درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1401/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /آیات جهاد

 

حدیث خوانی

أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ اَلْوَفَاةُ ضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّ أُوصِيكَ بِمَا أَوْصَانِي بِهِ أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ حِينَ حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَكَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لاَ يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلاَّ اَللَّهَ.

در ادامه ی روایت روز گذشته از ابی جعفر علیه السلام آنجایی که فرمودند در آن وصیت آخرین لحظات یک ادامه ای دارد. فرمود: فرزندم از این که به دیگران ظلم کنی پرهیز کن بر تو باد و از ظلم کردن به دیگران، البته در روایت می‌فرماید ظلم کردن به دیگران با این تعبیر که به کسی که هیچ امکانی برای مقابله ی با ظلم تو ندارد جز پناه بردن به خدا، البته این به این معنا نیست که اگر کسی اینگونه نیست به او ظلم کنید. ظلم کردن بدترین مصداقش آنجایی است که به فرد ناتوان به حسب امور دنیا به او ظلم شود. کسی که قوی است خب تجری بر ظلم به او کمتر است کسی که ثروتمند است می‌تواند از خودش با مشتش چه با پشتش یا با پول و ثروتش یا حامیانی که دارد، دفاع کند خب به چنین فردی معمولاً ظلم نمی‌شود بلکه به کسی ظلم می‌شود که نمی‌تواند از خودش دفاع کند نه ثروتی دارد که دیگران را به خدمت بگیرد نه قبیله ای دارد که به حمایت از او بایستند اینجا ظلم کردن به این در حقیقت ظلم کردن به کسی است که هیچ پناهی جز خدا ندارد یه این دسته از ضعیف ها امر واجب تری می شود که ظلم نکنید وقتی به این ها ظلم نشد افرادی که قوی هستند خودشان اجازه نمی‌دهند به خودشان ظلم شود در این صورت ظلم ریشه کن می‌شود اگر به زیر دست ظلم نشد آن مافوق ممکن است به شما ظلم کند که طبق این دستور به او می‌گویند که به زیر دست ظلم نکن اما در مقابل ظلم دیگران می ایستد کسی که توانمند است ظلم آنجایی محقق می‌شود که کسی نمی‌تواند از خودش دفاع کند اگر کسی که نمی‌تواند از خود دفاع و حمایت کند به او ظلم نشود ظلم رفته رفته ریشه کن خواهد شد

جمع بندی آیات

در جلسه ی گذشته که جمع بندی می‌کردیم به دو نکته اشاره کردیم که بر اساس آن دو نکته مدعای خودمان را از این آیاتی که قرائت کردیم استخراج کنیم و اثبات کنیم. گفتیم یکی اطلاق آیات و دیگری به قرینه ی مفهوم خارجی فتنه که عموما روش های نرم برای تغییر ذائقه ی جامعه اسلامی است و قرآن فتوا و فرمان می‌دهد که در مقابل این روش ها و این شیوه ها و شگرد ها قتال کنید از این دو تا استفاده کردیم که جنگ نرم هم مشمول این آیات است، نکته ی سوم که استدلال می‌کنیم فرمان به قتال در برابر شیطان و اولیاء شیطان است که از این فرمان و مصداق خارجی آن استدلال کردیم که این دستور، دستور به مقابله ی با جنگ نرم است با بیان مصادیق و آیاتی گفتیم وقتی قرآن کریم می‌گوید ﴿الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ﴾ بعد فرمود ﴿فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ ، قَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ﴾ از این جهت که شیطان و اولیاء او اصولاً روش هایی که برای تضعیف جامعه اسلامی به کار می‌گیرند روش های نرم است پس این فرمان، فرمان مقابله با جنگ نرم است. شیطان با روش های گوناگونی یا اولیا او با روش های گوناگونی قدرت جامعه را تخلیه می‌کند ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ﴾ دشمنی و کینه را در جامعه گسترش می‌دهند ﴿زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ با تشویق کردن کار های غلطی که انجام می‌دهند، با روش های مختلف در برابر اعتقادات مسلمانان و در برابر آن ارزش هایی که در جامعه ی اسلامی که بین مومنین رواج دارد آن را سست و بی ارزش کنند این مصادیق خارجی رفتار شیطان را وقتی بررسی کردیم گفتیم این ها روش های نرم است یعنی مدیریت فکر مومنین و جامعه اسلامی است وقتی در برابر این روش های نرم که فکر و ذهن جامعه اسلامی را بخواهد تخریب کند و از این طریق ایمان جامعه را سست کند و قدرت جامعه ی اسلامی را بخواهد تخلیه کند، فرمان به قتال در برابر این می‌آید این یعنی فرمان به قتال در برابر جنگ نرم، جنگ نرم حریف را فرمان قتال به آن داده می‌شود.

نکته ی چهارمی که از ان استفاده کردیم از دو قرینه و دو واژه ای که در آیه ی شریفه ی چهارم سوره ی توبه بود ﴿لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا﴾ گفتیم مشرکین با فرمان سوره ی توبه همه مورد دستور برائت قرار گرفتند ان الله برئ وقتی خدا از مشرکین بری است تخصیص زد ﴿إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ آن مشرکینی که با آنان در پیمان هستید و دو کار نکردند. یک : ﴿لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا﴾ و دوم ﴿لم يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا﴾ نه به شما آسیب رساندند نه دشمن شما را حمایت کردند این لم ینقصوکم را گفتیم که نقض پیمان است آنجایی که تنقیص کردند. این نقض پیمان نمی‌توانست که به صورت جنگ سخت باشد این ها به صورت زیر پوستی با زبان با تبلیغات با شو راه انداختن و حرکت های اینگونه روحیه ی مسلمانان را تضعیف می‌کردند یا در قرائنی که بود قبایلی که در هم پیمانی خودشان بودند وقتی با قبایلی که در هم پیمانی با پیامبر بودند آن ها را حمایت کردند کسانی که آن دو کار را نکرده باشند در امان هستند و فعلا مشمول بر فرمان برائت نیستند این دو واژه چون در قرینه ی رفتاری مشرکین در آن موقع و در آن حوادث تاریخی اگر محقق شده از طریق اقدام نرم محقق شده است علنی و آشکار نبوده است جهت ضعیف در پیمان بودند جهت ضعیف در پیمان سرکشی نمی‌کند پیمان شکنی خود را به رخ کشد یا لشکر کشی کند ، بلکه آهسته و زیر پوستی آسیب می رساندند و این آسیب رسانی زیر پوستی را گفتیم از مصادیق جنگ نرم است وقتی این آسیب رسانی زیر پوستی از مصادیق جنگ نرم است و فرمان به قتال برای این می آید که ﴿فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ﴾ این چهار رویکرد سفت و جدی را در برابر این ها بیان می‌کند که تعقیب کنید دستگیرشان کنید کمین بگذارید سر راهشان زیرا پیمان شما را به صورت نرم شکستند و شمارا تنقیص کردند. آن چیزی که در تنقیص فهمیده می‌شود جنگ سخت نیست شمشیر کشی را قران تنقیص نمی‌داند آنجایی را می‌گوید که با حرف زدن و تمسخر کردن و اذیت کردن و این ها روحیه ی مسلمانان را تضعیف کردند. معمولا طرف ضعیف گفتیم در زمان معاهده و هدنه اقدام به نقض علنی معاهده نمی‌کند. به طور رسمی و آشکار شمشیر علیه طرف مقابل نمی‌کشد در این گونه موارد غالباً جو سازی مخفیانه می‌شود رویکرد های زیر پوستی را به آن توجه می‌کنند و در صدد تخریب بر می‌آیند که این تخریب و رویکرد زیر پوستی را قرآن دستور می‌فرماید فاقتلواهم حیث وجدتموهم بنابراین این فرمان به قتال در مواردی است که دشمن رویکرد نرم داشته است. مورد پنجم که از آن استفاده کردیم عبارت نکث پیمان و طعنه در دین بود و ان نکثوا ایمانهم اگر پیمان شکستند ﴿مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ﴾ طعنه در دین همان چیزی بود که اجرا می‌کردند دین را بی ارزش جلوه می‌دادند یا محرمات دینی را علنا و آشکارا به اجرا در می‌آوردند شراب خواری می‌خواستند کنند این مدل رفتار را قرآن کریم می‌گوید ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ﴾ با طراحان و برنامه ریزان برای نکث در ایمان بجنگید ، پس فرمان قتال در برابر طعن در دین این فرمان به ایستادگی در برابر آن ها در برابر جنگ نرم است در زمینه ها و موارد جنگ نرم است

این کفار و این مشرکین بعضی از وقت ها طعن در دین می‌کردند با نکث پیمانی که داشتند، ارزش های دینی را زیر پا می‌گذاشتند و علیه آن تبلیغ می‌کردند و بعضی از وقت ها صد عن سبیل می‌کردند یعنی مانع رسیدن پیام به مخاطب می‌شدند و جاهایی هم اگر کسی بر اثر تبلیغات به دین می گروید آن را مورد شکنجه قرار می‌دادند خب ما این موارد را مورد توجه قرار دادیم در این موارد عموما رویکرد فرمان به قتال در برابر اقدام به جنگ نرم دشمن بود یعنی در وضعیت دفاعی فرمان صادر شد که قاتلواهم حتی لا تکون فتنة یا ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ﴾ این ها چون ایمان ندارند و پایبند نیستند و طعن در دین می کنند با آن ها قتال کنید اما دو عبارت دیگر داریم که همین معنا را ازش استفاده کردیم که به طور اجمال می‌گوییم که در آینده راجع به آن بحث خواهیم کرد و از جمله مواردی هستند که فرمان به قتال بدوی را می‌توان از آن استخراج کرد

از عبارت ﴿وَليَجِدُواْ فِيكُم غِلظَة﴾ در آیه ی شریفه ﴿یَأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قَتِلُواْ ٱلَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ ٱلكُفَّارِ وَليَجِدُواْ فِيكُم غِلظَة﴾ استفاده کردیم که باید القای سرسختی در دل دشمن شود، القای سرسختی یعنی سرسختی را به نمایش گذاشتن یعنی وقتی با دشمن رو به رو می‌شوید از شما سرسختی ببیند. گفتیم این القا به هر شکلی انجام شود اسم آن را عملیات یا جنگ نرم میگذاریم. آیات قبلی می‌گفت وقتی در برابر شما فتنه کردند یعنی آمدند به صورت زیر پوستی علیه شما اقدام کردند، کاری کردند دل مسلمانان را خالی کنند آن ها را بترسانند آن ها را به چالش و دشمنی اندازند در این صورت فرمان قاتلوا صادر می‌شد اما شکل دیگری در این آیه می‌فرماید ﴿وَليَجِدُواْ فِيكُم غِلظَة﴾ این ناظر به پیشگامی است وقتی با دشمن و حریف، کسی که در مقابل صف آرایی کرده، رو در رو می‌شوید نمایش قدرت داشته باشید، پیش دستانه شما از جنگ نرم علیه آنان استفاده کنید. نمایش قدرت، مانور، استفاده از جنگ افزار های مختلف، استفاده از روشی که آنان احساس سرسختی نسبت به شما داشته باشند این در جنگ بدوی و حرکت آزادی بخش است هنرمندانه باید توانمندی ها را در برابر دشمن به نمایش گذاشت. امروز مانور قدرت را عملیات روانی می‌گوییم. وقتی ما مانوری در آب های خلیج فارس انجام می‌دهیم سلاح هایمان را نشان می‌دهیم یعنی دشمن بدان اگر تعرض کنی ما قوی هستیم. در حقیقت با این عملیات ﴿وَليَجِدُواْ فِيكُم غِلظَة﴾ می‌خواهیم بازدارندگی ایجاد کنیم همان کاری که مانور های امروزی جهان در تلاش است آن را ایجاد کند یعنی بازدارندگی ایجاد کند باید اندیشه و باور دشمن را مدیریت کرد که به این باور برسد که هزینه ی تعرض به مسلمانان سنگین است. با این عبارت نتیجه می‌گیریم که جهاد بدوی می‌تواند در عملیات نرم و جنگ نرم داشت ما می‌توانیم آن جا هایی که جهاد واجب است با شروطی که جهاد واجب است می‌شود از عملیات جنگ نرم استفاده کرد می‌شود در برابر دشمن جنگ نرم را آغاز کرد ، پس از این آیه استفاده می‌کنیم که برای مانع تراشی های دشمن برای جلوگیری پیشرفت اسلام و مسلمانان ، در این جهاد باید طوری رفتار کنیم که سپاه دشمن سرسختی سپاه اسلام را ادراک کند این ادراک یعنی با استفاده از روش نرم، البته لزوماً اینطور نیست که حتماً روش القای قدرت روش نرم باشد ولی می‌تواند از طریق روش نرم هم باشد وقتی می‌تواند از طریق روش نرم هم باشد یعنی ما می‌توانیم در برابر دشمن عملیات روانی داشته باشیم فالیجدوا یا ﴿وَليَجِدُواْ فِيكُم غِلظَة﴾ این امر به اینکه در شما غلظت باشد تا دشمن غلظت را در شما ببیند این یعنی امر به استفاده از همه ی روش ها از جمله روش جنگ نرم یا عملیات نرم برای اخافه ی دشمن یا مدیریت فکر آنان به کار گرفته می‌شود.

از قرائن دیگری که استفاده کردیم برای همین منظور که باز می‌توان در اقدام ابتدایی هم از آن استفاده کرد قرائن موجود در آیه ی ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱستَطَعتُم مِّن قُوَّة وَمِن رِّبَاطِ ٱلخَيلِ﴾ گفتیم که این آیه به روشنی بر وجوب توانمند سازی لشکر خودی و اخافه ی دشمن از طریق تقویت آمادگی ها، ادات و به نمایش گذاشتن توان نظامی دلالت دارد. ادات در این آیه ی شریفه برای مدیریت اندیشه و باور دشمن است برای بازدارندگی است هدف از این کار تأثیرگذاری بر روی باور دشمن است استنتاجات ذهنی دشمن باید طوری باشد که لشکر اسلام را دست کم نگیرد حتی توان لشکر اسلام را بیشتر از انچه در واقعیت است ارزیابی کند تا از اقدام علیه جامعه ی مسلمین خود داری کند. شما وقتی قرار است قدرت خود را به نمایش بگذاری یعنی روح و روان طرف مقابل را مدیریت می‌کنی این عملیات روانی مدیریت ادراک است ادراک طرف مقابل را وقتی مدیریت می‌کنی اصطلاحا به آن عملیات یا جنگ روانی می‌گوییم. همین کار در عرصه های تقابلی با دشمن بار ها گفتیم که صورت می‌گیرد و آن چیزی که در عالم خارج صورت می‌گیرد همین جنگ نرم است پس این آیه بر لزوم جنگ نرم برای کاهش تهدید دشمن دلالت دارد این آیه مشروعیت و لزوم پیشگامی و مبادره ی به استفاده از جنگ نرم را هم بیان می‌کند این دو آیه ی اخیر این خاصیت را داشتند

از این آیه ی شریفه سه نکته استنتاج کردیم گفتیم بر اساس این آیه مقابل سازی جامعه، نیروهای دفاعی و نظامی و امنیتی کشور در برابر فتنه پ جنگ نرم و برای استفاده از جنگ نرم این مقاوم سازی امر واجبی است. ایجاد بازدارندگی و هزینه مند کردن دشمن را از این آیه استنتاج کردیم که در صورت تعرض نرم به جامعه ی اسلامی باید بازدارندگی ایجاد شود که در جنگ نرم چه در جنگ سخت، منتها با روش نرم این‌جا بیشتر مرود ملاحظه است. با ادات و نمایش قدرت در دشمن بازدارندگی ایجاد شود. سوم وجوب مقابله میدانی بالاخره ممکن است دشمن اقدام نرم یا سختش به نتیجه برسد و هجوم بیاورد چه آن هجومی که در جنگ می‌آورد توپ و تانک و لشکر نظامی آن به ما نزدیک میشود چه آنجایی که هجوم عملیات نرم دارد و اغتشاش را داخل جامعه اسلامی دامن می‌زند باید در برابر این ایستاد و کوتاه نیامد. واجب است ایستادگی کرد. آخرین نکته ای را هم که به عنوان قرینه یاد کردیم این بود که معقول نیست حاکم اسلامی در جایگاه حاکم فرمان به قتال دهد بگوید هر کجا جنگ بود بجنگید هر کجا هجوم بود در مقابلش بایستید هر کجا لشکرکشی بود در مقابلش صف آرایی کنید هر کجا دشمن شمشیر کشید در برابرش شمشیر بکشید زیرا باید شر اجانب را از سر مسلمین کم کنیم ، خب ما شر اجانب را از این زاویه گرفتیم اگر دشمن از زاویه ی دیگری هجوم آورد یا در تاریکی هجوم آورد یا زیر پوستی آورد یا طوری هجوم آورد که شما آن را نمی‌بینید اما نتیجه‌ و ضربات آن را می‌بینید اینجا نباید جلوی هجوم ایستاد؟ اگر غرض از ایستادگی در برابر هجوم سخت این بود که از اسلام و مسلمانان و اموالشان و دین ان ها حمایت شود اگر دین و آبرو و جامعه ی اسلامی از طریق دیگر هم با مخاطره مواجه شد اینجا هم باید ایستادگی شود چه در مقابل تهدید سخت دشمن باید ایستاد چه در مقابل تهدید جنگ نرم باید ایستاد. این ها آن قرائنی بود که ما برای اثبات مدعای خود ذکر کردیم که آیات قرآن که امر به جهاد و امر به قتال می‌کند هم قتال در برابر تهدید جنگ نرم را شامل می‌شود و هم قتال در برابر جنگ سخت را شامل می‌شود. هر دو باید در کنار هم انجام شود تا جامعه ی اسلامی از تهدید و تخریب محصون بماند اگر یکی از این دو را رها کردیم حتما تخریبی که مورد نظر دشمن است بر جامعه ی اسلامی تحمیل می‌شود و کنار پیشگیری جنگ سخت و جنگ نرم واجب است. این مطلب و محور سوم، که در محور سوم نکاتی عرض کردیم ادله ی جنگ سخت شامل جنگ نرم هم می‌شود.

مطلب چهارم گفتیم که مبارزه و جنگ در راه خدا سخت و طاقت فرسا است در این جنگ هم باید سنگ تمام گذاشت از هیچ کوششی مضایقه نکرد برای رضای خدا همه ی توان را به میدان آورد. جاهدوا فی الله حق جهاده باید بهترین نبرد ها را به نمایش گذاشت اما این را هم باید بدانید که جنگیدن و فرمان به قتال یک امر حرجی نیست ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ﴾ همانطوری که جنگ سخت شروطی را دارد و از عهده ی یک عده ای که عذر دارند برداشته شده، جنگ نرم هم همانطور است که شروط آن را بعدا بررسی می‌کنیم ، اجمالا تکلیف حرجی نیست. نکته ی پنجم نباید اجازه داد حتی در جنگ سخت از مقدسات علیه جبهه ی اسلام سو استفاده شود وقتی دشمن هجوم می آورد به مسلمانان و بعد برای اینکه از هجوم مسلمانان در امان باشد به خانه ی خدا حرم امن الهی پناه می‌برد و پنهان می‌شود قرآن دستور می‌دهد قاتلوهم حیث ثقفتموهم در جنگ نرم هم همینطور نباید اجازه دهیم دشمن از مقدسات سو استفاده کند هر کجا خواست از مقدسات سو استفاده کند باید به طریق مناسب جلوی این سو استفاده گرفته شود همانطور که در جنگ سخت پناه بردن آنان را به خانه ی خدا این حرمت را برداشت و دستور داد که حتی در خانه ی خدا با آن ها قتال کنید و از میان بردارید.

نکته ی ششم حتی در جنگ نباید به دشمن تعدی و ظلم کرد ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا﴾ آیین اسلام برای بسط عدالت است نه برای بسط ظلم. چه در جنگ سخت چه در جنگ نرم حریم هایی هست که باید آن ها را حفظ کرد و نباید شکسته شود حتی در رابطه با دشمن همینطور است. جنگ نرم هم مانند جنگ سخت اصولی دارد که باید در جای خودش ما به این اصول بپردازیم. از مجموع چیزی که ما گفتیم اجمالا این استفاده می‌شود که آیات قرآن همانطور که بر وجوب مقابله ی با قتال و جنگ سخت دلالت دارند بر مقابله و ایستادگی در برابر جنگ نرم هم دلالت دارد و همانطور که رفع و دفع تهدید سخت دشمن امری واجب است رفع و دفع تهدید نرم دشمن واجب است و گفتیم در بعضی از آیات استفاده می‌شود که ابتکار و استفاده‌ از ابزار جنگ نرم در جنگ بدوی هم قابل استفاده است که در جای خود توضیح خواهیم داد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo