درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

اصل يكصد و بيست ويكم

گرچه حقيقت ايمان همان اعتقاد قلبى است، ولى نبايد پنداشت كه اين مقدار از ايمان براى رستگارى انسان كافى است، بلكه شخص بايد به آثار و لوازم عملى آن  نيز ملتزم باشد. لذا در بسيارى از آيات  وروايات، مؤمن واقعى كسى شناخته شده است كه ملتزم به آثار ايمان و انجام دهنده فرايض الهى باشد. چنانكه قرآن در سوره عصر همه انسانها را زيانكار شمرده و از آن ميان  تنها گروه زير را استثنا كرده است: (إِلاّالَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبْرِ) : مگر كسانى كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند و همديگر را به حق و پايدارى در راه آن سفارش كنند.

امام باقر (عليه السلام)  از حضرت على (عليه السلام)  نقل مى كند كه مردى به او گفت: آيا هركس به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر گواهى دهد، مؤمن است؟ حضرت  فرمود:«فَأَين فرائض اللّه» : پس فرائض الهى كجا رفت؟!

نيز امير مؤمنان فرمود: لو كان الايمانُ كلاماً لم يَنزِل فيه صوم ولا صلاة ولا حلال و لا حرام: اگر ايمان، به صِرفِ گفتن شهادتين بود، ديگر روزه و نماز، و حلال وحرامى تشريع نمى گشت.[1]

از گفتار فوق نتيجه مى گيريم كه، ايمان داراى مراتب مختلف بوده و هر مرتبه اى نيز براى خود اثرى ويژه دارد. اعتقاد قلبى به ضميمه اظهار يا دست كم عدم انكار، كمترين مرتبه ايمان است كه يك رشته آثار دينى و دنيوى بر آن مترتب مى گردد، در حاليكه مرتبه ديگر ايمان، كه مايه رستگارى انسان در دنيا و آخرت است، در گرو التزام به آثار عملى آن مى باشد.

نكته در خور ذكر اين است كه در برخى از روايات عمل به فرايض دينى نيز جزو اركان ايمان به شمار آمده است. امام هشتم (عليه السلام)  از پدران خود وآنان از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل مى كنند كه آن حضرت فرمود: «الإيمانُ معرفةٌ بالقَلْب و اقرارٌ باللسان و عملٌ بالأَركان»[2]: ايمان معرفت قلبى، اقرار زبانى، و عمل به وسيله اعضا و جوارح است. در برخى از روايات در كنار شهادتين، امورى همچون برپا داشتن نماز، پرداخت زكات، انجام دادن فريضه حج و روزه ماه رمضان نيز قيد شده است.[3]اين گونه روايات، يا ناظر به اين است كه به وسيله اين اعمال مى توان افراد مسلمان را از غير مسلمان باز شناخت، و يا اينكه ذكر شهادتين در صورتى نجاتبخش است كه اعمال شرعى نيز به آن ضميمه شود؛ اعمالى كه نماز، زكات، حج، و روزه از مهمترين آنهاست.

با توجه به دو اصل ياد شده نبايد هيچ فرقه اى از مسلمين، فرقه ديگر را به عنوان اينكه در برخى از فروع دينى با يكديگر مخالفند، تكفير كند. چه ملاك كفر اين است كه شخص، منكر يكى از اصول سه گانه يا منكر چيزى باشد كه انكار آن ملازم با انكار يكى از سه چيز است، و اين ملازمه در صورتى تحقق مى پذيرد كه حكم آن چيز از نظر شريعت آنچنان بديهى و روشن باشد  كه هرگز نتوان ميان انكار آن و اعتراف به اصول، جمع كرد.

از اين روى سزاست كه مسلمانان در تمام مراحل اخوت اسلامى خويش را حفظ كنند و اختلاف در امورى را كه مربوط به اصول نيست، مايه نزاع و احياناً تفسيق و تكفير يكديگر قرار ندهند و در اختلافات  فكرى و عقيدتى نيز، به گفت و شنود علمى و تحقيقى با يكديگر اكتفا كنند و از اِعمالِ تعصبات خشك غير منطقى و  تتهمت و تحريف بپرهيزند.

[1] . كافى:2/33، حديث 2.[3]. صحيح بخارى:1/16، كتاب الإيمان: «شهادة أن لا إله إلاّ اللّه و أنّ محمّداً رسول اللّه و إقامة الصلاة و إيتاء الزكاة و الحج و صوم رمضان».

[2]. عيون أخبار الرضا:1/226.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo