< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

99/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ مسائل نهی لسانی و یدی/ نظر مرحوم امام و صاحب جواهر

 

در ادامه بحث مرتبه ثانیه از امر به معروف و نهی از منکر (انکار باللسان)، مسأله دوازدهم، آخرین مسأله‌ای است که، توسط حضرت امام رحمة الله علیه در ذیل این بحث بیان می‌گردد. ایشان ذیل مرتبه ثانیه از امر به معروف و نهی از منکر که انکار باللسان باشد، می‌فرماید: اگر شخصی مرتکب منکر شد، و یا در حال ارتکاب منکر قرار گرفت، وظیفه ناهی از منکر این است که، او را از ارتکاب و انجام منکر منع کند.

در اینجا بر اساس تقسیمی که مشهور بیان نموده است، شخص ناهی با این مسأله مواجه می‌شود که، نهی کردن او، یا منع و زجر او به یکی از این دو مرتبه ـ مرتبه اولی و مرتبه ثانیه ـ حاصل می‌شود، ولی در تردید است که آیا مرتکب منکر، به مرتبه دانیه، از منکر منع و بازداشته می‌شود، و یا به مرتبه عالیه؟

اما آگاهی شخص ناهی به این مطلب که، یکی از این دو مرتبه برای منع او تأثیر دارد، یا به نحو اجمال است، و یا به نحو تفصیل؛ چنان‌چه علم او تفصیلی باشد، که بحثی در آن نخواهد بود، و تکلیف روشن است. ولی اگر علم او به نحو اجمالی باشد، مورد بحث قرار می‌گیرد.

بیان مطلب این است که، شخص ناهی به طور اجمالی می‌داند که، منع او در صورتی تأثیرگذار است که، به یکی از این دو مرتبه، نهی از منکر کند. اما نمی‌داند که، به آن مرتبه أخفّ و سبک، شخص مرتکب منکر را نهی نماید، تا در او تأثیر کند، یا این‌که با شدت و قول غلیظ، او را منع کند؟ چنان‌چه شخص با بررسی متوجه شود، که عمل به کدام مرتبه مؤثر واقع می‌شود، بدیهی است که بایستی همان مرتبه را انجام دهد. اما سخن ما در فرضی است که، شخص نسبت به این مطلب آگاهی پیدا نمی‌کند.

امام (ره) می‌فرماید: وظیفه او این است که، از مرتبه دانیه شروع کند. اگر چنان‌چه انکار به مرتبه دانیه، مؤثر واقع شد، و آن شخص آن منکر را ترک کرد، فهو المطلوب؛ و این شخص به وظیفه خود عمل نموده است. زیرا غرض از نهی از منکر این بود که، این فعل ترک شود، و این مطلب حاصل است. ولی اگر چنان‌چه دید، مرتبه دانیه اثری نداشت، وظیفه‌اش این است که به سراغ مرتبه عالیه برود، و با قول غلیظ با او برخورد کند.

ریشه این حکم در این است که، از طرفی علم اجمالی دارد، پس آن علم اجمالی تکلیف آور است، و برای شخص ایجاد تکلیف می‌کند. از طرف دیگر، با توجه به این‌که علم اجمالی او دو طرف دارد، که مشتمل بر مرتبه دانی و مرتبه عالی است، پس باید به این صورت که گفته شد، عمل کند. چرا که در گذشته، وقتی که این مسأله را مطرح کردیم که، آیا بین این مراتب امر به معروف و نهی از منکر ـ علی الخصوص مرتبه اولی و مرتبه ثانیه ـ ترتیب وجود دارد (کما علیه المشهور و کما علیه صاحب التحریر الوسیله)، یا این‌که بین آنها ترتیبی نیست، چنان‌که مرحوم آیت الله خویی (ره) به این نظر قائل بودند، و اینها را در رتبه واحده دانستند.

در آنجا چنین بیان کردیم که، این شخص باید بررسی کند، به جهات عرفی که متفاوت است، و ببیند که کدام یک از این دو مرتبه اقلّ ایذائاً است. گاهی اقلّ ایذائاً همان مرتبه ثانیه‌ای است که آقایان فرمودند، که انکار به لسان باشد. پس همین مرتبه ثانیه را انتخاب خواهد کرد.

ولی اگر چنان‌چه هر دو مرتبه در حدّ إستواء بودند، می‌تواند هر کدام را که خواست، انتخاب کند. لذا همان قول را در اینجا هم می‌آوریم. یعنی این‌که شخص ناهی می‌بیند جلوگیری از منکر، به یکی از این دو طریق است: انکار به قلب، یا انکار به لسان؛ و از طرفی با بررسی که انجام می‌دهد، می‌فهمد که این دو مرتبه از جهت ایذاء در حق این شخص، مساوی است، و در هر کدام احتمال تأثیر هم می‌دهد. پس هر کدام را که انتخاب کند، درست است. بنابراین در فرض ما نحن فیه لازم نیست که انکار به مرتبه اولی واقع شود، و شخص ناهی می‌تواند هر مرتبه را که می‌خواهد، برگزیند. در صورتی که انتخاب وی مؤثر واقع شد، فهو المطلوب؛ وگرنه بایستی به سراغ مرتبه دیگر برود، که این هم از جهت رتبه، در حد و مرتبه فعل اول اوست.

متن تحریر: ( مساله12): «لو علم إجمالا بأن الإنكار بإحدى المرتبتين مؤثرٌ يجب بالمرتبة الدانية، فلو لم يحصل بها المطلوب انتقل إلى العالية»؛[1]

اگر شخص علم دارد به این‌که، یکی از دو مرتبه مؤثر است، واجب است که از مرتبه دانیه شروع کند. اگر با عمل به آن مرتبه دانیه، مطلوب حاصل نشد، بایستی به سراغ مرتبه عالیه برود.

این مسائلی که بیانش گذشت، مربوط به مرتبه ثانیه بود، که عبارت از انکار باللسان است.

انکار بالید

مرتبه ثالثه از امر به معروف و نهی از منکر، «انکار بالید» است. برای انکار بالید سه معنا ذکر شده است، که به ترتیب آنها را بیان خواهیم کرد.

معانی انکار بالید

    1. معنای اول انکار بالید ـ همان طور که از جناب شیخ طوسی (ره) نقل شد ـ عبارت از این است که، شخص آمر و یا ناهی، برای دیگران الگوی عملی باشد. چنان‌که فرمودند: «کونوا دُعاةَ النّاس بِغَیر اَلسِنَتِکم»؛[2] یعنی شخص با عمل خوب خود، مردم را به معروف وادار می‌کند، و یا با اجتناب خود از محرمات و زشتی‌ها، دیگران را از این‌که به سمت منکرات بروند، منع می‌کند، و در واقع با عمل خود، آنها را نهی می‌کند.

لذا مرحوم صاحب جواهر (ره) و دیگران این مطلب را به عنوان «فائدةٌ» ذکر می‌کنند. ایشان می‌گوید: سزاوار همین است که شخص در عمل، معروف را انجام دهد، و از منکرات و زشتی‌ها پرهیز کند، تا دیگران با مشاهده سیره عملی او پند بگیرند، و تربیت پیدا کنند، و در نهایت از منکر حفظ شوند.

حال اگر شخص ناهی دید که این نحوه عملکرد (انکار بالید)، در دیگران مؤثر واقع شد، در چنین فرضی می‌توان چنین گفت که، فعل این شخص (انکار بالید) و حُسن رفتار او در عمل به دو جهت لازم است: یکی این‌که این‌ نحوه عملکرد، تکلیف شخصی خود این فرد است، و به عبارت دیگر، بر او واجب عینی است که، از سیئات دوری گزیند، و دیگر این‌که، با این فعل خود، دیگران را از این اعمال سیّئه بازداشته است، و در نتیجه واجب دیگری که عبارت از نهی از منکر است، را انجام داده است. برخی این معنا را مصداق انکار بالید دانسته‌اند. در واقع آنها «بالید» را «بالعمل» معنا کرده‌اند، و گفته‌اند که، شخص با عمل خود دیگران را از منکر باز می‌دارد.

البته مقصود از «انکار بالید» که در عبارت فقها به کار می‌رود، این معنایی که بیان کردیم، نیست. بلکه معنای سومی است که بعداً آن را بیان خواهیم کرد.

    2. معنای دومی که برای انکار بالید ذکر می‌شود، این است که، شخص ناهی عملاً جلوی منکر را بگیرد. به عنوان مثال، وقتی شخصی قصد دارد که شرب خمر نماید، شخص ناهی بالید وارد شود، و مثلاً ظرف خمر را از جلوی شخص عاصی بردارد، و آن را دور بریزد. دقت کنید که در این معنا، ضرب و جرحی در میان نیست.

مثال دیگری را که می‌توان ذکر کرد، این است که، شخص می‌بیند که اشخاصی، نوارهای کاست مبتذلی را جمع‌آوری نموده‌اند، تا بعداً آنها را توزیع نمایند. انکار بالید در اینجا بدین معناست که، آن محتوای مبتذل، پاک شود، و از دسترس آنها خارج گردد. در واقع، او بالید اشخاص را از منکر بازداشته است. یا اگر می‌توانند مراکز فساد را از آن حالت ابتذال خارج نمایند. چنان‌که در مکاسب محرمه هم بیان شده است که، به عنوان مثال اگر شخص قدرت دارد، به گونه‌ای حالت و شکل ابزاری همانند صلیب را تغییر دهد، تا دیگر ابزاری برای پرستش محسوب نشود. البته انکار بالید به این معنا، مصادیق بسیاری دارد.

یا مثل این‌که وقتی می‌بیند یکی از محارم او قصد دارد که بدون حجاب، در جامعه ظاهر شود، مثلاً چادری بر سر وی بیفکند. این هم یکی از موارد انکار بالید است. یا اگر قدرت دارد، جمعی را بسیج کرده، و مردم را برای انجام معروفی همانند جهاد و غیره وادار نماید. در واقع این فعل او، امر به معروف بالید به شمار می‌رود.

این معنا، با معنای اول فرق دارد. در معنای اول، اصطلاحا فرد الگوی عملی بود، به این‌که فاعل معروف، و تارک منکر می‌شد. ولی در معنای دوم، شخص با قدرتی که دارد، افراد را برای انجام معروفی، و یا منع از منکری بسیج کند.

    3. معنای سومی هم برای انکار بالید وجود دارد. از مصادیق انکار بالید این معنا، انکار بالضرب (نهی از منکر به وسیله کتک زدن)، انکار بالجرح (نهی از منکر به وسیله جراحت وارد کردن بر شخص عاصی)، و انکار بالقهر (نهی از منکر به وسیله کشتن فرد) است. پس برای انکار بالید در این معنای سوم، درجاتی وجود دارد.

مراتب و درجات انکار بالید در معنای سوم (انکار بالضرب)

1)ضرب (کتک زدن) خفیف

2)ضرب (کتک زدن) شدید

3)ضرب و کتک زدن شخص همراه با جراحت وارد کردن بر او

4)ضرب شخص به همراه قطع عضو

5)ضرب توأم با قتل و کشتن فرد

در ارتباط با معنای دوم، مرحوم امام (ره) صاحب تحریر الوسیله، مسائل متعددی را ذکر می‌فرماید. یعنی انکار بالید به معنای دوم محل کلام ایشان است. و برخی از فقهای دیگر تحت عنوان انکار بالید، بر روی همان معنای سوم تأکید ورزیده‌اند، و مصادیق معنای سوم را ذکر فرموده‌اند.

متن تحریر : المرتبة الثالثة ـ الإنكار باليد‌

( مساله 1)«لَو عَلم أو اطمَأنّ بأنّ المطلوبَ لا يَحُصل بالمرتبتينِ السابقتينِ وَجِب الانتقالُ إلى الثالثةِ، و هي إعمالُ القدرة مُراعياً لِلأيسَر فالأيسَر»؛[3]

اگر شخص علم دارد، و یا مطمئن است كه، مطلوب با دو مرتبه سابق حاصل نمى‌شود، ‌واجب است به مرتبۀ سوم منتقل شود، و آن عبارت از إعمال قدرت است. البته بايد مراعات مرتبه مختصر آن، و سپس مرتبه بالاتر از آن را بنمايد.

پس مجوز برای ورود در مرتبه ثالثه یکی از این دو شرط است:

1) یقین دارد که مرتبه اولی و مرتبه ثانیه راه به جایی نمی‌برد، و تأثیری ندارد، و تنها مرتبه ثالثه است که مؤثر واقع می‌شود.

2) یا این‌که مطمئن است که مطلوب به آن مرتبه ثانیه و ثالثه حاصل نمی‌شود.

پس وقتی که این دو شرط حاصل شد، بر او واجب است که به مرتبه ثالثه منتقل شود. این وجوب برگرفته از ادلّه‌ای است که بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دلالت می‌کند. مُدل تحقق بخشیدن به امر به معروف و نهی از منکر بر اساس ظهور روایات، «انکار بالید» است. از طرفی، معنای مرتبه ثالثه (انکار بالید)، در مسأله اول تحریر الوسیله، چنین بیان شده است که، شخص قدرت خود را إعمال کند، در حالی که از مرتبه دانیه شروع می‌کند، تا به مرتبه بعدش می‌رسد.

توجه داشته باشید که، قسم اول از مسائلی که در تحریر الوسیله امام (ره) وجود دارد، با معنای دوم مرتبط است، و تعدادی از آنها با معنای سوم ارتباط دارد.

به عنوان مثال، مسأله دوم ذیل مرتبه ثالثه، به معنای دوم اشاره دارد:

متن تحریر: (مساله 2)«إن أَمكنَه المنعُ بالحِيلولَة بينَه و بينَ المنكر وَجبَ الاقتصارُ عليها‌ لَو كان أقلّ محذوراً مِن غَيرِها».[4]

اگر برای شخص ممکن است که، بین فعل منکر، و شخصی که قصد ارتکاب منکر را دارد، حائل و مانعی ایجاد کند، بر شخص واجب است که اکتفا کند بر همین حیلوله، البته در صورتی که از غیرش اقلّ محذوراً باشد. یعنی محذور حیلوله نسبت به کارهای دیگر او أخفّ و کمتر باشد.

توضیح مطلب این است که، مثلاً در جلسه‌ای فعل خلافی توسط فردی در حال وقوع است. اگر شخص در این لحظه، آن فرد را از این مکان دور ‌کند، چنین عملی از مصادیق حیلوله به شمار می‌رود. البته بایستی این ایجاد حیلوله تبعاتی نداشته باشد. یعنی اگر شخص ببیند که این فعل او (حیلوله)، خشم و غضب آن فرد در حال گناه را به دنبال دارد، به طوری که آسیبی از ناحیه آن فرد متوجه او شود، یا این‌که تبعات دیگری در پی داشته باشد، در این صورت وظیفه‌ای نخواهد داشت، و حیلوله بر او واجب نیست. پس ضرب و کتک زدن در اینجا وجود ندارد، و مصادیق معنای دوم به شمار می‌رود.

نکته‌ای که وجود دارد این است که، در مورد معاصی أخف، در زمانی نهی از منکر واجب است که، جرم و گناه شخص جنبه عمومی پیدا کند. پس ما وظیفه نداریم که برای نهی از منکر وارد منزل شخص عاصی شویم، که بر فرض از شرب خمر او جلوگیری نماییم. پس اگر معصیتی که در حال وقوع است، مفاسد زیادی را به دنبال داشته باشد، مثل این‌که فردی قصد به قتل رساندن دیگران را داشته باشد( مثل ساختن بمب)0، در این صورت بایستی مانع از اقدام او شد، هرچند در مرئی و منظر عموم نباشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo