درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1401/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /ایات جهاد

 

عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: لَمَّا حَضَرَتْ أَبِي عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ اَلْوَفَاةُ ضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ يَا بُنَيَّ أُوصِيكَ بِمَا أَوْصَانِي بِهِ أَبِي حِينَ حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَكَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ يَا بُنَيَّ اِصْبِرْ عَلَى اَلْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ مُرّاً.

ابو حمزه ثمالی از قول امام باقر علیه السلام نقل می‌کند که ایشان فرمودند وقتی پدرم علی ابن الحسین علیه السلام آخرای عمر ایشان بود من را به سینه شریف خود چسبانید ، فرمود که فرزندم به همان چیزی تو را وصیت می‌کنم که پدرم به هنگام وفات خویش من را وصیت فرمودند

خب وصیت انسان در لحظه فراق از دنیا علی القاعده مهم ترین سخن و حرف و نکته ای است که انسان به زبان می‌آورد یعنی همانطور که پدرم این نکته را مهم پنداشت و به من فرمود من نیز این نکته را مهم می پندارم و برای تو می‌گویم فرمود این نکته ای که به تو می‌گویم نه اینکه پدرم در لحظه وفات به من فرمود ، فرمود این را پدرش به او نیز وصیت فرمود ، پس این از جمله نکاتی است که گویا ائمه علیه السلام یکی پس از دیگری به آن توجه فرمودند و به امام بعد از خودشان یاد آور شدند در حساس ترین لحظه که حساس ترین نکات را انسان به زبان می آورد فرمود پسرم روی حق پا فشاری کن هرچند که حلق تلخ باشد، شیوه ی ائمه علیهم السلام در عمل هم همینجور بوده است که هزینه ی پا فشاری روی حق را داده و روی آن ایستادگی کردند دنبال غیر حق رفتن ممکن است در ظاهر منافعی داشته باشد ترک کردن منافع باطل و پافشاری روی حق و پرداخت هزینه ی آن ، این شیوه ی معصومین است و زندگی اجتماعی را در چهارچوبی عقلانی و منطقی و عادلانه حفظ خواهد کرد

در جلسات گذشته آیات کریمه ای از قرآن کریم را که بر وجوب جنگ با دشمنان خدا دلالت داشت مورد بررسی قرار دادیم و در این جلسه قصد و بنای ما بر این است که مجموعه ی آیاتی را که تا کنون مورد توجه قرار دادیم جمع بندی نهایی کنیم و مورد استنتاج نهایی قرار دهیم البته آیات زیاد دیگری هم هست که می‌شود به آن ها هم استدلال کرد و وجوب جنگ و مبارزه در راه خدا را از آن استخراج کرد ولی از آنجایی که اصل وجوب جهاد امری است که در مرتکزات ذهنی اهل ایمان و فقها و مجموعه ی فرهنگ دینی امر مسلمی هست و عموما فقها هم در کتب خودشان خیلی در این زمینه مکث نکردند ما هم به همین مقدار اکتفا می‌کنیم البته ما بررسی این آیات را برای این نمی‌کنیم که جهاد را واجب العمل است ، این مُسَلّم است بعضی ادعای اجماع در آن کردند بعضی ادعای این را کردند که این از ضروریات دین است و ما هم خیلی تمایل نداریم روی این موضوع ادامه دهیم اما از این جهت که این آیات را بررسی کنیم ، ببینیم از این ها جهاد و جنگ نرم استخراج می‌شود روی این آیات دقت کردیم و پا فشاری کردیم از مجموعه ی آیاتی که تا الان مورد بررسی قرار دادیم چند نکته ی مهم است که در این جمع بندی مورد توجه قرار می دهیم و به بحث خودمان در ابعاد دیگر ادامه خواهیم داد

از این آیات وجوب جهاد و مقاتله با دشمنان خدا را گفتیم که فهمیده می‌شود امری مسلم است، آیات زیادی بر این موضوع دلالت دارد گفتیم مبارزه در راه خدا در قرآن عمدتا با دو تعبیر مهم بیان شده است یکی با واژه ی قتال، قاتلوا الذین یقاتلونکم که صراحت در جنگ دارد

دومی با واژه ی جهاد و مجاهده که این واژه در لغت به معنای مطلق تلاش است و امر جهاد می‌تواند امر به تلاش باشد کما اینکه می‌تواند امر به جنگ و مقاتله باشد که البته در برخی از آیات قرائنی وجود دارد که مراد از جهاد قتال است قتال در راه خدا مقصود است و در مواردی نیز قرینه است مطلق تلاش و کوشش از آن آیه مقصود است

نکته ی دوم قرآن در برخی از آیات با به کار بردن تعابیری مثل ادات تحضیض یا تعابیر مشوقانه ی دیگر ، مومنین و اهل ایمان را به مبارزه و جهاد در راه خدا تشویق می‌کند و برمی‌انگیزد آیاتی مثل ﴿أَلا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ﴾ که در منزله ی الا تقاتلون است که چرا به جنگ کسانی که پیمان شکستند همت نمی گمارید یا ﴿إِنَّ اللَّهَ اشتَرى مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم﴾ خداوند متعال مشتری نفس مومنین و اموال آنان است در مقابل نفس آنان بهشت را به آنان ارزانی می‌دارد کسانی که یقتلون و یُقتلون، این تعبیری مشوقانه است یا در جایی که می‌فرماید ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيانٌ مَرصوصٌ﴾، این هم نکته ی دوم.

نکته ی سوم از مجموعه ی نکاتی که گفتیم این بود که برای اثبات مدعای خودمان یعنی شمولیت این آیات کریمه به وجوب مقابله ی با جنگ نرم، نکاتی استدلال کردیم

در بحث سوم این نکات را می‌شماریم یعنی برای اثبات مدعا به چه کلمات یا تعابیر یا نکات یا قرائنی استدلال کردیم

اولین چیزی که به آن استدلال کردیم اطلاق آیات امر به جهاد و قتال در قرآن بود گفتیم این آیات به صورت مطلق و بدون قید آمده است حتی اگر قیدی هم باشد، قید از این حیث نیست از آنجایی که این آیات در مقام بیان حکم است و هیچگونه تعقیدی هم در این زمینه بیان نکرده است نتیجه می گیریم که شارع مقدس بنای بر این نداشته که قیدی را در این زمینه مطرح کند یعنی مقصود شارع این است که اگر با هردشمنی که دشمنی و خصومت خود را به اقدام تبدیل می‌کند چه از طریق جنگ سخت چه از طریق جنگ نرم با آن مقاتله کنید

افرادی که بر اساس این آیات هدف جهاد و مقاتله هستند افرادی که اقدام نظامی می‌کنند افرادی که خراب کاری می‌کنند افرادی که مردم را سست می کنند افرادی که روح اخوت و برادری را از بین می‌برند افرادی که به هر شکلی از اشکال فتنه انگیزی می‌کنند چه با مالشان چه با جانشان چه در صدد اضرار باشند چه در صدد قتل باشند این ها هدف مقاتله هستند، مثل آیاتی که قرائت کردیم ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فتنة و وَما لَكُم لا تُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَالمُستَضعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالوِلدانِ﴾ یا آیه ی کریمه ی و ﴿جاهِدوا فی‌اللَّه حقّ جهاده یا قاتلوا فی سبیل‌الله الذین یقاتلونکم یا فاقتلوا هم حیث ثقفتموهم﴾ این ها تعابیری هستند که به صورت مطلق به کسانی که ایمان آوردند امر می‌کند که در برابر اضرار به مسلمین و اخلال در امور مسلمین و مانع تراشی در برابر فعالیت های اسلامی مبادرت می ورزند این دسته از کفار و مشرکین را با آن‌ها مقاتله و مقابله کنید، گفتیم که امر به قتال و جهاد در این آیات در جایی است که تهدید و مانعی بر سر راه پیشرفت و آسایش جامعه ی اسلامی ایجاد می‌کند در چنین حالتی است که خداوند متعال با صدور و دستور فرمان قتال به پیامبر اکرم و مومنین این ها را برای برداشتن این موانع و مبارزه ی با موانع و مشرکین ، مأمور می سازد که موانعی را که مشرکین ایجاد می‌کنند بردارید، در اینجا دستور جهاد صادر شده است، این آیات از این حیث قیدی ندارد چه دشمن، دشمن درونی باشد نفس اماره باشد شیطان یا دشمن بیرونی باشد یا دشمن ظاهری باشد یا هر دسته ای از کفار که به جنگ با مسلمانان آمدند و به ایجاد تهدید و چالش و مانع آمدند، خطر آفرینی می‌کنند، جنگ اقتصادی راه می اندازند جنگ آشکار یا پنهان را دامن می زنند این اطلاقی که در این تعابیر و در این آیات هست از آن استفاده می‌شود که هر گونه تهدید و هرگونه چالش آفرینی را باید با آن جهاد کرد و بر همه واجب است که در مقابل دشمنی که تهدید می‌کند ایستادگی کنند

این اولین قرینه ای بود که ما از آن وجوب مقابله و قتال در برابر جنگ نرم دشمن را استخراج کردیم

دومین نکته واژه ی فتنه را مورد استفاده قرار دادیم که بارها در آیات مربوط به قتال در قرآن کریم به کار رفته است

ما برای اثبات مدعای خود گفتیم که فتنه اگر چه در لغت به معنای اختبار و ابتلا است اما در کاربرد های قرآنی به هر ابتکار یا اقدامی اطلاق شده که از سوی دشمن، چه دشمن آشکار مثل دشمنانی که هجوم می‌آورند چه دشمن غیر آشکار مانند شیطان، هر ابتکاری که از سوی این دشمنان برای ایجاد تردید در باور ها به کار بسته شود تا مردم نسبت به اعتقادات دینی خود سست شوند برادری و همبستگی ملی به عداوت و دشمنی تبدیل شود ارزش های فرهنگی و اعتقادی نادیده گرفته شود یا زیر سوال برود یا ایمان مردم مخدوش شود یا مانع رسیدن به احکام و آیات الهی به گوش مردم شود، مانع تراشی در ارسال پیام دینی شود، این را قرآن فتنه نامیده است

ابتکاراتی که عموما با اغوا و گمراه سازی و تبلیغات همراه است و در نهایت دارد در راستای تضعیف ارزش و حاکمیت اسلامی به اجرا در می‌آید این ها فتنه است

وقتی دشمن با گمراه سازی و تبلیغ به جنگ دین خدا می‌آید گویا که شمشیر کشیده است این دشمن با استفاده از روش های اثرگذاری روی اندیشه و فکر و باور ها در صدد سست کردن اعتقادات دینی مردم هست. نتیجه ی این اثرگذاری و سست کردن اعتقادات دینی تخلیه ی قدرت حکومت اسلامی است، این حکومت اسلامی را ضعیف می‌کند نام این عمل جنگ نرم است. یک بار با تخلیه و تخریب زیر ساخت ها حکومت اسلامی تضعیف می‌شود یک بار با تخلیه ی قدرت و اندیشه ای که حامی این حکومت است. وقتی ظرفیت های ظاهری را می‌زنند گفتیم جنگ سخت است. وقتی ظرفیت های معنوی را می‌زنند گفتیم جنگ نرم است. این جنگ نرم یکی از مصادیق فتنه است. ما در طول این مباحث هر کجا نامی از جنگ نرم می‌بریم آن را از مصادیق فتنه می‌شماریم اگر جایی تعبیر دیگری است همه محمول بر همین است دشمن با فتنه انگیزی و غبار آلود ساختن فضا و در هم آمیختن حق و باطل که یکی از شیوه های جنگ نرم است، غبار آلود ساختن و در هم آمیختن حق و باطل از جمله شیوه های جنگ نرم است، به دنبال ایجاد تردید در جامعه با این شیوه است. حق و باطل را آنقدر در هم می پیچانند و در هم می آمیزند که کسی نتواند حق و باطل را از هم تشخیص دهد. حالا بعضی وقت ها در هم آمیختن حق و باطل برای این هست که ذهن جامعه را مدیریت کنند بعضی وقت ها ذهن رهبری جامعه ی اسلامی را به اشتباه اندازند. قرآن کریم ﴿می‌فرماید لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ﴾ یا رسول الله این ها از قبل فتنه چی بودند و به دنبال این بودند که امور را مغلوبه کنند و غیر واقعی نشان دهند. ﴿حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ﴾ اینکه حق و باطل را با یکدیگر در آمیزند و حقایق را وارونه جلوه دهند تا حق از باطل شناخته نشود این نکته ی مهمی است. و دین خدا یا نظام حاکمیت اسلامی که مروج دین خدا است را تضعیف کنند دشمن در چنین رویکردی در حقیقت به جنگ نرم یا به تعبیر دیگر جنگ خاموش یا زیر پوستی با اسلام روی می آورد در این صورت دستور به مقابله با این جنگ خاموش صادر شده است. قران کریم در اینجا می‌فرماید ﴿قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ﴾ این اقدام خاموش را با قتال سرکوب کنید وقتی می‌فرماید ﴿قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ﴾ این لا تکون فتنه در حقیقت نازل منزله ی جملات دیگری است ﴿قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ الحربه ناعمه﴾، یعنی قاتلواهم حتی لا یقلب لک الامور، قاتلوهم حتی لا تکون دسیسه، ﴿قاتلواکم حتی لا تنقصوکم شیئا، قاتلواهم حتی لا یظاهرو علیکم اعدائکم﴾ این تعابیری که در فتنه به کار برده شد و فتنه دانسته شد این فرمان قتال در برابر این است. این امور در عالم خارج امروز از آن به عنوان جنگ نرم یاد می‌کنند یعنی آنجایی که امور را مغلوبه می‌کنند دسیسه می‌کنند تضعیف می‌کنند دشمن ما را حمایت می‌کنند ، البته به استثنای بند آخر، بند آخر می‌تواند دشمن را در فضای جنگ نرم حمایت کند می‌تواند در فضای جنگ سخت حمایت کند

اما در موارد عموما این ها جنگ نرم است. وقتی جنگ نرم است این ها از روش های جنگ نرم مانند تخریب، وارونه جلوه دادن حق استفاده می‌کنند و وقتی فرمان می‌آید که با این در عالم خارج مقاتله کنید یعنی فرمان به مقابله با جنگ نرم داده شده است. مقام معظم رهبری حفظه الله در همین چهارچوب با در نظر گرفتن همین مفهوم می‌فرماید که قصد دشمن و اتاق های فکر دشمن از همه ی این فتنه انگیزی ها در نهایت از بین بردن حاکمیت اسلامی است. قرآن کریم با تعابیر گوناگونی نسبت به فتنه گفتیم که هشدار داده و آن را محکوم می‌کند و یک بار به مومنین می‌گوید که نسبت به فتنه هوشیار باشید یک بار می‌گوید از آن پرهیز کنید و پیشگیری کنید یک بار تعبیر می‌کند که فتنه از قتل شدید تر و بزرگ تر است و در مجموع فرمان به ایستادگی در برابر این فتنه ها را می‌دهد. همچنین گفتیم که در آیات مربوط به جهاد و قتال با دشمنان دین خدا فرمان و حکم وجوب به قتال تا رفع فتنه تشکیل شده است تا آنجایی که فتنه ریشه کن شود هیچ کجا تا از کار انداختن ماشین جنگی سخت دشمن ملاک قرار نگرفته است با آن ها چه در جنگ سخت یا نرم تا جایی مبارزه کنید که قدرت فتنه انگیزی و مداخله گری و تاثیر گذاری و تهدید در دشمن از بین رود فتنه و شرارت دشمن اگر در جنگ سخت هم جلوه گر شود برای نا کار آمد سازی جنگ سخت باید تلاش کرد پیکار کرد مبارزه کرد و جنگید و اگر این فتنه در جنگ نرم علیه جامعه و نظام اسلامی به کار رود تا از بین بردن ریشه های فتنه باید جنگ کرد و مبارزه کرد ﴿قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ﴾

یعنی بر این اساس نباید به دشمن اجازه داد که مرز های فکری در جامعه اسلامی را تهدید کند همانگونه که نباید به دشمن اجازه داد به مرز های جغرافیایی تعرض کند وقتی تأکید می‌کنیم نباید به دشمن اجازه دهیم که مرز فکری و حوزه های شناختی را مورد تعرض قرار دهد باید در این حوزه با جدیت ایستاد و با دشمن مقاتله کرد این فرمان قرآنی است ما بر اساس آنچه که تا کنون گفتیم به دو نکته اشاره کردیم که از این دو نکته استفاده کردیم بگوییم امر به قتال با دشمن هم از این حیث که مطلق است شامل جنگ نرم و سخت می‌شود و هم از این حیث که واژه ی فتنه در آن به کار رفته و در عالم خارج مصادیق فتنه در خود قرآن کریم بیان شده ، این ها محقق شده است و ان چیزی که محقق شده، نمونه های امروزی را از آن به عنوان جنگ نرم یاد می‌کنند وقتی امر به قتال در برابر این واقعیت خارجی می‌شود یعنی امر به قتال در برابر جنگ نرم شده است. البته قرائن دیگری هست که انشاالله در جلسه ی بعد جمع بندی خواهیم کرد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo