درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1400/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/الوقوف بعرفات /ادامه مسأله رابعه

مسألة الرابعة:... ولو لم يتمكّن من البدنة صام ثمانية عشر يوماً، والأحوط الأولى‌ أن يكون على‌ ولاء[1] .

فرع سوم از فرع مسئله چهارم از مسائل مربوط به وقوف در عرفات، جایگزین هیجده روز، روزه به جای کفاره یک شتر است در صورتی که متمکن از آن نباشد، این مطلب در کلماتی که از فقهاء نقل کردیم، گذشت و روایاتی نیز که قبلاً مورد بررسی قرار دادیم ( صحیحه مسمع و صحیحه ضریس و مرسله حسن بن محبوب ) بر آن دلالت دارند، منتهی لازم است در رابطه با این روزه دو نکته را مورد بحث قرار دهیم، جواز آن در سفر، عدم وجوب متابعت ایام.

این دو مطلب از اطلاق روایات استفاده می‌شوند چنانچه در صحیح ضریس فرموده است: ( فإن لم يقدر صام ثمانية عشر يوما بمكة أو في الطريق أو في أهله ) ظاهر روزه گرفتن در مسیر، عدم اعتبار قصد توطّن یا قصد عشره در این روزه است، چون مقید به پشت سر هم بودن نشده، معلوم می‌شود که تتابع هیجده روز، شرط نیست.

ممکن است کفته شود: ادله‌ای که بر منبع از صوم در سفر دلالت می‌کنند از اطلاق برخوردارند فلذا بوسیله آنها، اطلاق این روایات، مقید شده و فراز " أو في الطريق " مقید به صورتی می‌شود که مقصد اقامت ده روز را در طریق داشته باشد فلذا اطلاق ادله منع نیز به حال خود باقی می‌ماند، اوّا در پاسخ چنین سخنی می‌توان گفت:

اولاً: روایاتی که بر بدلّیت هیجده روز روزه از کفاره یک شتر در ما نحن فیه دلالت می‌کنند نسیت به ادله منع از روزه در سفر، أخص هستند لذا نوبت به چنین تقییدی نمی‌رسد.

ثانیاً: لازمه پذیرش چنین سخنی این است که مطلق بر فرد تا در حمل شود؛ زیرا به ندرت اتفاق می‌افتد که مسافر در مسیر سفر به وطن، بدون اینکه معذور یا عاجز باشد قصد اقامت ده روز کند.

مسألة الرابعة:... ولو نفر سهواً وتذكّر بعده يجب الرجوع، ولو لم يرجع أثم ولا كفّارة عليه وإن كان أحوط[2] .

این فرع، مشتمل بر بیان حکم دو صورت است:

     زمانی که متوجه شد لازم است برای وقوف به عرفات برگزدد همانگونه که علامه ره نیز در کتاب " المنتهی " فرموده است: لو أفاض قبل الغروب ساهیاً لم یکن شیء ... و در ادامه می‌فرماید: لو عاد نهاراً حتی غربت الشمس فلا دم علیه. و قال مالک و الشافعی.

در مقام تعلیل چنین حکمی می‌گویند: لانّ الکفارة تتعلّق بالذنب و لم‌یثبت هنا.

بازگشت چنین کلامی به یکی از دو امر است: کفاره به خاطر افاضه قبل از غروب است، کفاره به خاطر بقاء در خارج عرفات بعد از التفات است، امّا باید گفت که: مورد اوّل به جهت نسیان، حرام نبوده و امّا مورد دوّم، تحقق نیافته؛ زیرا فرض این است که به عرفات برگشته است.

     بر فرض که پس از التفات در خارج عرفات باقی مانده و به آنجا برنگشته باشد از نظر امام خمینی ره کفاره واجب نخواهد بود چنانچه فرمودند: و لم یرجع أثم و لاکفارة علیه و ان کان احوط.

ولی به نظر می‌رسد که اینجا جای تفصیل است:

     اگر کفاره را به خاطر انجام گناه واجب می‌دانیم در اینجا چون مخالفت با تکلیف نموده‌ای، کفاره واجب است.

     اگر کفاره را به خاطر انجام افاضه حرام، واجب بدانیم در اینجا چون حرمت افاضه ثابت نیست، پس کفاره، واجب نخواهد بود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo