< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

99/03/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ مصادیق امربه معروف/ نظر مرحوم خویی

 

بیان مصداق هفتم و هشتم از امر به معروف در کلام آیت الله خویی (ره)

و منها: انصاف الناس، و لو من النفس قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم: «سيد الأعمال انصاف الناس من نفسك و مواساة الأخ في اللّه تعالى على كل حال» .

و منها: اشتغال الانسان بعيبه عن عيوب الناس، قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم: «طوبى لمن شغله خوف اللّه عز و جل عن خوف الناس، طوبى لمن شغله عيبه عن عيوب المؤمنين»

جنبه اخلاقی پیدا کرده است و مباحث مورد بحث عمدتا جنبه تربیتی دارد. چه این که از منظر فقهی هم به لحاظ حکم فقهی یعنی اگر حکمی از احکام خمسه برای آن ذکر شود مطلب به فقه هم مربوط است. یعنی هم جنبه فقهی دارد هم جنبه اخلاقی و تربیتی و هم بعد اجتماعی دارد. مسأله ای که مرحوم خویی تحت عنوان دو مطلب در ختامی که در بحث امر به معروف و نهی از منکر ذکر میکنند مطلب اولشان این بود که مصادیق و افرادی از معروف مورد بحث قرار میگیرد و آن ها را ذکر میکنند و مطلب دومشان هم برخی اموری هستند که مصداق برای منکر هستند. در مطلب اول بودیم یعنی اموری که مصداق برای معروف محسوب میشوند. تا می‌رسیم به این مطلب، از اموری که معروف شمرده می‌شود اشتغال به عیب است که انسان به عیب خویش اشتغال یابد. این معروف است. حال در مورد این که این امر معروف است یک جنبه اش مربوط به آمر و ناهی است و جنبه دیگر آن مربوط به دیگران است. جنبه اول که مربوط به خود آمر و ناهی است این است که اشتغال به عیب خویش پیدا کند. سوال: اشتغال به عیب خویش واجب است یا مستحب؟ بحث ما در بحث امر به معروف و نهی از منکر از جنبه فقهی بود. لابد اشتغال به عیب خود واجب است. فرض کنید شخصی مستحبی را ترک کند یا مکروهی را مرتکب شود این طور بیان نمیشود که ایشان دارای عیب است. عیب خودش را بخواهد بررسی کنید غالبا منظور از عیوب رذائل اخلاقی است که در بررسی آن ها به این میرسد که در قدم اول این عیب وجود دارد. قدم دوم این است که باید چکار کرد. یعنی قدم دوم یافتن یک راه چاره است تا بتوان این عیب را خودش دور کند. این معروف است و از بهترین معروف ها است. یکی از مصادیق معروف همین است. چنانچه بخواهیم دیگران را امر و نهی کنیم یکی از مصادیق امر به معروف همین است که به او بگوییم عیب خودت را بررسی کن. امر به معروف منحصر در این نیست که نماز بخوان یا فلان حرام را انجام نده. بلکه اشتغال به عیب نیز یک معروف است. این امر مورد سفارش اکید نبی مکرم اسلام و ائمه معصومین است. با مضامین مختلفی این مطلب مورد توجه قرار گرفته است. انسان باید در وقت مناسبی به امر خود رسیدگی کند. اشتغال به عیب یک معنایش این است که شلوغ نکن. به کار خودت رسیدگی کن.

گاهی این که انسان از عیب خودت غفلت کند داخل در شلوغی میشود. منظور از شلوغی در بحث ما این است که غیبت میکند عیب دیگران را بیان میکند، بعضی از افراد قوام حیاتشان تخریب دیگران است. یعنی اگر تخریب را از ایشان بگیریم چیز دیگری ندارند. شواهد عینی تاریخی در این زمینه داریم. یکی از این موارد در مورد مروان حکم است. به او گفتند چرا در مورد امیرالمومنین، اولاد و اصحاب آنها ناسزا میگویی. خودت هم میدانی که اینها استحقاق این ناسزا ندارند. مروان گفت ماندن ما در گرو این امر است. یعنی اگر ما آنها را تخریب کردیم ما هستیم اگر نه مردم آنها را میشناسند و کیست که آقا امیرالمومنین را بشناسد و به سوی او نرود. لذا میگوید قوام و حیات اجتماعی ما تخریب آنهاست. لذاست که تخریب میکنیم. مشغول شدن به عیب دیگران هم از جهت اجتماعی و هم از جهت فردی مصیبت زا است. از حیث جنبه های اجتماعی اصلا مامور به این نیستیم که یک اسرار دیگران را فاش کنیم. و اگر کسی به این عیب گرفتار شود در همین دنیا سزای کار خود را میبیند. آبروی دیگران را بریزی آبروی او خواهد ریخت. آقایی بود که اگر خبری از دیگران داشت آنقدر خوشحال بود و منتظر بود که شب هر چه سریعتر صبح شود تا خبر را اولین نفر به سایرین برساند. این آفات اخلاقی اگر در وجود انسان ریشه بدواند فاتحه انسان خوانده است. مثلا کل عمل فرد همین است و اگر این را بگذاری کنار دیگر چه سرمایه ای داری؟ اشتغال به عیب ضرورت دارد. نه که واجب است از حد وجوب فراتر می‌رود. با توجه به آثار خوب اشتغال به عیب خود برای خود انسان لازم است و همچنین برای اجتماع سالم لازم است. برخی افراد هستند که انسان نزد آنها امنیت ندارد. فقط کافی است عیبی که در انسان است را او بفهمد. اشتغال به عیب لازم است و از جهت فقهی واجب است. لازم است انسان بررسی نماید که چه وضعیتی دارد. نکته استاد: انسان یک جدولی درست کند. در یک قسمت صفات حمیده خود را ذکر نماید. در یک قسمت عیوب خود را ذکر کند بعد به وضعیت خود رسیدگی کند. طوبی من شغله عیبه عن عیوب الناس. این عبارت مورد بحث است. بر صفات حمیده خود شکرگزاری کند. چرا که شکر بر صفت خوب موجب تقویت آن صفت است. در مورد صفات رذیله باید از خداوند کمک بخواهد. در مناجات شعبانیه بیان شده که من توان این را ندارم که در مقابل این خواهش های نفسانی بایستم مگر به محبت تو. محبت تو اساسی شود تا من بتوانم قدمی بردارم. این جدول باید مدام مرور شود. عبارت «شغل» در متن روایت به این معنا اشاره دارد. این عبارت لطافتی دارد. مشغول است. مدام نگاه میکند که در چه وضعیتی قرار دارد. مشغولیت باید مداوم باشد.

حب نفس مانع از شناخت عیوب می شود. لذا گروهی صمیمی و باصفا در نجف بودند که به یکدیگری اصرار میکردند که عیب مرا بگو که ما به فکر اصلاح هستیم. خوب است بین خود این ویژگی را راه بیاندازیم. البته در همان مسیر درست اسلامی که مثلا با هدف تحقیر و اهانت به دیگری نباشد. وقتی میبینی فرد در صدد اصلاح است. وقتی عیبش را به او میگویی ناراحت نمیشود تازه خوشحال می‌شود.

یکی از امور انصاف و مواسات با برادر دینی است که در مورد آن بحثی مطرح نشد اما دانشجویان باید یک تحقیقی در این زمینه انجام دهند که ضمیمه نوشته های درسی باشد.

تطبیق متن

از امور معروف همین است که انسان اشتغال پیدا کند به عیب خویش تا عیوب مردم. چرا در پی یافتن و ثبت و ضبط عیوب مردم هستی. پیامبر اکرم فرمودند خوشا به حال افرادی که خوشا به حالشان گوارا باد صاحبان نعمت را نسبت به نعمتهایی که خداوند متعال به آنها ارزانی کرده است. گوارا، زیبنده و زیبا و متناسب با آن میل باطنی یا به تعبیر فارسی نوش جانتان... گوارا باد شما را... . فرمود کار بسیار زیبایی است خوش به حال افرادی که مشغول میدارد آنها را خوف میدارد خوف خدا از خوف مردم. به فکر این است که از خدا بترسد. از مردم ترسی ندارد. و بعد محل کلام اینجاست که فرمود خوشا به حال کسی که مشغول بدارد عیب او از عیوب مومنین.

این جا دو نکته وجود دارد:

1. به فکر عیب خودش باشد.

2. در صدد عیوب مومنین باشد منکر است. از معروف شروع کنیم و به عیب خود مشغول شویم و از منکر دست برداریم در پی عیوب مردم نباشیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo