درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

اصل سى ام

مرتبه سوم توحيد، توحيد در خالقيت و آفريدگارى است. يعنى جز خداوند آفريدگار ديگرى وجود ندارد و آنچه كه لباس هستى مى پوشد مخلوق و آفريده او است.قرآن بر اين وجه از توحيد تأكيد دارد و مى فرمايد:

(قُلِ اللّهُ خالِقُ كُلِّ شَيء وَ هُوَ الواحِدُ القَهّارُ) (رعد/16): او است آفريدگار هر چيز، و او است يگانه غالب.

(ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلّ شَيء لا إِلهَ إِلاّ هُوَ) (غافر/62): خدا پروردگار شما است كه آفريننده هر چيز است، جز او خدايى نيست.

علاوه بر وحى، خرد نيز بر توحيد در «خالقيت» گواهى مى دهد، زيرا ما سوى اللّه ممكن و نيازمند است و طبعاً رفع نياز و تحقق خواسته هاى وجودى او از جانب خدا خواهد بود.

توحيد در خالقيت، البته به معنى نفى اصل سببيّت در نظام هستى نيست، زيرا تأثير پديده هاى امكانى در يكديگر، منوط به اذن الهى بوده،و وجودسبب و نيز سببيت اشيا ـ هر دو ـ از مظاهر اراده او به شمار مى روند. اوست كه به خورشيد و ماهْ گرمى و درخشندگى عنايت كرده است، وهرگاه نيز بخواهد اين تأثيرگذارى را از آنها مى گيرد. از اين جهت او آفريدگارى يكتا و بى همتا است.

همان گونه كه در اصل هشتم اشاره شد، قرآن نيز نظام سببيت را تأييد كرده است. چنانكه مى فرمايد:(اللّهُ الّذِي يُرْسِلُ الرِياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَيَبْسُطُهُ فِي السَّماءِ كَيْفَ يَشاءُ) (روم/48): خدايى كه بادها را مى فرستد، آنگاه باد ابر را برمى انگيزد.سپس خدا آن را در آسمان به هر نحو كه بخواهد مى گستراند. در آيه فوق صريحاً به تأثير باد در تحريك و راندن ابرها تصريح شده است.

شمول دايره خالقيت خدا نسبت به همه پديده ها، مستلزم آن نيست كه كارهاى زشت بندگان به خدا نسبت داده شود. زيرا هر پديده، به حكم اينكه يك موجود امكانى است، نمى تواند بدون استناد به قدرت و اراده كلّى خدا جامه هستى بپوشد، ولى در مورد انسان بايد افزود از آنجا كه وى موجودى مختار [1]و صاحب اراده بوده و در فعل خود، به تقدير الهى، نقش تصميم گيرى دارد، چگونگى شكل پذيرى فعل از نظر طاعت و معصيت مربوط به نحوه تصميم گيرى و اراده او است.

به تعبير ديگر: خدا هستى بخش است، و هستى به صورت مطلق، از او و مستند بدوست و از اين نظر هيچ قبحى در كار نيست. چنانكه فرمود:(الّذي أحْسَنَ كلّ شيء خَلَقَه) (سجده/7) ولى اين نحوه تصميم گيرى انسان است كه موجب مطابقت يا عدم مطابقت آن با معيارهاى عقل و شرع مى گردد. براى توضيح بيشتر مسئله، دو فعل از افعال انسان مانند: «خوردن» و « نوشيدن» را در نظر بگيريد. اين دو فعل، از آنجا كه سهمى از هستى دارند، به خدا مستند مى باشند، ولى از اين نظر كه وجود و هستى در آنها در قالب «اكل» و «شرب» درآمده و انسان با فعاليت اختيارى اعضاى خود آن را، به اين شكل درآورده است، بايد مربوط به فاعل باشد، زيرا به هيچ عنوان نمى توان اين دو فعل را با اين قالب و شكل به خدا نسبت داد. بنابر اين خدا مُعطىِ وجود، وانسان آكل و شارب و فاعل و انجام دهنده كار است.

[1] . درباره اختيار انسان در مبحث عدل سخن خواهيم گفت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo