درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1401/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /آیات جهاد

 

•حدیث خوانی

جَابِرُ بْنُ يَزِيدَ الْجُعْفِيُ‌ دَخَلْتُ عَلَى مَوْلَايَ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع فَقَالَ يَا جَابِرُ لَيْسَ مَنِ انْتَحَلَ التَّشَيُّعَ وَ حُبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ بِلِسَانِهِ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا فَلَا تَذْهَبَنَّ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ، إِنَّ شِيعَتَنَا لَا يَطْمَعُونَ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لَا يَهِرُّونَ هَرِيرَ الْكِلَابِ وَ إِنَّ شِيعَتَنَا أَهْلُ التَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ التَّعَبُّدِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ تَعَهُّدِ الْإِخْوَانِ وَ مُوَاصَلَةِ الْجِيرَانِ وَ الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ وَ الْأَرَامِلِ وَ الْأَيْتَامِ وَ الْغَارِمِينَ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ صِلَةِ الْأَرْحَامِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ كَثْرَةِ الذِّكْرِ لِلَّهِ تَعَالَى وَ كَفِّ الْأَلْسُنِ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ.

جابر ابن یزید جعفی می گوید وارد بر امام باقر علیه السلام شدم. فقال علیه السلام: ای جابر اینطور نیست هرکس خود را با زبان از نحله شیعیان ما بداند و ادعای محبت اهل بیت را کند، از شیعیان ما و پیروان ما حساب شود. اشتباه نکنید؛ شیعه اولین خصوصیتش که با این خصوصیت شناخته می شود این است که اهل تقوا، پرهیزکاری و اطاعت از خدا باشد. شیعه ای که مبالات ندارد و هر سخنی بگوید، هر عملی انجام دهد و تحت فرمان خدا نباشد، این شیعه نیست. شیعه طمع کار و پر سر و صدا نیست. بلکه شیعیان ما اهل تواضع هستند. اهل خشوع هستند. پرهیزکار هستند. در تعامل با مردم اهل تواضع هستند و دارای غرور و تکبر نیستند و نسبت به براداران دینی خود اهل تعهد هستند. اینطور نیست که هر مصیبتی و هر مشکلی و هر چالشی برای برادران دینی آنها به وقوع پیوست، نسبت به آن بی اعتنا باشند. بنی آدم اعضای یکدیگرند؛ اینکه چو عضوی به درد آورد روزگار؛ دگر عضوها را نباشد قرار. این در شیعه به صورت کامل وجود دارد. شیعیان ما حواسشان به همسایه هست و با همسایه-گانشان ارتباط دارند و آن را حفظ می‌کنند. شیعیان ما اهل صدق حدیث و امانت داری هستند. سخن راست از شیعه شنیده می‌شود و شیعه امین مردم است و نکات دیگر که انشاالله در جلسات دیگر عرض می کنیم.

•آیه پنجم - سوره بقره ؛ آیه 193

سخن ما در بحث جنگ نرم بود. در جنگ نرم نکاتی را بیان کردیم و قرار ما بر این بود که ادله جنگ و جهاد را بررسی کنیم؛ که آیا شامل موضوع جنگ نرم هم می‌شوند یا خیر؟!

آیات متعددی را بررسی کردیم. امروز به این آیه شریفه رسیدیم که: ﴿قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾. با همان مشرکینی که با شما به قتال برخواستند مقاتله کنید و بجنگید. تا کی؟ تا زمانی که فتنه محو شود و دین برا ی خدا باشد. اینکه فرمود دین برای خدا باشد، نکاتی در آن نهفته است که به وقتش عرض می‌کنیم. پس ﴿قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا﴾؛ اگر مشرکین به فتنه ای که می‌کنند پایان دادند و یا به قتالی که می‌کنند؛ که به نظر می آید ﴿انْتَهَوْا﴾ یعنی انتهوا الفتنه. ﴿فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾؛ دیگر تعدی در حق کسی نشود، مگر کسی که فتنه را ادامه دهد و به ظلمی که در حق مسلمانان می‌کند استمرار ببخشد.

مفردات آیه

در این آیه شریفه چند نکته و واژه وجود دارد که خوب است به اینها توجه کنیم.

اولین واژه «قاتلوهم» است که بارها گفتیم فعل امر است از قتل یقتل قتال؛ و قتل یقتل قتل؛ و قاتل فعل امر است. قاتل قاتلا قاتلوا؛ که ظهور در وجوب دارد.

دومین واژه «فتنه» است. درباره فتنه قبلا چند نکته¬ای را عرض کردیم. خلاصه سخن این بود که اصل فتنه در لغت عبارت است از ابتلا؛ و شامل تمام فتنه¬های دنیایی از قبیل ایجاد فساد و آشوب یا هر چیزی که باعث سلب آسایش عمومی شود، می‌شود. یعنی هر چیزی که آسایش عمومی را در دنیا سلب کند، این را فتنه می‌گویند. به همراه دین وقتی استعمال می-شود، یعنی فتنه دینی به همراه گمراه کردن مومنین؛ یا مسیر درست را پوشاندن؛ یا به نحوی مانع شوند که در مسیر درست حرکت کنیم. اگر عده ای آمدند با نوشته ها، مطالب، کتاب¬ها و روزنامه¬های خودشان، جوری فضا را غبار آلود و مبهم کردند که مسیر درست از مسیر نادرست، مسیر دین از مسیر بی-دینی شناخته نشد؛ جوان احساسی، حس کرد اهانت به دیگران کار درستی است؛ خب کسی که این جوان را به این مسیر کشانده یا به گونه ای طراحی کرده که این جوان کار شر را خیر می‌پندارد، این فتنه کرده است. یا یک کاری کنند که مومنین می‌دانند این مسیر، مسیر درستی است؛ اما مانع شوند. مومنین مثلاً می دانند حجاب فرمان خدا است، اما چهار نفر آدم را تحریک کنند و به کار بگیرند برای اینکه حجاب را به زور از سر زن مسلمان بردارند. پس کلمه فتنه هم شامل بلایای در دنیا است؛ آنهایی که آسایش را سلب کنند. فساد و آشوب درست کنند. یا شامل جایی است که مسیر دین را ببندند. مسیر دین را بستن یا با اغواست یا با ممانعت و تحمیل؛ تا مسیر حق از باطل تشخیص داده نشود. همه اینها فتنه است.

البته پیش از این عرض کردیم که قرآن، فتنه در دین را شدیدتر یا بزرگتر از قتل می داند. علتش هم واضح است. علت این است که قتل، حیات دنیایی و جسمی بشر را سلم می کند؛ اما فتنه در دین که گمراهی و اغواء است، هم حیات دینی انسان و هم حیات اخروی؛ هم حیات دنیایی بشر و هم حیات اخروی بشر؛ هر دو را محو و فنا و تباه می‌کند. لذا همانطور که گفتیم در برخی از آیات فتنه را از قتل دشوارتر یعنی اشد و بزرگتر شمرده اند.

•واژه عدوان

واژه سوم «عدوان» است که به معنی تعدی و تجاوز است. اینکه می‌فرماید ﴿فلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾؛ منظور و مقصود این است که «لا تعتدوا علیهم». یعنی اگر فتنه را تمام کردند؛ «فَإِنِ انْتَهَوْا و اسلموا»؛ اگر کفاری که فتنه انگیزند به فتنه پایان دادند و تسلیم شدند، «فلا تعتدوا علیهم». چرا؟ زیرا آنها به ظلمی که در حق مسلمانان می‌کردند پایان دادند؛ و تعدی و تجاوز آنجایی صورت می‌گیرد که عدوان و ظلمی صورت بگیرد. وقتی می‌فرماید که ﴿فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ﴾؛ اگر به کینه ها و دشمنی ها و فتنه انگیزی ها پایان دادند، در این صورت دیگر در حق آنها ظلم و تجاوزی را روا ندارید؛ زیرا چنین مجوزی تنها برای ظالمان است.

•پایان قتال هنگام پایان فتنه است

بر اساس نکاتی که گفتیم، در این آیه شریفه ﴿قاتلوا﴾ یعنی همان کسانی که با شما مقاتله می کردند و می کنند که در صدر آیه صدونودویک و چند آیه قبل، این ﴿قاتل الذین یقاتلونکم﴾ را مطرح کرد. این ﴿قاتلوا﴾ نیز یعنی با اهل قتال مقاتله کنید تا دست از فتنه بردارند. پایان قتال و جنگ آنجایی است که فتنه انگیزی تمام شود. پیرامون فتنه را نیز چند بار عرض کردیم یعنی همین جنگ نرم؛ که از مصادیق فتنه در دنیا، چه از مصادیق فتنه در دین، همین جنگ نرم است. چیزی که امروز نیز تحقق پیدا می‌کند. چقدر دستگاه ها و سیستم ها کار می‌کند برای اینکه گرایش دینی جوانان را در جانب ما کاهش دهند. چقدر پول زیاد هزینه کردند تحت عنوان تربیت رهبران جوان در کشورهای غرب آسیا؛ جوانان عراقی را به آمریکا بردند و تربیت آنان را متناسب با ارزش های غربی -یعنی فاصله گرفتن از دین- تنظیم کردند. در سیستم تربیتی شان، همین جوانان آمدند وسط بغداد خیمه زدند و شعارهای خارج از چارچوبی دادند. یا همین کسانی که به عنوان لیدر از ایران به خارج برده شدند و آموزش دادند و حرف زدند و موضع اینها را تقویت کردند و سیستم های ارتباطی در اختیارشان گذاشتند. اینها را به ایران برگرداندند و به اینها یاد دادند که وقتی تجمعاتی صورت گرفت چگونه در وسط میدان با دختران و پسران جوان ارتباط بگیرند و هسته¬های چند نفره درست کنند. برای اینکه شیشه بشکنید، به بانک آسب بزنید، آتش سوزی کنید، حجاب از سر دختران مردم بردارید و آشوب به راه بیندازید؛ تا در حاشیه‌ی این آشوب سازی ها، نظام اسلامی را ناکارآمد جلوه دهید. پس باید در مقابل فتنه چنین افرادی و جنگ نرم یا جنگ سخت آنها ایستاد. همچنین باید تا موقعی که فتنه به پایان نرسیده با آنها مقابله کرد. حالا می‌خواهد این فتنه انگیزی در فضای حقیقی باشد یا در فضای مجازی. چون واژه ای که کاربرده شده اینجا هیچ قیدی ندارد و مطلق است. ﴿قاتلوهم﴾ با مشرکینی که با شما قتال می‌کنند. بجنگید! پس اطلاق این آیه که می‌فرماید ﴿قاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ﴾؛ نخست اینکه ﴿قاتلوا﴾ اطلاق دارد؛ ثانیا فتنه مطلق است؛ چه فتنه در دین و چه فتنه در دنیا؛ در هر صورتی که مزاحم آسایش و آرامش و دین داری مومنین و متدینین و مسلمین می‌شوند، این جنگ نرمی که به میدان آورده¬اند برای مزاحمت با دینداری مومنین است و این را باید تا رفع فتنه ادامه دهیم.

•نکاتی از علامه طباطبایی پیرامون آیه

مرحوم طباطبایی چند نکته را در ذیل این آیات -یعنی آیات شریفه صدونود که ﴿قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ﴾ شروع شده و آیات بعدی که به برخی از آنها اشاره کردیم- مطرح می‌کند. نکته اول اینکه این آیات به صورت مجموعی و یکباره نازل شده است. هدف مجموعی این است که جنگ با مشرکین و اتمام دادن به فتنه های آنان و مقابله با فتنه آنها را از طریق جنگیدن با آنها تشریح کنند. پیش از این نیز اشاره کردیم که خداوند متعال قبل از این چنین مشروعیتی برای جنگ قائل نشده بود و پیامبر خویش را دعوت به صبر می کرد. نکته دوم اینکه این آیات متعرض چند مسئله است. مسئله اول لزوم اخراج مشرکین از مکه؛ ﴿أَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ﴾. اینکه می‌فرماید مشرکین را از آنجایی که شما را خارج کرده اند اخراج کنید یعنی چی و چرا؟

•فرمان تغییر موازنه قدرت

مسلمانان در آغاز پیدایش اسلام وقتی به پیامبر خدا پیوستند، مشرکین در مکه آنقدر شرایط را برای پیامبر و اصحابش تنگ کردند که ایشان مجبور شد شبانه علی بن ابی طالب را در جای خود خوابانده و برای آنکه توسط انها به قتل نرسند، شبانه از مکه خارج شوند. در پی این رخداد، مسلمانان نیز که شرایط خوبی نداشتند و بسیار تحت فشار بودند، یکی پس از دیگری از مکه به سمت مدینه آمده و هجرت کردند. این هجرت به این معناست که مسلمانان خانه و کاشانه¬شان را در مکه باقی گذاشتند و تحت اختیار مشرکین قرار گرفت. ثروت و مال و دام¬شان در مکه ماند و به لحاظ استراتژیک و راهبردی، مسلمانان با امکانات بسیار محدود و کمی از مکه خارج شده بودند و در مدینه تبدیل به فقرایی شدند که برای زندگی ابتدایی نیز نیازمند شدند. ولی به لحاظ راهبردی همانطور که گفتیم مشرکین و کفار در مکه از ثروت و غنای این-ها بهره مند شدند و در حقیقت در جزیره ثبات ایستادند و مسلمانان در شرایط ناامن اقتصادی بودند. موازنه قدرت با مشرکین بود. انسان وقتی آواره می‌شود نسبت به موقعی که در دیار خودش است ضعفش بیشتر می شود.قرآن فرمان صادر کرد که «اخرجوهم». یعنی موازنه قدرت را تغییر دهید. اینان شما را اخراج کردند و چالش اجتماعی و اقتصادی برای شما ایجاد کردند؛ شما این نقطه ضعف را به نقطه قوت تبدیل کنید. یعنی با اخراج آنها از مکه و استقرار خودتان در آنجا و تغییر مکان تواجد و حضور این نقطه ضعف را به نقطه قوت تبدیل کنید. همانطور که اشاره شد، زمان پایان جنگ و مقاتله و خشونت علیه مشرکین در این آیات، هنگام پایان یافتن فتنه است. نکته سوم در این آیات پیرامون قصاص است که تشریع شد. ﴿فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ، وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى﴾[1] . از جمله نکات دیگری که ایشان اشاره کرده اند اینکه مقاتله و جنگ در مسجدالحرام را در بعضی از این آیات ممنوع اعلام شده و سپس بیان شده که اگر مشرکین برای استمرار فتنه و فتنه انگیزی در مکه و خانه خدا پناه گرفتند و از آنجا یا در آنجا به شما هجوم آوردند و شرارت را ادامه دادند، به مسلمانان اجازه مقاتله داده شده است. با آنان بجنگید. سیاق این آیه شریفه همانند آیه چهلم سوره حج است. ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ﴾ که اجازه جنگ را به مسلمانان داده است.

•جنگ نرم و ظلم در حق مسلمانان

جنگ نرم تعدی و ظلم در حق مسلمانان است. اینکه انسان ها را با جنگ نرم و ایجاد چالش و مانع و مشکل و فضاسازی مجبور کنند که از دیار خودشان خروج کرده و هجرت کنند؛ اینکه مسلمانان فقط به خاطر اینکه می‌گفتند ربنا الله، در مقابل کسانی که بت ها را پروردگار خویش می دانستند؛ اینها می خواستند زندگی خدایی داشته باشند و جرم-شان خدایی شدن است؛ اینان را از زندگی و خانه و کاشانه آواره کنند و تحت تاثیر فشارهای روانی به اینان ظلم کنند. مسلمانان اذن یافتند که با این دشمنی ها و ظلم ها مقاتله کنند.

پس ظلم در حق مومنین فقط منحصر به جنگ سخت نیست. ممکن است در جنگ نرم هم به قرینه رفتاری که در حق مسلمانان کردند صورت بگیرد. عملیات روانی شدیدی علیه مسلمانان شروع شد که اینها مکه را ترک کنند. یا از پیامبر اکرم جدا شوند. از مجموعه این آیات و تعابیر کاملا به دست می آید وقتی می گوید فتنه؛ فتنه فقط آن جنگی نیست که در میدان محقق می شود. آن نیز یک نوع فتنه است. اما واژه فتنه اعم است و شامل جنگ نرم می شود.

بنا بر نکاتی که عرض کردیم، جنگ نرم زمانی به اجرا در می آید که دشمن به هر دلیلی ظرفیت لازم برای اعمال و انجام جنگ سخت را ندارد. یا محذوراتی دارد و یا می خواهد پاسخگوی نتیجه جنگ سخت نباشد. الان ببینید مثلا ممکن است که عربستان سعودی محذوریت دارد با جمهوری اسلامی وارد جنگ شود. چون نمی‌تواند علیه ما لشکرکشی کند. اما یک شبکه تلویزیونی با یک نامی در انگلستان راه اندازی می کند و همه کارشناسانی که می‌توانند به این کمک کنند را بسیج کرده و برای تخریب وجهه جمهوری اسلامی کار می‌کنند. برای تخریب وجهه اسلام کار می‌کنند. برای تخریب شخصیت های برجسته اسلامی کار می‌کنند. با عملیات نرم حقیقتا جنگ همه جانبه تبلیغاتی را علیه اسلام شروع کرده اند. البته ما در جای خودش ابزارهای جنگ نرم را بر خواهیم شمرد که از جمله آنها رسانه هاست و تأثیر بسیار زیادی هم دارند.

•عربستان سعودی و مقابله با نظام اسلامی

الان عربستان سعودی در شبکه هایی که در اختیار دارد، برای اثرگذاری در ایران پول خرج می‌کند. ولی وارد جنگ با ایران نمی‌شود. چرا؟ چون آمادگی سیلی خوردن در مقابل سیلی جنگ سخت را ندارد و احساس شان هم این است که جمهوری اسلامی در مقابله با جنگ نرم مشکلات و محذوراتی را دارد. آنقدر در جنگ نرم با ما متواترسازی می‌کنند که فضای ذهنی جوانانی که اطلاع ندارند یا انسان هایی که کم اطلاع هستند مشتبه می شود. پس فتنه از مصادیق جنگ نرم است. فتنه روی دیگر سکه ای است که جنگ بر آن سوی آن نقش بسته است. چه جنگ و چه فتنه؛ حقیقت هر دوی آنها واحد است. این حقیقت واحد تنها برای هدف قرار دادن رویکرد ایمانی مسلمانان است. برای آنکه مسلمانان دست از خدا بردارند و در مسیر مشرکین حرکت کنند. هدف این است که مسلمانان همانند مشرکان شوند. حتی اگر همانجوری که آنها روز یکشنبه به کلیسا می روند، مسلمانها جمعه به نمازجمعه بروند و نماز هم بخوانند؛ با نماز و روزه فردی مسلمانها کاری ندارند؛ با اینکه خدا تعیین کننده مسیر اجتماعی و سیاسی مسلمانان باشد سر ناسازگاری دارند. از همین رو فتنه می‌کنند و جنگ راه می‌اندازند، تا با این فتنه در ابتدا مسلمانان را سرگرم کنند و سپس ناکارآمد سازند. آنگاه ایجاد تردید کرده و چند قطبی سازی کنند. پس فتنه برای این است که جمهوری اسلامی به جای توانمندی و حرکت کردن به سوی اهدافش، سرگرم جنگ داخلی شود. اگر جمهوری اسلامی با این رویکرد قدرتمندی که دارد و توانسته در منطقه غرب آسیا برای خودش هم پیمان درست کند و دایره نفوذش را گسترش دهد، سرگرم مسائل داخلی شود؛ به جای پیشرفت در حوزه های پیرامونی مجبور می شود در داخل دفاع کند. این نظام و این جمهوری اسلامی دیگر توانایی عملیات بزرگ برای آسیب زدن به اسرائیل را ندارد. نظام اسلامی باید مشرکین را از سر راه بردارد. اما اینگونه همه توانش خرج این می شود که خودش را حفظ کند. وقتی درونگرا شد؛ ناکارآمد شد؛ وقتی در توانمندی اش ایجاد تردید شد؛ وقتی چند قطبی شد؛ در کشور یک عده ای گفتند آری، عده ای گفتند نه، و اینها با هم درگیر شدند و به جان هم افتادند؛ ظرفیت های جامعه اسلامی از بین خواهد رفت. بنابراین برای برحذر بودن از اینکه فتنه در درون جامعه اسلامی رشد نکند، موجب سرگرم سازی مسلمانان نشود، توان و کارآمدی مسلمانها را هدف قرار ندهد و از بین نبرد، ذهن مسلمانان را با تردید مواجه نکند، جامعه اسلامی را چند قطبی نکند، فرمود: ﴿قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ﴾. چرا؟ چون این فتنه از قتل بدتر است. در قتل چند نفر کشته می‌شوند، در فتنه انسانها با هم درگیر می‌شوند. خودشان را می کشند. جامعه خود را تباه می‌کنند. دشمن به دنبال فتنه انگیزی است. یعنی سرگرم ساختن جامعه اسلامی در مسائل پیش پا افتاده. دشمن به دنبال فتنه انگیزی است؛ یعنی ناکارآمدسازی نظام اسلامی.

نظام اسلامی را هدف قرار می‌دهند و با فتنه -یعنی همان جنگ نرم- به دنبال آن هستند تا باورهایی که در حقیقت بزرگترین سنگر دفاع از حاکمیت اسلامی هستند را فرو بریزند. اعتقادات دینی را از بین ببرند. ارزش های فرهنگی را نابود کنند. روح برادری را از بین ببرند. جامعه ای که باید هم درد دیگران باشد را به کف خیابان بیاورند و با هم درگیر کنند. به پلیس نظام اسلامی تا سرحدمرگ آسیب می رسانند. در برخی موارد آنان را به شهادت می رسانند. اینگونه ابتکارات که با گمراه سازی و اغواء و تبلیغات همراه است، عمومأ با ابزار تبلیغاتی و ابزار عملیات روانی و جنگ نرم و ابزارهای اثرگذاری همراه است و ترویج می-شود. همانطوری که امروز هم می‌بینیم، هدف بزرگ و نهایی، تضعیف حاکمیت اسلامی است. دشمن با غبارآلود ساختن فضا دنبال این است که حق و باطل از هم شناخته نشود و دین خدا -که نظام اسلامی مروج آن است- تضعیف شود. قصد دشمن و اتاق های فکر و جنگ و عملیات شان، از بین بردن نظام اسلامی است. اگر چه یک روز بهانه ای را خلق کنند به اسم گرانی یا حجاب یا آزادی یا دفاع از یک نفر؛ اینها همه فعالیت هایی است که در تاریخ انقلاب ما هم اتفاق افتاده و برای تضعیف نظام اسلامی است. قرآن کریم هم با بیان های مختلفی این فتنه را به آن هشدار داده است.

البته در بعضی از این تعابیر در آینده اشاره بیشتری می‌کنیم. اما به عنوان نمونه اشاره می کنیم: ﴿وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً﴾؛ فتنه اگر شعله ور شد، آتش آن اینگونه نیست که فقط فتنه جویان یا ظالمین را بگیرد، بلکه شعله اش تر و خشک را با هم می‌سوزاند. بنابر‌این به مومنین فرمان می دهد تا از فتنه ای که آتش آن همه را در بر می گیرد، پرهیز کنید. این فتنه اشد از قتل است. در قتل یک نفر کشته می‌شود، اما در فتنه ممکن است ده ها نفر به جان هم هجوم آورند و همدیگر را بکشند.

نکاتی پیرامون این آیه مطرح است که انشاله در جلسه بعد بیان می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo