درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

 اصل سی و هفتم

الف ـ علم ازلى و گسترده

علم خدا، به حكم اينكه عين ذات اوست، ازلى بوده و بى نهايت مى باشد. خداى متعال علاوه بر علم به ذات، به ماسواى ذات نيز اعم از كلى و جزئى، پيش از وقوع و بعد از وقوع آگاه است. قرآن بر اين حقيقت تأكيد بسيار دارد، چنانكه مى فرمايد: (إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيء عَليمٌ)  (عنكبوت/62) و نيز مى فرمايد: (أَلا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ)   (ملك/14). در احاديث ائمه اهل بيت (عليهم السلام) هم كراراً بر ازليت و گستردگى علم خداوند تأكيد شده است، چنانكه امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: لَمْ يَزَلْ عالماً بالمكانِ قبل تكوينه كعلمه به بعد ما كوّنه و كذلك علمه بجميع الأشياء[1]آگاهى او از مكان پيش از آفرينش بسان آگاهى او از آن بعد از خلقت آن است و به همين منوال علم او به تمام اشياء و مخلوقات.

ب ـ قدرت گسترده

توانايى خدا، بسان علم وى، ازلى بوده و به حكم اينكه عين ذات اوست مانند علم حق، نامحدود است. قرآن بر گستردگى قدرت خداوند تأكيد كرده و مى فرمايد: (وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلّ شَيء قَديراً) (احزاب/27) و نيز مى فرمايد: (وَ كانَ اللّهُ عَلى كُلّ شَيء مُقْتَدِراً) (كهف/45).

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «الأشياءُ له سواء عِلْماً و قُدرةً و سُلْطاناً و مُلْكاً و إحاطَة»[2]: همه اشيا، از نظر دانش و قدرت و تسلط و مالكيت و احاطه خداوند بر آنها، يكسانند.

ضمناً اگر ايجاد اشياى ممتنع و محال بالذات از قلمرو قدرت و سيطره خداوند بيرون است، به علت نارسايى قدرت حق نيست، بلكه به علت نارسايى ممتنع است كه قابليت تحقق و هستى را ندارد(و به اصطلاح، نقص در قابل است). مولاى متقيان على (عليه السلام) آنگاه كه از او درباره ايجاد ممتنعات سؤال شد چنين فرمود:

«إنَّ اللّه تبارك و تعالى لا ينسب إلى العجز والذي سألتني لا يكون».[3]

خداوند متعال پيراسته از عجز و ناتوانى است، و آنچه كه از آن سؤال كردى شدنى نيست.

ج ـ حيات

خداى دانا و توانا، قطعاً حىّ و زنده نيز هست، زيرا دو وصف پيشين از ويژگيهاى موجود زنده است، و از همين جا دلايل حيات الهى نيز روشن مى شود. البته صفت حيات در خداوند: بسان ساير صفات ـ از هرگونه نقص پيراسته است، و از خصوصيات اين صفت در انسان و مانند آن(همچون عروض مَوْت) منزه مى باشد. چه، از آنجا كه او حىّ بالذات است، مرگ به ساحت او راه ندارد. و به عبارت ديگر، چون وجود خداوند كمال مطلق است، قطعاً موت كه نوعى نقص است به ذات او راه نخواهد داشت. چنانكه مى فرمايد: (وَ تَوَكَّلْ عَلَى الحَيِّ الّذي لا يَمُوتُ)(فرقان/58).

د ـ اراده و اختيار

فاعل آگاه از فعل خويش، كاملتر از فاعل ناآگاه است. همچنانكه فاعلِ مريد و مختار در فعل خود(كه اگر بخواهد انجام دهد واگر نخواهد انجام ندهد) كاملتر از فاعل مضطر و مجبور است كه ناگزير تنها بايد يك طرف فعل يا ترك را برگزيند. با توجه به نكته فوق، و نيز ملاحظه اين امر كه خدا كاملترين فاعل در پهنه هستى است، طبعاً بايد گفت كه ذات ربوبى فاعل مختار است، نه مجبور از جانب غير يا مضطر از ناحيه ذات، واگر مى گوييم خدا مريد است مقصود مختار بودن او است.

اراده، به معناى معروف در انسان كه امرى تدريجى و حادث است، در ذات الهى راه ندارد.از اين روى در احاديث اهل بيت (عليهم السلام) براى جلوگيرى از خطا و انحراف اشخاص، اراده حق عين انجام و تحقق فعل تلقى شده است، چنانكه مى فرمايد: «اراده مربوط به انسان حالتى درونى است كه به دنبال آن فعل انجام مى شود، امّا اراده خدا ايجاد فعل است بدون آنكه چنين حالتى در او حادث گردد[4]

از اين بيان روشن شد كه اراده ـ به معنى اختيار ـ از صفات ذات بوده، ولى به معنى ايجاد وهستى بخشيدن، از صفات فعل است.

چنانكه مى فرمايد:(إِنّما أَمْرُهُ  إِذا أَراد شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون)  (يس/82).

«فرمان او تنها اين است كه هرگاه چيزى را اراده كند، به او مى گويد«موجود باش» آن نيز بلا فاصله موجود مى شود».

صفات فعل خداوند

اكنون كه با رؤوس مطالب مربوط به صفات ذات آشنا شديم، شايسته است با برخى از صفات فعل نيز آشنا گرديم. در اينجا سه صفت را بررسى مى كنيم:

1. تكلم؛

2. صدق؛

3. حكمت.

[1] . توحيد صدوق،ص137، باب 10، حديث9، .

[2] . توحيد صدوق، باب 9، حديث 15.

[3] . توحيد صدوق، ص133، باب 9، حديث 9.

[4] . كافى:1/109.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo