درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

اصل پنجاه و دوم

پس از رحلت پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) از جمله مسائلى كه در ميان مسلمين مطرح گرديد مسئله كيفيت صدور فعل از انسان بود. گروهى عقيده جبر را برگزيده و انسان را فاعل مجبور دانستند، و گروهى ديگر نقطه مقابل اين نظريه را گرفته وتصور كردند كه انسان موجودى به خود وانهاده  است و افعال او هيچ گونه انتسابى به خداوند ندارد. هر دو گروه، در حقيقت چنين تصور مى كردند كه فعل يا بايد به انسان مستند باشد و يا به خدا؛ يا قدرت بشرى بايد مؤثر باشد، و يا قدرت الهى.

در حالى كه در اينجا راه سومى نيز وجود دارد كه امامان معصوم ما به آن ارشاد فرموده اند. امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد:«لا جبر ولا تفويض و لكن أمر بين الأمرين»[1]: (نه جبر در كار است و نه تفويض، بلكه چيزى است بين اين دو). يعنى، فعل در عين استناد به انسان، به خدا نيز استناد دارد. زيرا فعل از فاعل سرمى زند، و در عين حال چون فاعل و قدرتش مخلوق خدا است، چگونه مى تواند فعل از خدا منقطع گردد.

طريقه اهل بيت (عليهم السلام) در تبيين واقعيت فعل انسان، همان است كه در قرآن كريم آمده است. اين كتاب آسمانى گاه فعلى را در عين حال كه به فاعل نسبت مى دهد، به خدا نيز نسبت مى دهد، يعنى هر دو نسبت را مى پذيرد. چنانكه مى فرمايد: (وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلكِنَّ اللّهَ رَمى) (انفال/17): آنگاه كه تير انداختى، تو تير نيانداختى، بلكه خدا انداخت. مقصود اين است آنگاه كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم)كارى را صورت داد، او به قدرت مستقل خود اين كار را انجام نداد، بلكه به قدرت الهى آن را انجام داد.بنابر اين هر دو نسبت صحيح و درست است.

به عبارت ديگر، حول و قوّه الهى در هر پديده حضور دارد، مانند جريان الكتريسته در سيم برق كه از كارخانه برق سرچشمه مى گيرد، امّا كليد را ما مى زنيم وچراغ روشن مى شود. و درست است كه بگوييم ما چراغ را روشن كرديم، و درست است كه گفته شود: روشنى لامپ از جريان برق است.

1]]. توحيد صدوق، باب 59، حديث8.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo