درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی
99/03/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ مصادیق امربه معروف/ نظر مرحوم خویی
بیان مصداق سوم از امر به معروف در کلام آیت الله خویی (ره)
متن منهاج: و منها: حسن الظن باللّه تعالى، قال أمير المؤمنين عليه السلام فيما قال: «و الذي لا إله إلا هو لا يحسن ظن عبد مؤمن باللّه إلا كان اللّه عند ظن عبده المؤمن، لأن اللّه كريم بيده الخير يستحي أن يكون عبده المؤمن قد أحسن به الظن، ثم يخلف ظنه و رجاءه، فأحسنوا باللّه الظن و ارغبوا إليه».[1]
کارش همین است که حسن ظن داشته باشد پس یک چیز مأمور به است و آن حسن ظن به خداوند تبارک و تعالی است و در جای خودش خداوند متعال را به عنوان قادر متعالی که بصیر و آگاه است به امور او در نظر داشته باشد و بگوید که درست می شود ان شاء الله و خدا درست می کند و با توجه به شرایط خاصی که فرد و احیاناً در جامعه ای که در آن قرار گرفته خوشبینانه به خداوند متعال نگاه می کند و همان را در زندگیاش میبیند.
لذا آقا امیرالمؤمنین فرمود که: انسان مؤمن اگر خدا را خواست ببیند، خدا در کجاست؟ در جایی که بنده مؤمن ظنی به خداوند دارد خداوند همان جاست. چه گمانی به خدا داری؟ اگر خدا را معین و کمک کننده خود میبینی، خداوند معین توست ولی اگر بگویی خداوند به ما کاری ندارد و ما را فراموش کرده، میبینی در آن کار گیر میکنید. نکته در چیست که اگر شما حسن ظن به خدا داشته باشید، خود این باعث میشود که خدا کمکتان کند.
نکتهاش در این است که حضرت میفرمایند: خداوند متعال شکی در این نیست که کریم است و وقتی انسان به کریم حسن ظن داشت، نگاهش به کریم این است که کریم به او رسیدگی میکند و هوای او را دارد و جیبش را پر میکند؛ چون در خانه کریم است. با کسی ارتباط دارید که به بذل و بخشش معروف است. پس به طور طبیعی از کریم بودن و بذل و بخشش او بهرهای دارید. همین نکته را در مورد خداوند متعال در نظر بگیرید؛ خداوند متعال کریم است و حیا میکند از این که بندهای حسن ظن دارد به او و باور دارد که خداوند میبخشد و حلال مشکل است و از آن طرف او رعایت حال عبد را نکند و بدون توجه به او باشد. لذا میفرماید: 1- خداوند متعال کریم است و اگر خیری هست به دست خداوند متعال است و دیگران نمیتوانند خیر رسان باشند، واسطه خیر میتوانند باشند ولی اصل خیر به دست خداوند است (خداوندحیا دارد از این که بنده مؤمنش حسن ظن دارد به او اما خداوند متعال بر خلاف ظن او و رجاء او نشان بدهد و خداوند حیا دارد از این که بخواهد حسن ظن را جایگزین سوء ظن کند و به جای رجا و امیدی که دارد بخواهد نا امیدی در دل این مؤمن رخنه کند.
و این چیز عجیبی است گاهی بعضی از این مقدسین ما که دچار تحجر هم هستند نگاهشان به خداوند متعال بیشتر به جنبه عذاب و قهر خداست. انسان باید بین خوف و رجا باشد و اگر یک طرف را بگیرد از مسیر خارج شده و فقیه انسانی است که خودش و دیگران را بین خوف و رجا نگه میدارد.
اگر عبد، رجا و امیدش به خداوند متعال نباشد و از رحمت خدا نا امید باشد، خود این گاهی گناه میشود و انسان نباید نا امید از بخشش پروردگار عالم باشد. وسعت مغفرت و رحمت پروردگار عالم شامل حال همه حتی این بندهای که به شرایطی گرفتار شده است میباشد. بعد در آخر با این جمله حضرت، روایت را تمام میکنند (دو امر مورد سفارش حضرت است) که به خدا حسن ظن داشته باشید (این امور از اموری است که باید تکرار شود و باید تعمق در اطراف این مطالب داشته باشیم و از کنارش راحت نگذریم. انسانی که حسن ظن به خداوند دارد راحت تر زندگی میکند تا کسی که خدایی نکرده سوء ظن دارد. انسانهایی که حسن ظن دارند، خلقشان باز تر است و افرادی که دچار سوء ظن هستند، از خودشان و اوضاع و دیگران، ناراحت و دلگیر هستند.
رحمت و لطف خدا وسیع است، گاهی عبد را گوشمالی میدهد اما میخواهد عبد در مسیر خودش قرار بگیرد) باید رغبت به خداوند داشته باشد (از خدا فرار نکنیم، باید میل و رغبت ما به او باشد. وقتی حسن ظن به او دارید، از آثارش این است که میل به او داشته باشید و به سمت او بروید. وقتی نگاهت به خدا خوشبینانه است میل دارید به سمت خدا بروید و از او فرار نمیکنید) لذا باید حسن ظن به خدا داشته باشید و رغبت به سوی او داشته باشید و این یکی از افراد معروف است. اینها مطالب ریشهای و اساسی است و اگر در درون جا بگیرد و در عمل خودش را نشان بدهد، میبینید چه میشود.
بیان مصداق چهارم از امر به معروف در کلام آیت الله خویی (ره)
امر چهارمی که ایشان به طور خاص ذکر میکنند که از مصادیق معروف است:
متن منهاج: و منها: الصبر عند البلاء، و الصبر عن محارم اللّه قال اللّه تعالى: ﴿إِنَّما يُوَفَّى الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ﴾ حِسابٍ و قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله في حديث: «فاصبر فإن في الصبر على ما تكره خيرا كثيرا، و اعلم أن النصر مع الصبر، و أن الفرج مع الكرب، فإن مع العسر يسرا، إن مع العسر يسرا»، و قال أمير المؤمنين عليه السلام: «لا يعدم الصبر الظفر و إن طال به الزمان»، و قال (ع): «الصبر صبران: صبر عند المصيبة حسن جميل، و أحسن من ذلك الصبر عند ما حرم اللّه تعالى عليك».[2]
صبر بر بلاست و خیلی سخت است ولی اجر و پاداش فروانی دارد که انسان از صابرین باشد. (خدایا ما را به امتحان سخت، امتحان نکن و بر ما آسان بگیر) در سخنان خداوند و اهل بیت آمده که صابر حبیب خداست و خداوند او را دوست دارد. إن الله یحب الصابرین. و بر این اساس صبر را به سه قسم تقسیم کردند که در کلام ایشان دو قسمش محل کلام است.
از موارد معروف، صبر و بردباری است.
1. یکی از صبرها صبر از محارم خداست؛ صبر عند المعصیة. انسان در مقابل معاصی بتواند خودش را نگه دارد و این کار سختی است. در آن تعبیر از آقا امیرالمؤمنین است که سؤال شد از ایشان از واجب و اوجب. فرمودند: واجب همین انجام واجبات و ترک محرمات الهی است و واجبتر از واجب، ترک حرام است. ترک حرام، ظاهراً سختتر است. انسان نمازش را میخواند اما نگه داشتن در مقابل معاصی خدا، کار بزرگتری است.صبر عند المعصیة (صبر از محارم الهی) از مصادیق صبر است،
2. صبر در طاعت هم مصداق صبر است،
3. صبر در بلا هم از افراد صبر است.
که دو تا را در عبارت میآورند که یکی صبر عند البلاء و صبر از محارم الهی است (در خلوت و جلوت سبک سنگین کند و نزدیک به حرام؛ کبائر و صغائر نشود).
از آن امور معروف، صبر است که دو قسم آن را میگویند:
1. صبر عند البلاء است؛ در مصیبات و شدائد و سختیهای روزگار، انسان بردبار باشد. ناملایماتی هست و نمیشود زندگی دنیا را برای مؤمن و کافر، عاری از این بلایا فرض کرد. فرمایش آقا امیر المؤمنین به امام حسن مجتبی این است که نصب آفات؛ بلای و آفات انسان را نشانه گرفته و هرجا میرود این آفات و گرفتاریها با او هست. در این سختیها و شدائد، انسان باید صبور باشد و جا خالی نکند. بعضیها اگر اتفاقی در زندگی دارند را خیلی بزرگ نشان میدهند و جزع و فزع میکنند و این اصلاً خوب نیست. این افراد دوبار اذیت میشوند؛ یک بار به خاطر همان بلیهای که به سراغشان میآید و بار دوم که در اذیت مستمر هستند، همین جزع و فزع است که یک نوع اذیت روحی برای فرد است.
سؤال: استرس و اضطراب و بیماریهای جسمی هم در پی دارد؟
استاد: بله. دو تا مصیبت هست که در تعبیر معصوم هم آمده که هر کسی که صبر نکند، دو مصیبت است اما اگر مقاومت کرد و حوصله به خرج داد و شانه خالی نکرد، در اتفاق ناگواری که افتاده البته گاهی منشأ این ناملایمات خودمان هستیم که در اینجا گفته شده: «لا یَلُومَنَّ إلّا نفسه». که در اینجا باید از گذشته درس بگیرد ولی این که همیشه در گذشته باشد و فعلی برای آینده انجام ندهند، این هم ناپسند است. مثلاً در کاسبی دقیق نبود، و کلی ضرر کرد و هر چه داشت رفت الان که صحبت میکند، هیچ امیدی نیست. در حالیکه دستور چنین نیست؛ حالا که گذشته را خراب کردید، نمیشود حرکتی برای آینده نداشته باشید. یا مثلاً فردی ضمانت کرده، و چند قسط را داده و باقی آن به گردن فرد است. بعد میگوید عمراً اگر دیگه ضامن کسی شوم. درست است او خراب کرد ولی این که باعث شود تا ابد دیگه ضامن نشود، این درست نیست.
در بلیه و ناگواریهای زندگی فردی، اجتماعی انسان، گاهی به خود انسان برمیگردد ولی گاهی بلایایی است که از دست انسان خارج است. در مضامین اخبار آمده که هر چه به تو میرسد، اثر عمل توست. اینها قابل توجه است.
علی کل حال گاهی با بلایا مواجه شد، بلاهای آسمانی، بلاهای زمینی، بلاهایی که از افراد به انسان میرسد؛ از زیر دستان یا بالا دستان.
این یکی از بلاهاست که بچهها حرف پدر را گوش نکنند. زیر دست به حرف بالا دست گوش نمیدهد و بر عکس. گاهی هم رو در روی هم میایستند. و اساساً آنچه مورد توجه قرآن است که در این صورت صبر پیشه کند. که در اینجا آیه قرآن: ﴿إِنَّما يُوَفَّى الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ﴾ و بعد روایت میآورند: «صبر پیشه کن در آنچه که تو کراهت داری آن را ..».