درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

اصل هشتاد و هفتم

در احاديث گذشته پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) گاه به صورت كلى وگاه نيز به گونه مشخص، جانشين خويش را به نحو روشن معرّفى كرده است، به گونه اى كه هر يك از آنها حجت را بر افراد آگاه و حقيقت جو تمام مى كند. در عين حال آن حضرت براى آنكه پيام خود را به گوش همه مسلمانان از دور و نزديك برساند و راه را بر هر گونه ترديد و تشكيك در اين زمينه كاملاً ببندد، به هنگام مراجعت از حجّة الوداع در سرزمينى به نام غدير خم توقف نمود و به همراهان فرمود از جانب خداوند مأموريت دارد كه پيامى را به آنان برساند؛ پيامى الهى كه حاكى از انجام وظيفه بزرگى بوده و چنانچه انجام نگيرد، پيامبر رسالت خود را انجامنداده است. چنانكه مى فرمايد:

(يا أَيُّهَا الرَّسُول بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك وَ إِنْ لَّمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ) (مائدة/67): «اى رسول خدا آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن، و اگر اين مأموريت را انجام ندهى رسالت خود را انجام نداده اى، و خداوند ترا از (شر) مردم حفظ مى كند».[1]

آنگاه منبرى براى پيامبر ترتيب دادند و او بر فراز آن قرار گرفت و به مردم گفت: در آينده نزديك دعوت حق را لبيك خواهم گفت، شما درباره من چه مى گوييد؟ در پاسخ گفتند: گواهى مى دهيم تو آئين خدا را به ما ابلاغ كردى و خيرخواهى نمودى و تلاش بسيار كردى، خدا به تو جزاى خير دهد.

آنگاه فرمود: آيا بر وحدانيت خدا، رسالت من، و واقعيت روز رستاخيز گواهى مى دهيد؟ همگى پاسخ مثبت دادند.

سپس فرمود: من قبل از شما بر حوض (كوثر) وارد مى شوم، بنگريد با دو جانشين گرانبهاى من چگونه رفتار مى كنيد؟ شخصى پرسيد: مقصود از دو جانشين گرانبها چيست؟

پيامبر پاسخ داد: يكى كتاب خدا و ديگرى عترت من است، و خداى لطيف و خبير به من خبر داده است كه اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا آنكه در روز قيامت در كنار حوض به من برسند. بر آن دو پيشى نگيريد كه هلاك مى شويد، و از آنان فاصله نگيريد كه هلاك مى شويد. آنگاه دست على (عليه السلام)را گرفت و بالا برد تا آنجا كه همه حاضران آن دو را مى ديدند، سپس چنين فرمود:

«أيّها النّاسُ مَنْ أولى النّاسِ بالمُؤمِنينَ مِنْ أنْفُسِهِم؟»:چه كسى بر مؤمنان از خود آنان اولى (صاحب اختيارتر) است؟

در پاسخ گفتند: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند.

پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:« إنّ اللّه مولايَ و أنا مولَى المؤمنين و أنا أولى بِهِم مِنْ أنفُسِهِم»: خداوند مولاى من، و من نيز مولاى مؤمنان مى باشم، و من بر مؤمنان از خود آنان صاحب اختيارترم.

سپس سه بار فرمود: «فَمَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَليٌّ مَولاُه»: آن كس كه من مولاى او هستم، على مولاى او است. آنگاه افزود: «اللّهُمّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ و أحبّ من أحبّه و أبغضْ مَنْ أبْغَضَهُ و انْصُر مَنْ نَصَرهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَله، و أدر الحَقَّ معه حيث دارَ، ألا فليبلِّغ الشاهد الغائب»: پروردگارا، دوست بدار آن كس را كه على را دوست مى دارد و دشمن بدار آن كس را كه با على دشمن است، و مهربان باش با هركس كه نسبت به على مهربان است و خشم آور  بر كسى كه بر على خشم آورد و يارى كن آن كس را كه على را يارى كند و خوار ساز آن كس را كه على را خوار سازد، وحق را با او و در مدار او قرار ده . حاضران اين مطلب رابه غايبان ابلاغ كنند.

[1] . محدثان و مفسران اسلامى به نزول اين آيه در پايان حجة الوداع، روز غدير، اشاره كرده اند. بنگريد به كتاب «الدرالمنثور»سيوطى، 2/298، فتح القدير شوكانى 2/57، كشف الغمة اربلى، ص 94، ينابيع المودة قندوزى، ص 120، المنار، 6/463 و غيره.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo