< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

99/01/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ انکار به لسان/ نظر مرحوم امام

 

سوال: آیا آمر و ناهی میتواند امر و نهیاش را برای اینکه بتواند جلوی منکری را بگیرد با فعل حرامی همراه کند؟ به اینکه مثلاً با غلظت و شدت به فاعل منکر میگوید این کار را نکن! و همزمان با این سخن، یک فحش هم بدهد؛ به عبارت دیگر نهیاش همراه با سبّ (فحش و دشنام) باشد، حکم این مسأله چیست؟

جواب: حکم اوّلی آن، عدم جواز است؛ شما حق دارید امر و نهی کنید ولی حقی در فحش دادن به مردم ندارید. گاهی برخی فحشها موجب تعزیر است و شلاق دارد و چه بسا از آن منکری که آن فرد دارد مرتکب میشود بدتر باشد؛ لذا فحش دادن به همراه امر و نهی حرام است. البته گاهی هم هست که منکر از آن مواردی است که خداوند متعال به هیچ نحوی از انحاء راضی به تحققش در خارج نیست مثل اینکه خونی به ناحق ریخته شود که نقطه مقابلش حفظ نفس محترمه است. حالا ناهی میبیند جانی دارد از دست میرود و چون وظیفه است جان حفظ شود بنابراین به اطرافیانش امر میکند که این فعل واجب عظیم را انجام دهید و میبیند با امر بدین نحو ولو با شدت و قول غلیظ تأثیری ندارد، در این صورت اگر همین امر را با ناسزا همراه سازد تا مؤثر شود، مانعی ندارد به جهت ملاحظه آن اهمّ. (اهمّ و مهم میشود بدین معنا که اهمّ آن است که خونی به ناحق ریخته نشود، آبروی مردم حفظ شود، اموال خطیره در معرض خطر نیفتند، و ... در این موارد امر و نهی صورت میگیرد بسا با کلام شدید و غلیظی که فحشی هم در آن هست به دلیل تأثیری که آن فحش در جلوگیری از آن منکر اعظم دارد.) و چه بسا مرتکب حرامی هم نشده است.

متن تحریر: مسأله 5: «لا يَجوزُ إشفاعُ الإنكار بما يَحرُمُ و يُنكَر كالسَبِ‌ و الكذب و الإهانة. نعم، لو كان المنكر ممّا يَهتَمّ‌ُ به الشارع و لا يَرضَى بحصوله مطلقاً - كقتل النفس المحترمة و ارتكاب القبائح و الكبائر الموبقة - جاز، بل وجب المنع و الدفع و لو مع استلزامِه ما ذُكِر لو توقّف المنعُ عليه.‌»

جایز نیست (حرام است) شفیع و همراه قراردادن (اشفاع از شفع استچون در آن زوجیت خوابیده) انکار، ( یعنی همراه نهی از منکر ، سب و کذب آوردن)

اشفاع انکار با آنچه حرام است و خودش فی نفسه از منکرات میباشد جایز نیست و حتی حرام است ؛ مثل فحش، دروغ (نکته : کذب، قبحش ذاتی نیست.لذا در برخی موارد جایز و حتی واجب است مثل دروغی که اگر بگوید موجب حفظ جان و امنیت میشود. اقسام حسن و قبح عبارتند از1- ذاتی،2- اقتضائی، 3-بالوجوه و الاعتبار. در مورد کذب، قبحش اقتضائی است نه به وجوه و اعتبار؛ اقتضائی است یعنی اینکه فی نفسه، کذب قبیح است، به عبارت دیگر؛ فی نفسه، کذب اقتضای قبح را دارد همانطور که صدق، فی نفسه اقتضای حسن را دارد. اما اگر این خودش باشد و خودش، بسا به خاطر ترتّب آثار همین کذب واجب شود یعنی از قبح خارج شده و حَسَن شود. این در حالیست که ما این حرف را برای «ظلم» نداریم که جایی ظلم واجب شود چون قبح ظلم، ذاتی است) و اهانت. (استدراک) بله، اگر منکر از جمله مواردی است که شارع بدان اهتمام دارد مطلقا (بر هر نحوی از انحاء چه با کذب همراه باشد چه نباشد) و راضی به حصول آن منکر نیست؛ مانند قتل نفس محترمه و مانند ارتکاب قبائح و کبائر موبقه (گناهان بزرگی که آثار و پیامدهای اجتماعی عجیبی دارد، لذا برای جلوگیری از آن گناه بزرگ اجتماعی فحش دادن یا دروغ گفتن یا اهانت کردن جایز است تا گناه در خارج پیدا نشود و کسی مرتکب آن نشود؛ شاید از مصادیقش بتوان نام برد موردی را که کسی بخواهد بدعتی در دین بگذارد (به طوری که فکر و نگاه مردم را نسبت به اصل دین تخریب کند)، حتی در روایات هم تصریح شده که چنین فردی را متّهم کنید، او را از مرعی و منظر مردم ساقط کنید، کاری کنید از چشم مردم بیفتد تا حرفش اثر نداشته باشد و این چه بسا به همین باشد که یک توهینی به او شود یعنی به او توهین شود تا این منکر بزرگ در جامعه واقع نشود. اهم آن است که گناه بزرگ در خارج محقق نشود.)

اشفاع انکار به اموری مثل دروغ و ... جایز است بلکه (ترقّی میکند) منع و دفع واجب است.(دفع یعنی اینکه نگذارید این کار اتفاق بیفتد) و لو اینکه این امر و نهی مستلزم مواردی باشد که ذکر شد (کذب و...) البته با این شرط که اگر منع از منکر متوقف بود بر اموری که ذکر شد (و الا بدون فحش، دروغ، و اهانت باید نهی از منکر کند؛ چرا که بدون این موارد هم نهیاش مؤثر است)

نکته: «جاز» در کتاب شرائع الاسلام به معنای «وجب» میباشد. البته میدانید برخی امور هستند که جوازشان مساوی با وجوبشان است و لزوماً واجب است انجام شود نه اینکه جایز است به معنای مباح بودن باشد.

نکته: وجوب امر به معروف و نهی از منکر، عقلی است یا سمعی (نقلی)(شرعی)؟ آنهایی که عقلاً واجب میدانند، کلام و دستورات شارع (آیات و روایات) را تأکید و ارشاد حکم عقل قرار دادهاند؛ مثل آیهای که میفرماید: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» میفرمایند این امر، ارشادی است (ارشاد به فهم عقل است) یعنی عقل خودش میفهمد که باید از خدا و رسول خدا و ائمه اطاعت کرد.

ثمره این نظر (عقلی یا شرعی)

ثمره این نظر چیست؟ برخی فرمودهاند که این نظر ثمره عملی ندارد بلکه صرفاً همان ثمره علمی را دارد بدین معنا که معلوم شود وجوبش عقلی است یا سمعی و یا شرعی. و برخی ثمره عملی هم برایش ذکر کردهاند؛ آن اینکه دفع از منکر واجب است یا خیر؟ بیان شده که اگر وجوب امر و نهی را عقلی دانستید به راحتی بگویید دفع از منکر واجب است و برای این نظر معطل این نمیشویم که آیا این از اخبار و روایات استفاده میشود یا خیر؛ چون عقل میگوید که باید جلوی منکر گرفته شود. و عقل فرقی نمیبیند بین موردی که منکر در حال وقوع است یا اینکه قرار است شروع شود؛ به عبارت دیگر، عقل بین دفع و رفع فرقی نمیگذارد و هر دو را واجب میشمارد. (شاید بتوان از ثمرات بحث این مطلب را بیان نمود) امام (ره) معتقدند که وجوب نهی از منکر به حکم عقل است، فلذاست که کلمه «دفع» را در عبارت آوردهاند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo