درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

اصل هفتاد و چهارم

قرائن و شواهد نبوت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)

گردآورى قرائن و شواهدـ چنانكه قبلاً گفتيم ـ از امورى است كه مى تواند صدق دعوى پامبران را اثبات كند. در اينجا برآنيم كه به طور فشرده، به قرائنى كه دال بر صحت دعوى پيامبر اسلام است اشاره كنيم. اين قرائن عبارتند از:

الف ـ سوابق زندگى پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم): مردم قريش پيامبر اسلام را پيش از مبعوث شدن به رسالت، محمد «امين» خوانده و اشياى گرانبها را نزد اوبه امانت مى گذاشتند. زمانى كه در تجديد بناى كعبه براى نصب حجرالاسود ميان چهار قبيله اختلاف رخ داد، همگان پذيرفتند كه اين كار را عزيز قريش، يعنى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)، انجام دهد. زيرا او مردى امين و پاكدامن است.[1]

ب ـ وارستگى از آلودگيهاى محيط: پيامبر اسلام در محيطى پرورش يافته بود كه در آن جز بت پرستى، قماربازى، زنده به گور كردن دختران، خوردن مردار وخون،و ستم و يغماگرى حاكم نبود. مع الوصف در چنين محيطى او انسانى والا بود كه به هيچوجه آلوده به اين گونه رذايل عقيدتى واخلاقى نشد.

ج ـ محتواى دعوت: وقتى به محتواى دعوت پيامبر مى نگريم مى بينيم وى مردم را درست بر ضد آنچه كه در محيط وى رواج داشت فرا مى خواند. آنهابت پرست بودند، او به توحيد دعوت كرد؛ معاد را انكار مى كردند، او ايمان به معاد را شرط اسلام شمرد؛ دختران را زنده به گور كرده و براى زن كمترين ارزشى قائل نبودند، امّا او كرامت انسانى را به زن بازگرداند، ربا خوار و ثروت اندوز بودند، او از رباخوارى وتكاثر نهى نمود، ميگسارى و قمار رايج بود، او اين امور را كردار شيطانى ناميد و اجتناب از آن را فرض دانست.... د ـ ابزار دعوت: وسايل و ابزارى كه پيامبر براى نشر دعوت خود از آن كمك گرفت، كاملاً انسانى و اخلاقى بود. حضرتش هرگز از روشهاى ضد انسانى همچون بستن آب بر دشمن و آلوده كردن آن، بريدن درختان و غيره كمك نگرفت. بلكه توصيه مى كرد به زنان و كودكان و پيرمردان آزار نرسانند، درختان را قطع نكنند، و پيش از اتمام حجت به دشمن، جنگ را شروع ننمايند. از منطقِ ماكياوليستى «هدف، كاربرد هرگونه وسيله را مجاز مى سازد» بيزار بود و براى نمونه در جنگ خيبر، پيشنهاد فردى را براى به زانو درآوردن دشمن از راه مسموم كردن آب آنها نپذيرفت.تاريخ زندگانى وى، سرشار از برخوردهاى كريمانه با دشمنان است.

هـ ـ شخصيت و خصال گروندگان: ملاحظه روحيات، افكار و رفتار كسانى كه به پيامبر ايمان آورده اند مى تواند پايه صدق گفتار او را روشن سازد. بديهى است هرگاه دعوت كسى در انسانهاى ممتاز جامعه مؤثر افتد، نشانه صدق و حقانيت دعوت اوست، ولى هرگاه افراد دنياپرست دور وى را بگيرند، نشانه ضعف ادعاى او خواهد بود. در ميان گروندگان راستين به پيامبر اسلام انسانهاى والايى مانند  امير مؤمنان على (عليه السلام)، جعفر بن ابى طالب، سلمان، ابوذر، بلال، مصعب، ابن مسعود، مقداد و عمّار را مى بينيم كه تاريخ به خصايل انسانى و زهد و تقوى و جهاد و ايثار و پاكى و درستى آنان اعتراف دارد.

و ـ تأثير مثبت در محيط، و پى ريزى يك تمدن عظيم و با شكوه: پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم)در مدت بيست و سه سال، وضع جزيرة العرب را دگرگون ساخت. آن حضرت از انسانهاى يغماگر، افرادى امين، و از افراد بت پرست، موحّدانى فرهيخته و پا برجا تربيت كرد كه نه تنها تمدنى با شكوه را در محيط سكونت خود برپا ساختند، بلكه تمدن بى نظير اسلامى را به مناطق ديگر نيز گسترش دادند. جعفر بن ابى طالب (عليهما السلام)، از مسلمانان صدر اسلام، بر همين نكته مُهر تأكيد نهاد و در جواب سؤال فرمانرواى حبشه چنين گفت:

«اى فرمانروا، خدا در ميان ما پيامبرى را برانگيخت كه ما را از بت پرستى و قمار باز داشت و به نماز و زكات، دادگرى و نيكوكارى، و كمك به خويشاوندان امر فرمود و از فحشا و مُنكَر و ستم نهى كرد».[2]

اين قرائن و نظاير آنها مى تواند ما را به صدق گفتار پيامبر اسلام وحقانيت مرام وى رهنمون گردد. قطعاً فردى با اين خصوصيات، در ادعاى نبوت و ارتباط با جهان غيب، صادق بوده است، چنانكه قرائن ديگر نيز دقيقاً مؤيّد اين مطلب است.

[1] . سيره ابن هشام، ج1، 209.

[2] . سيره إبن هشام، ج1، ص59و 360.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo