عليه السلام معتمرا وقد ساق بدنة حتى انتهى إلى السقيا فبرسم فحلق شعر رأسه ونحرها مكانه، ثم أقبل حتى جاء فضرب الباب، فقال علي عليه السلام ابني ورب الكعبة افتحوا له الباب، وكانوا قد حموه الماء فأكب عليه فشرب ثم اعتمر بعد[2] .

همان اشکالی که بر استدلال صحیحه معاویةبن عمار گفته شد در این جا نیز می آید؛ زیرا ظاهراً این دو روایت در مقام نقل یک واقعه هستند و مراد از " فدعا علي عليه السلام ببدنة " که در آن صحیحه وارد شده بود، عبارت از شتری بود که حضرت امام حسین علیه السلام آورده بود.

البته محتمل است که چنین چیزی دوبار اتفاق افتاده باشد که در یکی سوق هدی صورت گرفته باشد و در دیگری نه، هر چند چنین احتمالی ضعیف است؛ زیرا بعید است که در دو عمره مختلف، در محل واحدی مریضی عارض شود.

و شاید صحیح این باشد که متن روایت ابن عمار اینگونه باشد: "فدعا علی علیه السلام بالبدنة التی ساقها الحسین علیه السلام".

نتیجه: دلیل قابل قبولی بر قول دوم دلالت ندارد.

قول سوم (مختار ابن جنید): قول به ذبح در محل حصر و افضلیت فرستادن قربانی به مکه:

احتمالاً ایشان ره از جمع بین روایات به چنین قولی رسیده است.

اشکال چنین استدلالی این است که شاهدی بر این جمع وجود ندارد و هر کدام از دو طائفه از روایات، ظهور در تعیین دارند.

قول چهارم (تفصیل سلّار ره بین حجةالاسلام و استحبابی):

احتمالا وجه چنین تفصیلی روایاتی است که بر ذبح در محل حصر در عمل تطوعی دلالت می کنند (همانند عمره حضرت امام حسین علیه السلام).

اشکال چنین استدلالی این است که اولاً محمل این روایات گذشت و ثانیاً این روایات در مورد عمره مفرده است و شامل حج افرادی یا تمتع استحبابس نمی شود.

قول پنجم که از الجمعفی نقل شده (تفریق بین سوق هدی و عدم سوق هدی):

احتمالا مدرک این قول، صحیحه معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام.

اشکال بر استدلال: نسک به یکی از دو امر محقق می شود (ذبح در مکان حصر – فرستادن قربانی به مکه) و ظهور قطعی اولی ندارد.

نتیجه: همانگونه که گذشت این روایات علاوه بر شاذ بودن با شهرت قدماء و عمل معظم اصحاب مخالفند و یارای مقاومت در برابر روایات معتبره را ندارند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo