درس اصول عقاید امامیه حضرت آیت الله سبحانی

اصل بيست و نهم

دومين مرتبه توحيد، توحيد در صفات ذاتى خداوند است. ما خدا را واجد همه صفات كمالى مى دانيم، وعقل و وحى بر وجود اين كمالات در ذات بارى دلالت مى كنند. بنابر اين خداوند: عالم، قادر، حىّ، سميع، بصير و... است. اين صفات از نظر مفهوم با يكديگر تفاوت دارند و آنچه را كه ما از كلمه «عالِم» مى فهميم غير آن چيزى است كه از واژه «قادر» درك مى كنيم، ولى سخن در جاى ديگر است و آن اينكه، همان طور كه اين صفات در مفهوم با يكديگر مغايرت دارند، آيا در واقعيت خارجى، يعنى در وجود خدا، نيز مغايرت دارند يا متحدند؟

در پاسخ بايد گفت، از آنجا كه مغايرت آنها در ذات خداوند، ملازم با كثرت و تركيب در ذات الهى است، قطعاً بايد گفت صفات مزبور، در عين اختلاف در مفهوم، در مقام عينيت، وحدت دارند.به ديگر تعبير: ذات خداوند در عين بساطت همه اين كمالات را دارا مى باشد، و آنچنان نيست كه بخشى از ذات خدا را علم، بخشى ديگر را قدرت، و بخش سوم را حيات تشكيل دهد. و به تعبير محققان:بل هو علمٌ كلُّه و قدرة كُلُّهُ وحياةٌ كُلُّهُ....[1]

بنابر اين صفات ذاتى خداوند، در عين قديم و ازلى بودن، عين ذات او مى باشد،و نظريه كسانى كه صفات حق را ازلى و قديم، ولى زايد بر ذات مى دانند درست نيست چه، اين نظريه در حقيقت از تشبيه صفات خدا به انسان سرچشمه گرفته و از آنجا كه صفات در انسان، زايد بر ذات او مى باشد، تصور شده است كه در خدا نيز اينچنين است.

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:«لم يزل اللّهـ جلّوعزّ ـ ربنا والعلمُ ذاتُه ولا معلومَ، والسمعُ ذاتُه ولا مسْموعَ، والبصرُ ذاتُه ولا مُبصِر، والقدرةُ ذاتُه ولا مقدور»([2]):خداوند از ازل پروردگار ما بوده و هست، و پيش از آنكه معلوم، مسموع، مبصر و مقدورى وجود داشته باشد، علم، سمع، بصر و قدرتْ عين ذات او بود.

اميرمؤمنان (عليه السلام) نيز در بيان وحدت صفات حق با ذات وى چنين مى فرمايد: «وَكمالُ الإخلاصِ له نفيُ الصفاتِ عنْه، لشهادةِ كلِّ صفة أنّها غيرُ الموصوفِ وشهادةُ كلِّ موصوف أنّها غيرُ الصفة»[3]: كمال اخلاص در توحيد اين است كه صفات (زايد بر ذات) را از او نفى كنيم، زيرا هر صفتى بر تغايرش با موصوف، وهر موصوفى بر جداييش از صفت گواهى مى دهد.[4]

[1] . صدر المتألهين، أسفار أربعه، ج6، ص135.

[2] . توحيد، صدوق، ص139، باب 11، حديث1.

[3] . نهج البلاغه، خطبه 1.

[4] . برخى به دليل بى اطلاعى، اين نظريه را، نظريه «معطله» خوانده اند، در حاليكه «معطله» به كسانى گفته مى شود كه صفات جمال را براى ذات خداوند اثبات نمى كنندو لازمه كارشان خلو ذات خداوند از كمالات وجودى است. اين عقيده نادرست هيچ ربطى به نظريه عينيت صفات با ذات ندارد، بلكه نظريه عينيت در عين اثبات صفات جمال براى خداوند، از اشكالاتى نظير تعدد قدما كه در قول به زيادى صفات بر ذات است، مبرا مى باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo