درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

اصل چهل و پنجم

از آنجا كه مسئله حسن و قبح عقلى پايه بسيارى از عقايد ما شيعيان است،ذيلاً به صورت فشرده به دو دليل از دلايل متعدد آن اشاره مى كنيم:

الف ـ هر انسانى، پيرو هر مسلك و مرامى باشد و در هر نقطه از نقاط جهان زندگى كند، زيبايى دادگرى و زشتى ستم، و همچنين زيبايى عمل به پيمان و زشتى پيمان شكنى و حسن «پاسخ نيكى را به نيكى دادن» و قبح «در برابر نيكى بدى كردن» را درك مى كند. مطالعه تاريخ بشر به اين حقيقت گواهى مى دهد، و تاكنون ديده نشده است كه انسان عاقلى اين مطلب را انكار نمايد.

ب ـ چنانچه فرض كنيم عقل از درك حسن و قبح افعال بكلى ناتوان است، و انسانها بايد در شناخت حسن و قبح همه افعال، به شرع مراجعه كنند،ناگزير بايد بپذيريم كه حتى حسن و قبح شرعى نيز قابل اثبات نيست. زيرا اگر فرض كنيم شارع از حُسن يك فعل و زشتى فعل ديگر خبر دهد، ما نمى توانيم از اين خبر، به حسن و قبح آنها پى ببريم، مادام كه احتمال كذب در سخن او مى دهيم. مگر اينكه قبلاً زشتى كذب و منزه بودن شارع از اين صفت زشت اثبات شده باشد، و آن هم جز از طريق عقل امكان پذير نيست.[1]

گذشته از اين، از آيات قرآنى استفاده مى شود كه عقل بشر بر درك حسن و قبح پاره اى افعال توانا است. ازينروى خداى متعال خرد و وجدان آنان را به داورى مى خواند، چنانكه مى فرمايد:

(أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمينَ كالمُجْرِمينَ * ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون) (قلم/35ـ36): آيا افراد مطيع را با مجرمان برابر مى نهيم؟ شما را چه شده است، چگونه داورى مى كنيد؟!

نيز مى فرمايد:(هَلْ جَزاءُ الإِحْسانِ إِلاّالإِحْسانُ) (الرّحمن/60): آيا پاداش احسان چيزى جز احسان است؟

در اينجا سؤالى مطرح است كه لازم است به آن پاسخ گوييم. خدا در قرآن مى فرمايد:(لا يُسْئَلُ عَمّا يَفْعَلُ وَ هم يُسأَلون) ( انبياء/23):«خدا در مورد كارى كه انجام مى دهد مورد سؤال واقع نمى شود و اين انسانها هستند كه مورد بازخواست قرار مى گيرند». اكنون سؤال مى شود خداوند خود را برتر از آن مى داند كه از وى سؤال شود، بنابر اين هر فعلى از او صادر شود مورد بازخواست قرار نمى گيرد، در حاليكه بنابر حسن وقبح عقلى اگر فرضاً خدا فعل قبيحى را انجام دهد، مورد سؤال قرار مى گيرد كه چرا انجام داد؟

پاسخ: علت اينكه خدا مورد سؤال قرار نمى گيرد اين است كه او حكيم است و از فاعل حكيم هيچگاه فعل ناروا سر نمى زند، و پيوسته حكمت ملازم با حسن فعل است، بنابر اين موضوعى براى سؤال باقى نمى ماند.

[1] . عبارت محقق طوسى در تجريد الاعتقاد ناظر به اين برهان است، آنجا كه گفته است:«ولانتفائهما مطلقاً لو ثبتا شرعاً»: اگر راه اثبات حسن و قبح منحصر در شرع باشد، حسن وقبح افعال به كلى منتفى مى شود نه شرعاً و نه عقلاً ثابت نمى شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo