< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

99/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ مصادیق امربه معروف/ نظر مرحوم خویی

 

از امور معروف این شد که انسان اشتغال به عیب خود داشته باشد در بررسی که از صفات خود دارد بفهمد عیبش چیست و این مقدمه ای باشد برای زدودن آن عیب از خویش. اشتغال به عیب معروف است و عیب دیگران را پیگیری کردن منکر است که جنبه منکرش از دو جهت است:

    1. نفس این که انسان درصدد باشد که دیگری چه عیبی دارد.

        1. این معمولا با تجسس همراه است که ببیند رذائلش چیست که اگر آن مقداری که انسان به کشف عیوب دیگران معطل می شود یک صدمش به عیب خودش برسد وضع و روزگارش خیلی بهتر خواهد بود. لذا منکر اینست که انسان به عیب دیگران مشغول شود و این به نفسه حرام است مگر در موارد خاص كه استثنايي هم دارد.

        2. حرام دیگرش آنست که عیب را برای دیگران باز گو کند که حالت غیبت بوده و از باب غیبت حرام می شود. ذکر شما برادر مومنت را به آنچه که در او هست در چیزهایی که او کراهت دارد از گفتنش برای دیگران .

    2. جهت دیگرش این است که پخش و نشر این عیب های اخلاقی هم حرام است. می گوید زید این اشکالات دارد این ایرادات را دارد عیوبش این ها است و برای دیگران هم نقل کندو این عیوب عادی شود یک نفر بخواهد تو این اوضاع واحوال زندگی کند کار برایش سخت می شود وقتی عادی شد و ابهت گناه ریخته شد بگویند همه اینطوری هستند ما هم هستیم تشیع فاحشه یک معنایش همین است. پخش منکر گذشته از اینکه باعث ایضاح و آزار آن فردی است که حرام را مرتکب شده و آبرویش حفظ نمی شود و از جهت آثار اجتماعی وقتی مردم بشنوند که این گناه مثلا ربا خواری بین مردم رواج دارد 90 درصدی که این عیب را دارند کار برای آن 10 درصد که می خواهند خوب زندگی کنند بسیار مشکل می شود گاهی اوضاع و احوال این طور است که افراد به گناه می افتند و موجبات افتادن گناه همان اطرافیان هستند. مثلا پول دست کسی دارد و مطالبه می کند وبعد از مدتی با اضافه می گیرد ربا شکل می گیرد. کسانی که منشاء به گناه افتادن دیگران می شوند کارشان سنگین است .در مضمون روایت آمده کسی که به فحش دادن شروع می کند تا كسي كه با ناسزا گویی جواب او را می دهد.در فرمايش حضرت هست كسي كه فحش مي دهد كار قبيح انجام مي دهد و چه بسا این کار مصداق حرام بوده وبرای آن عقوبت است اما عقوبت بیشتر برای نفر اول است كه منشأ اين كار شد. لذا نقل عيوب ديگر منشأ امور شري مي شود كه وبال فردي است كه اين كار را پايه گذاري كرد.

از صفات باری تعالی ستار العیوب بودن است و انسان اگر بخواهد در مسیر باری تعالی حرکت کند باید متلبس به این صفات شود. اگر اختلاف با شخص داریم اینکه عیبش را نگوید با اینکه نفعی به حال او دارد این جهاد است که به خاطر خدا باز گو نمی کند.

 

سوال: اینست آیا فقه براي مديريت جامعه جوابگو ست ؟و می تواند مردم را در مسیرصحیح پیش ببرد و به کمالات برساند یا نه؟

جواب استاد: باید بگوییم بله. الزامات فقهی در ابعاد فردی و اجتماعی با مکمل های اخلاقی و تربیتی می تواند پاسخگو باشد .دین سه بخش است : اعتقادات و اخلاقیات و احکام عملی. بنابراین عیب جویی هم ازنظر اخلاقی ممنوع است هم از جهت فقهی. اما به لحاظ اصل قضیه باید بگوییم فقه پاسخگو است. اینکه می گوییم مکمل است مثل سفره ای که پهن است و در کنار دیگر کارها، كاري كه پذیرایی را تکمیل می کند، اخلاق است و هردو ریشه در اعتقادات دارد. یعنی محوریت كار و اینکه ملزم به اين فعل و ترك است، بر محور باور صحیح است که خدایی است و پیغمبری و در اعتقاد شیعه امامی است. بستر این ها در کلام است پس هر سه به هم گره می خورد اعتقاد صحیح اگر نباشد کارهای تربیتی بدون اعتقاد صحیح سر از الحاد و کفر در می آورد.

 

پس عیب جویی حرام است و پخش آن حرام دیگری است. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: از جهت عیب بودن کفایت است اینکه انسان بیفتد در عیب مردم .

پس باید:

اولا: عیب را از خود دور کند .

ثانیا: دنبال عیب دیگران نباشد

ثالثا: و اگر هم فهمید مامور به استتار است.

"ترک الظن اَهوَن من طلب التوبه"انسان به گناه نیفتد سبک تر است از اینکه به گناه بیفتد و توبه کند.

در قسمتی از فرمایش پیغمبر صلوات الله علیه آمده است که: شخص معطل این شود که امری که دارد از دیگران بازگو می کندولی خودش قادر به ترک آن نیست ( کور خودش است و بینای مردم)

عبارت راببینید:

وقال النبی (ص) "...و کفی بالمرء عیبا ان یبصر من الناس ما یعمی عنه نفسه ..."

یعنی عیب مردم را می بیند ولی چشمانش نسبت به عیب خودش کور است و عیب خود را نمی بیند.

همین معنا در فرمایش امام علی (ع) آمده است این فرد احمق است که خودش وقتي نقص را در ديگران می بیند تقبيح مي كند و لسانا از آن فرار مي كند در حالی که خودش مبتلا است.

" وان یُعِیرَ الناس بما لا یَستَطیعُ ترکُه» سرزنش می کند مردم را به آن چه که قادر به ترکش نیست.

"وان یُوزِی جَلیسه مما لا یَعینه "یعنی همنشینش را آزار می دهد .همنشین انسان به گردن انسان حق دارد.

امر دیگری که به طور خاص به عنوان معروف مورد توجه است.

 

بیان مصداق نهم از امر به معروف در کلام آیت الله خویی (ره)

و منها: إصلاح النفس عند ميلها إلى الشر، قال امير المؤمنين عليه السلام: «من أصلح سريرته أصلح اللّه تعالى علانيته، و من عمل لدينه كفاه اللّه دنياه، و من أحسن فيما بينه و بين اللّه أصلح اللّه ما بينه و بين النّاس

اصلاح نفس است که از واجبات فقهی می باشد و جزء فضایل اخلاقی هم هست همانطور که صفت مقابل آن جزء رزائل اخلاقی است.وقتي اميال انساني به سمت شر مي رود آنجا بايد كف نفس و اصلاح نفس كند. تا اصلاح نفس صورت نگيرد اصلاح غيري در كار نيست و انتظار بي جايي است خودش را اصلاح نكرده و دقدقه اصلاح ديگران را دارد مضمون در روايات هم زياد آمده است. "ان لم یصلح نفسه لم یصلح غیره" ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که کند هستی بخش. تر بيت كننده اصلش اين است خودش تربيت شده باشد. در بحث اصلاح نفس فرمایشی از امام علی (ع) نقل مي كنند كه آقای فلسفی در مباحث اخلاقیشان بر آن تاكيد داشتند قال امیر المومنین :"من اصلح سَریرته اصلح الله علی نیته و من عمل لدینه کفاه الله لدنیاه و من احسن فیما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس " اگر به فكر امور سري خود باشيم و آن ها را اصلاح كنيم امور آشكار ما را خدا اصلاح مي كند.اگر كار و عمل ما براي دين ما باشد دنياي ما را خدا كفايت مي كند و اگر كسي بين خود و خدايش را اصلاح كند خداوند بين او و همه مردم را درست مي كند. گاهی می بینیم فرد با دیگران در گیر است اين شخص اگر نقطه اساسی قضیه را متوجه شود و بین خود و خدایش را اصلاح کند خداوند هم بین او وبین مردم را اصلاح می کند.

اما این که چرا گاهی اصلاح اتفاق نمی افتد ویا اصلاح ضعیف است؟؟شاید پاسخ این است که نمی خواهد اصلاح شود. خواستن توانستن است .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo