درس خارج فقه آیت الله سبحانی
کتاب الصلوة
89/08/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جواز تبديل المكان للمأموم مع ضيق الصفّ
اگر ماموم احساس كند در صفي كه ايستاده تنگ است و رويش فشار ميآيد و حال آنكه در صف جلوتر يا در صف عقب و پشت سري جا هست، ميتواند جلوتر برود و در آنجا بايستد، يعني اگر در صف عقب و پشت سر هم جا هست، به صورت قهقرائي ميرود و در آنجا ميايستد، و اين مقدار حركت در نماز مجاز است، البته اين در صورت خاصي است و آنكه اولاً فشار براي ماموم باشد و در صف جلوتر يا صف عقب تر جا باشد، دراين صورت اين مقدار حركت جايز است، منتها دوتا شرط دارد:
الف: از قبله منحرف نشود،
ب: صورت صلاتي محو نشود و از بين نرود، يعني به گونهاي نشود كه اين آدم با حركات ناموزون خودش حالت نماز را از دست بدهد، با اين دو شرط ميفرمايد اشكالي ندارد.
متن عروة الوثقي
المسألة الثانية عشر: يجوز للمأموم مع ضيق الصفّ أن يتقدّم إلي الصفّ السابق أو يتأخر إلي اللاحق إذا رأي خللاً فيهما لكن علي وجه لا ينحرف عن القبلة فيمشي القهقري
اتفاقاً اين مسئله منصوص هم است،يعني ما در اين زمينه روايت هم داريم:
1_ محمد بن الحسن طوسي- باسناده عن محمد بن علي بن محبوب- اين غير از حسن بن محبوب است كه از اصحاب امام كاظم ميباشد، متولد 150، متوفاي 224، ولي محمد بن علي بن محبوب، «عاصر الأئمه و لم يرو عنهم»، يعني با اينكه در زمان ائمه عليهم السلام بوده، اما روايت از آن حضرات ندارد، معاصر با امام حسن عسكري عليه السلام بوده است، پس هر موقع بگويند: عن ابن محبوب، مراد حسن بن محبوب است، ولي هر گاه بگويند: عن محمد بن علي بن محبوب، اين «فيمن لم يروي عنهم عليهم السلام است»، يعني با اينكه زمان ائمه عليهم السلام را درك كرده است، اما روايت از آن حضرات ندارد، ولذا مرحوم شيخ به كتاب ايشان سند دارد، چون شيخ در 460 زندگي مي كرده نه در زمان امام حسن عسكري عليه السلام، و حال آنكه محمد بن علي بن محبوب در حدود 250 يا 270 وفات كرده، قهراً نسبت به ايشان سند دارد در مشيخه- عن محمد بن أحمد،- اين محمد بن أحمد بن عمران اشعري است- عن العمركي عن علي بن جعفر قال:« سألت موسي بن جعفر عليه السلام عن القيام خلف الإمام في الصف ما حدّه؟ قال: إقامة ما استطعت، فاذا قعدت فضاق المكان فتقدّم أو تأخر فلابأس» الوسائل: ج5، الباب 70 من أبواب صلاة الجماعة، الحديث1.
حال قعود موضوعيت ندارد، بلكه طريقيت دارد، يعني در حال ايستادن هم انسان ميتواند عقب يا جلو برود، منتها در حال قعود انسان بهتر ضيقي و تنگي مكان را احساس ميكند، فلذا روايت اختصاص به حالت قعود ندارد، بلكه هم حالت قعود را ميگيرد و هم حال قيام را.
2: وعن الحسن بن عليّ، عن عيسي بن هشام، عن أبي إسماعيل كاتب شريح، عن أبي عتاب، (زياد) مولي آل دعش، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: «سمعته يقول: أقيمواصفوفكم إذا رأيتم خللاً - خالي گاه-، و لا عليك أن تأخذ ورائك إذا رأيت ضيقاً في الصفوف أن تمشي فتتمّ الصف الّذي خلفك، أو تمشي منحرفاً فتتمّ الصف الذي قداّ مك فهو خير، ثم قال: إن رسول الله صلّي الله عليه و آله قال: أقيموا صفوفكم فاني أنظر إليكم من خلفي لتقيمن (ليقيمن) صفوفكم أو ليخالفن الله بين قلوبكم».
الوسائل: ج5، الباب 70 من أبواب صلاة الجماعة، الحديث9.
المسألة الثالثة عشر
مسئله سيزدهم اين است كه اول وقت است، من اگر بخواهم اول وقت نماز بخوانم، ناچارم كه فرادي بخوانم، و اگر بخواهم نمازم را با جماعت بخوانم بايد منتظر بمانم تا كمي از اول وقت سپري شود وجماعت منقعد شود، اين ناظر به عمل اهل سنت است، اهل سنت هيچ وقت ظهر را در اول وقت نميخوانند، بلكه صبر ميكنند تا حدود بيست دقيقه يا سي دقيقه از اول ظهر بگذرد، آنگاه نماز ظهر را ميخوانند، چرا؟ ميگويند چون پيغمبر اكرم فرمود: أخّروا الصلاة البته حضرت در موقع گرما فرموده،ولي آنها از اين حديث مطلق برداشت كردهاند- راوي سوال ميكند كه: يابن رسول الله! من اگر بخواهم در اول وقت نمازم را بخوانم، بايد فرادي بخوانم، اما اگر بخواهم با جماعت بخوانم، بايد مقداري صبر كنم تا كمي از اول وقت بگذرد، كدام بهتر است، آيا صبر كنم تا جماعت بر گزار شود يا فرادي بخوانم؟
حضرت ميفرمايد صبر كنم، فضيلت جماعت را درك كن، معلوم ميشود كه در آن زمان شيعيان هم اين كار را ميكردند،يعني مقداري عقب تر نماز ميخواندند، البته در اينجا محل بحث امام است، فلذا ميگويد اگر تنها بخوانم اول وقت است، اما اگر بخواهم با جماعت بخوانم، ناچارم كه ديرتر بخوانم، ولي علي الظاهر امام مدخليت نداشته باشد، بلكه ميزان اين است كه فضيلت جماعت مقدم است بر فضيلت وقت و لو فرادي، البته در روايت امام است، يعني ميگويد امامم، فرادي بخوانم اول وقت است، ولي اگر بخواهم امامت بكنم، بايد مقداري صبر كنم تا مقداري از وقت بگذرد، حضرت دومي را ترجيح ميدهد.
گاهي تصور ميشود كه مركز اين حديث فقط امام است، ماموم يك چنين حقي را ندارد، يعني ماموم بايد اول وقت را بر جماعت مقدم بدارد، ولي ما ميگوييم امام جنبهي مثالي دارد، مورد است و مورد مخصّص نيست، البته اين در صورتي است كه وقت فضيلت نگذرد، وقت فضيلت اين است كه سايهي شاخص به مقدار شاخص باقي ماند، از آن مقدار نگذرد، و الا اگر امامي است كه حتي بعد از شاخص نماز بخواند، در اينجا اول وقت مقدم بر جماعت است.
1: محمّد بن الحسين باسناده عن جميل بن صالح:« أنّه سأل الصادق عليه السلام أيّهما أفضل؟ أيصلّي الرجل لنفسه في أوّل الوقت، أو يؤخّر قليلاً، ويصلّي بأهل مسجده إذا كان إمامهم؟قال: يؤخّر و يصلّي بأهل مسجده إذا كان هو الإمام» الوسائل: ج ۵، الباب74 من أبواب صلاة الجماعة، الحديث1.
ديدگاه آية الله خوئي نسبت به روايت جميل بن صالح
مرحوم آية الله خوئي مي فرمايد اين روايت ضعيف است، زيرا بين مرحوم صدوق و جميل بن صالح، افرادي در سند قرار گرفتهاند كه توثيق نشدهاند.
روايت جميل بن صالح از منظر استاد سبحاني
ولي ما اين مشكل را حل كرديم و گفتيم كتاب «من لا يحضره الفقيه» استثنائي است، چون خودش ميگويد اين رواياتي را كه من نقل ميكنم، از كتب مواتره، متضافره و مشهوره نقل ميكنم، اينكه سند را ذكر ميكند، با ذكر سند ميخواهد روايت را از حالت ارسالي بيرون كند و به اصطلاح جنبهي تبركي دارد، ايشان در اول كتاب «من لا يحضره الفقيه» ميگويد من اين روايات را از كتب مشهوره عند الأصحاب ميآورم و كتابهاي مشهوره سند نميخواهد،همان گونه كه كافي سند نميخواهد، يعني ما كه از كتاب كافي نقل ميكنيم، نسبت به كتاب كافي سند نداريم، چرا كتاب كافي سند نميخواهد؟
چون كتاب كافي نسبت به مؤلّفش مشهور است و لذا اگر در سندش فرد غير موثقي هم باشد، سبب ضعف روايت نيست.
«أنّه سأل الصادق عليه السلام أيّهما أفضل؟ أيصلّي الرجل لنفسه في أوّل الوقت، أو يؤخّر قليلاً، ويصلّي بأهل مسجده إذا كان إمامهم؟قال: يؤخّر و يصلّي بأهل مسجده إذا كان هو الإمام» الوسائل: ج ۵، الباب74 من أبواب صلاة الجماعة، الحديث1.
البته شرطش اين است كه وقت فضيلتش نگذرد، تاخيرش يك تاخير مختصري باشد. و اينكه روايت فقط امام را ميگويد، از باب مثال است نه اينكه مورد مخصّص باشد.
متن عروة الوثقي
يستحب انتظار ا لجماعة إماماً أو مأموماً و أفضل من الصلاة في أول الوقت منفرداً، و كذا يستحب اختيار الجماعة مع التخفيف علي الصلاة فرادي مع الإطالة.
اگر تنها نماز بخواند، طول ميدهد، اما اگر با جماعت نماز بخواند ناچار است كه مختصر كند تا مردم فرار نكنند. جماعت با تاخير مقدم است بر فراداي مع الاطالة.
الفرع الثاني: يستحب اختيار الجماعة مع التخفيف أفضل علي الفرادي مع الاطالة فتدل عليه معتبرة جميل بن صالح، قال: و سأله رجل فقال:« إنّ لي مسجداً علي باب داري، فأيّهما أفضل أصلّي في منزلي فأطيل الصلاة أو أصلّي بهم و أخفّف؟ فكتب: صلّ بهم و أحسن الصلاة و لا تثقل» يعني نماز را بر مردم سنگين نكن.
الوسائل: ج ۵، الباب74 من أبواب صلاة الجماعة، الحديث2.
المسألة الرابعة عشر
يستحب الجماعة في السفينة الواحدة و في السفن المتعددة للرجال و النساء، و لكن تكره الجماعة في بطون الأودية.
در اينجا سه فرع است، جماعت در سفينه و كشتي واحد مستحب است، جماعت در كشتيهاي متعدد هم مستحب است، اما در وسط بيابان نماز خواندن مكروه است، منتها كشتيهاي اين زمان را در نظر نگيريد كه غل پيكر و اقيانوس پيما هستند، اين ناظر به زمان و عصر امام صادق عليه السلام است،كشتيهاي آن زمان همانند لنجهاي اين زمان بوده و شايد يك كمي بزرگتر، و آنها هيچ وقت در وسط دريا راه نميرفتند بلكه در كنار دريا راه ميرفتند، يعني در آن زمان امكان نداشت كه كسي در وسط دريا راه برود،غالباً آنها فاصلهي شان با ساحل در حدود يك كيلومتر يا دو كيلومتر بوده است كه اگر يك موقع مشكلي پيش آمد و باد نيامد، از گرسنگي نميرند، چون كشتيهاي آن زمان، كشتي بادي بوده كه اگر باد نميآمد، كشتي در وسط دريا ميايستاد،و اگر در وسط دريا ميرفتند، امواج كوه پيكر كشتيهاي را وارونه مي كردند و لذا غالباً از كنار ساحل ميرفتند و در حدود دو يا سه كيلومتر با ساحل فاصله داشتند، من فكر ميكنم كه اين سوالي كه ميكند راجع به دجله يا فرات است، البته فرات سابق خيلي نهر بزرگي بود كه گاهي لب به لب آب ميآمد، براي اينكه پياده نشوند در ساحل، فلذا ميخواستند كه در همان سفينه نماز بخوانند،اشكالي ندارد، اما غالباً سفينههاي آن زمان كمي حركت و لرزش داشتند، يعني سكونت خاصي نداشتند، حضرت ميفرمايد مانع ندارد،يعني در سفينهي واحده نماز بخوانيد، اين حركت كم مضر نيست.
اما كشتيهاي متعدد چطور، مثلاً دو يا سه كشتيرا به هم پيوند ميزدند و با طناب ميبستند، امام در كشتي اول ميايستاد، بقيه در كشتيهاي ديگر، آن هم اشكال ندارد، منتها به شرط اينكه سفينهامام مقدم باشد، يعني به گونهاي نباشد كه سفينه ماموم جلوتر از سفينه امام باشد، اگر سفينه امام جلوتر است، سفينههاي بعدي عقب تر است،اشكالي ندارد.
پس حيثيت سوال از اين نظر است كه گاهي حركت است و انسان نميتواند خودش را خودراي كند، ميگويد اشكالي ندارد، و علي الظاهر در حال اختيار هم اجازه دادهاند، يعني حال اضطرار لازم نيست. چون دو مرتبه اين كشتي را به ساحل آوردن و نماز خواندن در جاي خشكي يكنوع حرجي بوده است، فلذا اجازه ميدهد كه در همان كشتي نماز بخوانند و اينكه گاهي ممكن است كشتي را آب حركت بدهد مضر نيست.
بنابراين، دوران اين مسئله سپري شده است، يعني ما در اين زمان يك چنين كشتيهاي نداريم، چون كشتيهاي اين زمان بسيار سنگين هستند و اصلاً حركت ندارند و همه در آن نماز ميخوانند.
متن عروة الوثقي
يستحب الجماعة في السفينة الواحدة و في السفن المتعددة للرّجال و النساء، و لكن تكره الجماعة في بطون الأودية.
يقع الكلام تارة في إقامة الجماعة في سفينة و في سفن متعددة، و اُخري كراهة إقامة الجماعة في بطون الأودية.
أمّا الأوّل: - يعني كشتي- فقال الشيخ:
لا يجوز أن تكون سفينة المأموم قدّام سفينة الإمام فإن تقدّمت في حال الصلاة لم تبطل الصلاة، و للشافعي فيه قولان، قال في القديم يصحّ، و قال_في الجديد_لايصحّ، يعني اگر كشتي ماموم بدون اختيار از كشتي امام جلوتر زد، اشكال ندارد و گاهي ميگويد اشكال دارد.
ثم استدل بأن كون تقدم سفينة المأموم علي سفينة الإمام مبطلاً للصلاة يحتاج إلي دليل.
وظاهر العبارة أنّه افترض صحّة الصلاة في سفينة و سفينتين و إنّما تكّلم في تقدم سفينة المأموم علي الإمام.
و قال المحقّق: الجماعة جائزة في السفينة الواحدة و في سفن عدّة سواء أتصلت السفن أو انفصلت. شرائع الإسلام: 1/139.
ويدلّ علي جواز إقامة الجماعة في السفينة الواحدة صحيحة يعقوب بن شعيب عن أبي عبدالله عليه السلام قال: « لا بأس بالصلاة في جماعة في السفينة». الوسائل: ج ۵، الباب ٧٣ من أبواب صلاة الجماعة، الحديث٢.
ونظيرها ما رواه حمّاد بن عيسي قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يسأل عن الصلاة في السفينة فيقول: « إن استطعتم أن تخرجوا إلي الجُدد جدد،به معناي ساحل است. الجُدد: شاطيء النهر و الأرض الصلبة الّتي يسهل المشي عليها. مجمع البحرين: 2/21.-
فاخرجوا، فإن لم تقدروا فصلّوا قياماً، و إن لم تستطيعوا فصلّوا قعوداً و تحرّوا القبلة» . الوسائل: ج ٣، الباب ١٣ من أبواب القبلة، الحديث ١۴.
و أما الثاني: أي كراهة الصلاة جماعة في بطون الأودية فيدل عليه خبر الجعفري قال: «كنت مع أبي الحسن عليه السلام في السفينة في دجلة فحضرت الصلاة، فقلت: جعلت فداك، نصلّي في جماعة؟ قال: فقال: لا تصلّ في بطن واد جماعة». الوسائل: ج ۵، الباب ٧٣ من أبواب صلاة الجماعة، الحديث ۴.
يعني اگر در خود كشتي نماز بخوانيد، بهتر از اين است كه در وادي و مسيل نماز بخوانيد.
المسألة الخامسة عشر
يستحب اختيار الإمام علي الإقتداء، فللإمام-إذا أحسن بقيامه و قراءته، و ركوعه و سجوده- مثل أجر من صلّي مقتدياً به، و لا ينقص من أجرهم شيء.
كراهت دارد كسي امامت كند بر جمعيتي كه مردم او را نميخواهند، بهتر اين است كه امام مسجد را خود ماموم انتخاب كنند و ما در اين زمينه روايت هم داريم:
1: و باسناده عن شعيب بن واقد، و عن الحسين بن زيد، عن الصادق، عن آبائه عليهم السلام:((في حديث المناهي) قال:
« و نهي أن يؤمّ الرجل قوماً إلّا باذنهم و قال: من أمّ قوماً باذنهم و هم به راضون فاقتصد بهم في حضوره، و أحسن صلاته بقيامه و قراءته و ركوعه و سجوده و قعوده فله امام - مثل أجر القوم، و لا ينقص عن أجورهم شيء» الوسائل: ج ۵، الباب 27 من أبواب صلاة الجماعة، الحديث٢.
ولي يكي از اصحاب درس(آقاي كرماني) اصرار دارند كه عبارت عروه معنايش اين است كه اگر انسان امام باشد، بهتر از اين است كه ماموم باشد و اضافه ميكند كه عبارت عروه كه ميفرمايد: «يستحب اختيار الإمام علي الإقتداء» اشتباه است، يعني بايد به جاي الإمام، كلمهي «الإمامة» را بنهيم و بگوييم: «يستحب اختيار الإمامة علي الإقتداء» كه در اين صورت حديث دليل بر مدعاي ما نخواهد شد.