درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

اصل هشتاد و هشتم

حديث غدير از احاديث متواتر است و راويان حديث، از صحابه و تابعين و محدثان اسلامى، آن را در هر قرنى به صورت متواتر نقل كرده اند. 110 نفر از صحابه، 89 تن از تابعين، و 350 نفر از علما و محدثان اسلامى حديث غدير را نقل كرده اند، و با اين تواتر، در اصالت و اعتبار اين حديث جاى هيچ ترديدى وجود ندارد. همچنين گروهى از علما به طور مستقل

درباره حديث غديركتاب نوشته اند، كه در آن ميان، جامع ترين كتابى كه اسانيد حديث را يكجا گرد آورده است، كتاب شريف الغدير نگارش علاّمه عبدالحسين امينى (1320ـ1390هـ.ق) مى باشد.

اكنون بايد ديد مقصود از مولى بودن پيامبر، و مولى بودن على چيست؟

قراين بسيارى گواهى مى دهند كه مقصود از اين تعبير، زعامت و رهبرى است، كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:

الف ـ در ماجراى غدير، پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) كاروان زائران خانه خدا را در سرزمينى بى آب و علف، آن هم در نيم روزى بسيار گرم، متوقف ساخت. گرمى هوا به حدّى بود كه حاضران نيمى از عباى خويش را بر سر افكنده و نيم ديگر را نيز زير انداز خود قرار داده بودند. با اين تمهيدات، طبعاً پيامبر بايد سخنى بگويد كه در هدايت امت، نقشى كليدى و سرنوشت ساز داشته باشد، و براستى چه كارى مى تواند در سرنوشت مسلمانان از تعيين جانشين، كه مايه وحدت كلمه مسلمين و حافظ دين است، سرنوشت سازتر باشد؟

ب ـ پيامبر گرامى قبل از طرح ولايت على (عليه السلام)  از اصول سه گانه توحيد و نبوت و معاد سخن گفت و از مردم نسبت به آنها اقرار گرفت، آنگاه  پيام الهى را ابلاغ كرد. از تقارن پيام با اخذ اعتراف نسبت به اصول، مى توان به اهميت پيام پى برد و دريافت كه هدف پيامبر از آن همايش عظيم و فوق العاده، نمى توانسته امرى عادى همچون سفارش به «دوستى» با فردى خاص باشد!

ج ـ حضرت در آغاز خطبه از رحلت قريب الوقوع خود خبر داد، و اين نشان مى دهد كه او نگران وضع امت پس از خويش بوده است. پس چه بهتر كه براى آينده چاره جويى شود تا آيين وى در طوفان حوادث آتيه دچار مخاطره نگردد.

د ـ قبل از بيان پيام الهى درباره على (عليه السلام) ، از مولويّت واولويّت خود سخن به ميان آورد و فرمود: خدا مولاى من، و من مولاى مؤمنين مى باشم، و نسبت به آنان از خود آنان اَولى هستم. ذكر اين مطالب، گواه آن است كه «مولى بودن» على (عليه السلام) از سنخ همان مولويّت و اولويّت مربوط به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) بوده و ايشان به فرمان الهى اولويت مزبور را براى على (عليه السلام)  نيز ثابت كرده است.

و مقصود از «اولويت» نبىّ اكرم، همان است كه در آيه مباركه  به آن تصريح شده آنجا كه مى فرمايد: (النَّبِىُّ أَولى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) ( احزاب/6): «پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است»،  و مقصود از سزاورى پيامبر به مؤمنان، از خودشان اين است كه به امر الهى حق  تصرف در نفوس و اموال آنها دارد، يعنى اگر دستور جهاد و يا انفاق دهد بايد مؤمنان بدون چون و چرا بپذيرند. و لازمه يك چنين مطاع بودن در مورد جان ها و مال ها، همان ولايت و سرپرستى است جامعه كه از جانب خدا به او داده شده است ويك چنين مقام، پس از وى، به امام على(عليه السلام) عطا شد، و او به مقام سرپرستى نائل آمد و امامت جز سرپرستى جامعه در امور چيز ديگرى نيست.

هـ ـ پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) پس از بيان پيام الهى، از حاضران خواست آن را به گوش غايبان برسانند و پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) از منبر پايين آمد و به ياران خود دستور داد  كه به على به عنوان «امير مؤمنان» تهنيت وتبريك بگويند، ـ لذا ـ امام در خيمه اى قرار گرفت، و ياران پيامبر، گروه گروه وارد شده و به او تبريك گفتند، شيخين ابوبكر و عمر، وارد خيمه شده رو به امام كردند وگفتند: هنيئاً لك يا علي بن أبي طالب أصحبتَ مولاىَ و مولا كلَّ مؤمن ومؤمنة: گوارا باد بر تو اى على، امروز سزاوارترين فرد به هر مرد و زن مؤمن شدى.[1]

[1] . براى آگاهى از اسناد تهنيت به كتاب «الغدير»، ج1، ص 279ـ 283 مراجعه شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo