< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

99/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ مسائل نهی یدی/ اقوال در جواهر

انکار بالید، آیا ضرب و زدن شخصی که می خواهد منکری را مرتکب شود یا درحال ارتکاب منکر است یا از آن طرف، زدن فردی که تارک معروف است، جایز است یا خیر؟

برخی بر این باوراند که زدن جایز نیست.

نظر یکی از دانشجویان:

مرحوم آیت الله خویی تفکیک قائل می شوند که زدن اگر منجر به جرح و قتل شود، جایز نیست و الا همان شق سوم که آن را مشروع و جایز می دانند.

در مورد ضربی که منجر به جراحت و معلولیت شود دو قول است بلکه دو وجه است که اقوی بر عدم جواز آن است.

استاد: یک عبارتی هم ایشان در کتاب مبانی شان به عنوان صفوۀ القول دارند آن را هم یک نگاهی بکنید از آن هم عدم جواز فهمیده می شود.

به هر حال برخی ممکن است طرفدار این نظر باشند که ضرب جایز نیست و برای قول به عدم جواز ضرب وجوهی را ذکر کرده اند که برخی از آن را دیروز نقل کردیم.

در آن قصه ای که شخص نزد امام (ع) می آید: خطاب قرآن این بود خودتان و اهلتان را از آتش حفظ کنید. بعد شخص به امام عرض می کند چطور اهل خود را از آتش حفظ کنیم؟ در جایی که فرزند انسان منکری را انجام می دهد یا واجبی را ترک می کند . حضرت فرمودند: وظیفه تو این است که او را امر و نهی کنی . اگر امر و نهی تو تاثیر داشت تو به همین وسیله او را از آتش حفظ کردی وگرنه تو وظیفه ات را انجام دادی.

سه روایت با همین مضمون است که نفی ضرب آمده، از این دست روایات استفاده می شود که ضرب و زدن فاعل منکر مجاز نیست.

کسانی که قائل به جوازاند باید از این وجوه مذکوره پاسخ بدهند و البته مشهورفقها قائل به جواز ضرب اند،

البته در نهایت ممکن است قول به تفصیل را انتخاب کنیم که بستگی به نوع منکری دارد که در حال وقوع است که انشاءالله به بررسی آن می رسیم.

این قسم اول که وجه اول کلام است که ضرب جایز است و ادعای اجماع کردند دیروز هم اشاره شد برخی هم بر اساس اجماع ضرب را جایز دانستند لابد نگاه کردید که عبارت کدام یک از فقها ظهور در این معنا دارد البته عرض شد که به این نوع اجماع اشکال شده بود، صغرویت و کبرویت چنین اجماعی نیست، در کلمات قدما چنین چیزی را نمی بینیم، از زدن سخنی نگفته اند و سکوت کرده اند.

گذشته از آن اگر اجماع هم درست باشد اجماع محتمل المدرک است. بر این اساس چنین اجماعی حجیّت ندارد.

متن جواهر: بل و بعض النصوص الواردة في تفسير قوله تعالى« قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ» المشتملة على الاكتفاء بالقول للأهل اِفعَلوا كذا وَ اترِكُوا كذا

قال الصادق عليه السلام في خبر عبد الأَعلى مولى آل سام: لما نُزِلَت هذه الآية «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً » جَلَسَ رجُلُ من المسلمين يَبكي و قال: أنا عَجَزتُ عن نفسي و كُلِفتُ أهلي، فقال رسولُ اللّه صلى اللّه ‌عليه و آله: «حَسبُكَ أن تَأمُرهُم بما تَأمُر به نَفسَك، و تَنهاهُم عما تَنهى عنه نفسَك»‌

و خبر أبي بصير في الآية قُلتُ كيف أَقيهِم؟

قال: «تَأمُرُهم بما أمرَ اللّه، و تَنهاهُم عما نهاهم اللّهُ، فإن أَطاعُوك فقد وَقَيتَهُم و إن عَصَوك كنت قد قَضَيت ما عليك»‌

و في خبره الآخر عن أبي عبد اللّه عليه السلام في الآية أيضا كيف نَقي أهلَنا؟ قال «تَأمُرُونَهُم و تَنهَونَهُم.‌»‌

از بعضی نصوص( اخباری) که وارد شده در تفسیر قول خداوند متعال (خودتان و اهلتان را نگه دارید از آتشی که هیزم آن انسانها هستند و سنگ) _که نوعی تهدید هم هست که خلاصه وظیفه شما این است که این کاررا بکنید وگرنه در آن عذاب قرا می گیرید و شما هیزم آن نار خواهید بود_

مشتمل است بر اکتفاء به (قول للاهل افعلوا کذا و اترکوا کذا) به اهلت بگو: نمازتان را بخوانید، حجابتان را حفظ کنید و یا اینکه این نوارهای مبتذل را گوش نکنید فلان مدرسه نروید و...

حال این روایات از آن فهمیده می شود که انکار به لسان کافی است کدام روایات است.

امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمودند:زمانی که این آیه نازل شد شخص مسلمانی نشسته بود و گریه می کرد و می گفت: من از خودم عاجزم و الان یک تکلیفی هم در مورد خانواده ام بر عهده ام گذاشتند

رسول خدا در پاسخ فرمودند:همین قدر کافی است که آنها را به آنچه که خودت را به آن امر می کنی، امر کنی و از آنچه که خویشتن را از آن باز می داری، باز داری

استاد: این عبارت ظهور در چه چیزی دارد؟ ظهور در این دارد که امر و نهی لفظی کافی است

روایت بعدی را ملاحظه کنید:

و خبر ابی بصیر: چگونه آنها( اهلم) را حفظ کنم؟

به آنچه که خدا امر کرده امر کن و از آنچه خدا نهی می کند آنها را نهی کن، پس اگر آنها از تو پیروی کردند به تحقیق آنها را حفظ کردی و به وظیفه ات عمل کردی و اگر آنها از تو پیروی نکردند آنچه را که بر عهده ات بوده است را انجام دادی.

استاد: شاید عبارتی که صراحت در مدعای کسانی که قایل به ضرب نیستند دارد همین قسمت است، یک نکته دیگری که در این عبارت است اینست که وقتی نسبت به همسر و فرزندان که انسان به نوعی ولایت و اختیار بیشتری دارد، زدن را جایز ندانسته‌اند در مورد دیگران به طریق اولی ممنوع است.

لذا در مورد امر به معروف و نهی از منکر، ضرب و زدن غیر ممنوع است.

اشکال و اعتراض برخی از دانشجویان: از این عبارت برداشت نمی شود که فقط به لسانی اکتفا شود بلکه مطلق امر ونهی را می گوید و در مورد مطلق امر و نهی، همه ی اقسام سه گانه شامل می شود.

استاد: در این روایت تناسب حال را ملاحظه کنید

این شص به گریه افتاده است یعنی احساس می کند چقدر کار او مشکل شده است و اگر از این امر و نهی، زدن هم فهمیده شود چنین حس و حالی به جا است.

حال کسانی که قائل‌اند به اینکه ضرب جایز است باید در برابر این روایات به گونه ای پاسخ دهند و ادله خود را ارائه دهند.

روایت دیگراز ابی بصیر: چگونه اهل خود را حفظ کنیم؟

فرمودند:کار شما همین است که آنها را امر کنید و نهی کنید.

همانطور که ملاحظه می کنید ظهور در امر و نهی بالسان است.

تا اینجا وجوه متعدده ای ذکر شد و ما حصلش ذکر شد که ضرب غیر جایز نیست .

نکته اساسی‌اش: این است که ضرب غیر، از مصادیق ایذاء مومنین است، اذیت و آزار مومنین حرام است و در حرمتش تردید نیست(دلایل عقلی و نقلی فراوانی وجود دارد)

از آن طرف امر به معروف و نهی از منکر از اهم واجبات است در فروع دین.

حال باید بررسی کنید و ببینید که به تعارض می انجامد یا خیر؟ ادله ای که می گوید امر به معروف و نهی از منکر کنید آیا از آنها استفاده نمی شود که ایذاء غیر جایز باشد؟ و یکی از وسایل نهی از منکر زدن شخص باشد؟

بیان شد که عده‌ای قائل به این هستند که روایاتی که در ابتدای بحث امر به معروف و نهی از منکر ذکر شد در صدد بیان مشروعیت امر به معروف و نهی از منکر است یا در صدد بیان مراتب امر به معروف و نهی از منکر است که یک مرتبه اش به قلب است مرتبه دیگر با‌لسان و دیگری با‌لید است.اما در صدد بیان ابزار و وسایلی که می خواهد مورد استفاده قرار گیرد نیست لذا نمی توان از آنها استفاده کرد که ضرب و زدن جایز باشد.

و عده ای دیگر قائل اند که ما از خود این روایات جواز ضرب را استفاده می کنیم که در این صورت باید به آن دو سخن پاسخ دهند:

سخن اول: روایاتی که در بیان تشریع اصل امر به معروف و نهی از منکرند؛

که باید پاسخ دهند، خیر، یکسری اخبار داریم که به طور جزئی بیان کرده است که در برخورد با منکر چگونه رفتار کنید و در صدد بیان مشروعیت نیست.

سخن دوم: روایاتی که در مقام بیان ذکر مراتب است؛

عرض شد که از این اخبار، ترتیب برداشت نمی شود بلکه می خواهد بگوید برای برخورد با منکر از این کارها می‌توانید استفاده کنید؛ هجرشما و عبوس بودن شما یعنی درخواست طلب فعل یا درخواست طلب ترک از طرف مقابل و امر به معروف و نهی از منکر گرچه ظهور بدوی اش در امر و نهی لسانی است اما با توجه به نظر شارع به این بیان نزدیک می شویم که خداوند متعال از مردم خواسته تا یکدیگر را به معروف وادار کنند و از منکر باز بدارند.

اگر مقصود اینست اینها ابزار کار شماست، انکار بالقلب با ضمیمه مبرز، انکار بالسان و انکار بالید اینها مبرزات مطلبی است که انسان می خواهد به وسیله آن به مقصد نزدیک شود.

لذا قائلین به این نظر 6 تا 7 وجه را ذکر کرده اند تا اثبات کنند که ضرب جایز است،

که در جلسات آینده به بررسی آنها خواهیم پرداخت.

 

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo