درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

اصل سى و سوم

توحيد در عبادت، اصل مشترك ميان تمام شرايع آسمانى است، و به يك معنا، هدف از بعثت پيامبران الهى تذكر و يادآورى اين اصل بوده است، چنانكه مى فرمايد:(وَلَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّة رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَاجْتَنِبُوا الطاغُوتَ) (نحل/36): در ميان هر امتى پيامبرى را برانگيختيم تا به مردم بگويد خدا را بپرستيد و از پرستش طاغوت دورى گزينيد. همه مسلمانان در نماز به توحيد در عبادت گواهى داده و مى گويند: (إِيّاكَ نَعْبُدُ) (الفاتحه/5).

بنابراين، در اينكه فقط بايد خدا را پرستش كرد و از پرستش غير او دورى جست، سخنى نيست و با اين قاعده كلى يك نفر هم مخالفت ندارد. اگر سخنى باشد درباره برخى از امور است كه آيا انجام دادن آنها مصداق عبادت غير خداست يا نه؟ براى رسيدن به داورى قطعى در اين زمينه، بايد به تعريف منطقى عبادت پرداخته و عملى را كه تحت عنوان پرستش قرار مى گيرد از عملى كه به عنوان تعظيم و تكريم انجام مى شود، جدا سازيم.

ترديدى نيست كه پرستش پدر و مادر وانبيا و اوليا حرام و شرك است و در عين حال تكريم و تعظيم آنان لازم و عين توحيد مى باشد: (وَقَضى ربُّكَ أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بِالوالِدَينِ إِحساناً) (اسراء/23). اكنون بايد ديد عنصرى كه «عبادت» را از «تكريم» جدا مى سازد چيست، و چگونه يك عمل در بعضى مواقع (مانند سجده ملائكه بر آدم و سجده فرزندان يعقوب بر يوسف)عين توحيد بوده ولى همان عمل در مواقع ديگر (مانند سجده در برابر بتها) عين شرك و بت پرستى است؟ پاسخ اين سؤال از بحثى كه قبلاً درباره توحيد در تدبير انجام گرفت، آشكار مى گردد.

عبادت و پرستش (كه از غير خدا نفى و نهى شده است) آن است كه انسان در مقابل موجودى خضوع كند با اين اعتقاد كه او به طور مستقل سرنوشت جهان يا انسان و يا بخشى از سرنوشت آن دو را در دست  دارد و به تعبير ديگر، «ربّ» و «مالك جهان و انسان» است.

ولى اگر خضوع در مقابل موجودى از اين نظر صورت گيرد كه وى بنده صالح خدا و صاحب فضيلت و كرامت و يا منشأ احسان و نيكى در مورد انسان است، چنين عملى تكريم و تعظيم خواهد بود نه عبادت. اگر سجده فرشتگان يا فرزندان يعقوب، رنگ شرك وعبادت غير خدا را نپذيرفت، به علت همين بود كه خضوع مزبور با اعتقاد به عبوديت و بندگى ولى همراه با كرامت آدم و يوسف (و در عين حال، كرامت و بزرگوارى آنان در درگاه الهى)سرچشمه گرفته بود، نه از اعتقاد به ربوبيت و پروردگارى آنان.

با توجه به اين ضابطه مى توان درباره احترام و تكريمى كه مسلمانان در مشاهد مشرفه به اولياى مقرّب الهى مى گذارند قضاوت و داورى كرد. پيداست كه بوسيدن ضرايح مقدسه يا اظهار شادمانى در روز ولادت و بعثت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)، جنبه تكريم و اظهار محبت به پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)را دارد، و هرگز از امورى چون اعتقاد به ربوبيت او سرچشمه نمى گيرد. همچنين مسائلى چون سرودن اشعار در مدايح و مراثى اولياى الهى، حفظ آثار رسالت و ساختن بنا بر قبور بزرگان دين نه شرك است و نه بدعت. شرك نيست زيرا سرچشمه اعمال، محبت و علاقمندى به اولياى الهى است(نه اعتقاد به ربوبيت آنان)؛ بدعت نيز نيست زيرا اعمال مزبور مبناى قرآنى و حديثى دارد كه همان اصل لزوم محبت و مودّت به پيامبر و خاندان او باشد، و اعمال تكريم آميز ما در روزهاى ولادت و بعثت، جلوه اى از بروز اين مودت است (توضيح اين امر، در بخش مربوط به بدعت خواهد آمد).

متقابلاً سجده مشركان بر بتها از اين جهت منفى و مطرود بود كه از اعتقاد به ربوبيت و كارگردانى بتها و اينكه قسمتى از سرنوشت مردم در دست آنها است، سرچشمه مى گرفت، و مشركين لااقل عزت و ذلت و مغفرت و شفاعت را در دست آنها مى دانستند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo