< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

99/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ انکار به لسان/ نظر مرحوم امام

 

از مراتب امر به معروف و نهی از منکر، بحث نهی لسانی بود که در مرتبه دوم از نهی از منکر مورد توجه فقها میباشد. در اینجا که می‌خواهیم وارد مرتبه ثالثه شویم بهتر است مسائل تحریر را هم مورد توجه قرار دهیم.

متن تحریر: المرتبة الثانیة: الأمر و النهی لساناً.‌

ذیل این مرتبه دوم صاحب تحریر ۱۲ مسئله را متعرض می‌شود:

متن تحریر: (مسألة 1): لو علم أنّ المقصود لا یحصل بالمرتبة الاُولی، یجب الانتقال ‌إلی الثانیة مع احتمال التأثیر.‌

اگر آمر و ناهی بداند که مقصود با مرتبه اول مثلاً اخم و ترک کلام و غیره حاصل نمیشود واجب است که لساناً او را امر به معروف و نهی از منکر کند؛ مثلاً اگر فرزند انسان نماز صبح را نمیخواند و پدر میداند که با اخم امر به معروف او حاصل نمی‌شود باید لساناً او را امر کند و با فرض اینکه امر و نهی لسانی تأثیر دارد باید این کار را بکند (اشاره به اینکه باید احتمال تأثیر در کلام او باشد.)

مرتبه اولی انکار به قلب بود با همه درجاتی که داشت. مرتبه ثانیه انکار لسانی است با احتمال تأثیر که سه حالت دارد و قبلاً هم این سه حالت را بیان کرده بودیم.

حالت اول علم به تأثیر دارد که امر و نهی لسانی در این صورت واجب است.

حالت دوم احتمال تأثیر میدهد که این احتمال چه ظن باشد چه احتمال مساوی باز هم امر و نهی واجب است.

حالت سوم همان حالتی بود که گفتیم علم به عدم تأثیر مرحله لسانی دارد و وارد مرحله بعد میشود.

متن تحریر: (مسألة 2): لو احتمل حصول المطلوب بالوعظ و الإرشاد و القول اللیّن ‌یجب ذلک، ولا یجوز التعدّی عنه.‌

اگر آمر و ناهی احتمال میدهد که مطلوب او با موعظه و ارشاد کردن و سخن نرم حاصل شود واجب است همین کار را انجام دهد.

در اینکه قول لیّن از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است بحث وجود دارد از فرمایشات ایشان حاصل می‌شود که قول لیّن در ردیف امر به معروف و نهی از منکر به حساب میآید.

برخی گفته‌اند امر به معروف و نهی از منکر نقطه مقابل قول لیّن است.

جمعش به این است که: مقصود آمر این است که شخص معروف را انجام دهد و یا ترک منکر کند اگر میبینید با قول لیّن و موعظه فرد دست از کار خود بر میدارد عقل و شرع میگوید برای وادار کردن شخص کافی است و چه بسا که اگر فراتر رود فرد خورد و شکسته شود.

به هر حال چه قول لیّن را جزء مصادیق بگیریم چه نه. مهم این است که فرد وادار به معروف و ترک منکر شود.

بر این اساس اگر شخص احتمال حصول مطلوب را با قول لیّن و موعظه می‌دهد واجب است که از ارشاد و موعظه کمک بگیرد که لسان آن با لسان امر به معروف و نهی از منکر متفاوت باشد اگر قول لیّن کافی نبود با تشر باید سخن بگوید یعنی با خشونت.

سپس میفرمایند با فرض احتمال تأثیر از قول لیّن تعدی جایز نیست؛ زیرا ایذاء مؤمن جایز نیست و حرام است و تا جایی که ادله امر به معروف و نهی از منکر اجازه میدهد از این قانون خارج شویم. امر به معروف و نهی از منکر از قول لیؤن شروع شده مثل جایی که بین دو نفر اختلاف میافتد باید اول از مدارا بین آنها کمک گرفت.

متن تحریر: (مسألة 3): لو علم عدم تأثیر ما ذکر انتقل إلی التحکّم بالأمر و النهی، ‌ویجب أن یکون من الأیسر فی القول إلی الأیسر مع احتمال التأثیر،ولا یجوز ‌التعدّی،سیّما إذا کان المورد ممّا یهتک الفاعل بقوله.‌

اگر فرد دید امر به معروف و نهی از منکر در قالب قول لیّن (عواقب و پیامدهای دنیوی و اخروی را بیان میکند) تأثیر ندارد باید با اشتداد و تحکم و خشونت با او سخن بگوید چه بسا به این مقدار فرد اذیت هم شود ولی زمینه این اذیت را خودش ایجاد کرده است.

در اینجا باید ملاحظه الایسر فالایسر را داشته باشد و از اول حق ندارد به سیم آخر بزند و حرفش را با ناراحتی و غیض بیان کند و خود تحکم هم لهُ درجاتٌ.

نکته: در همه این موارد احتمال تأثیر را باید مورد توجه قرار دهیم از ایسر تعدی جایز نیست.

متن تحریر: ولا یجوز ‌التعدّی، سیّما إذا کان المورد ممّا یهتک الفاعل بقوله

نکته دیگر اینکه تعدی جایز نیست و مراد این است که چه بسا نهی آن آقا موجب هتک حرمت فاعل شود و هتک حرمت مؤمن جایز نیست بر این اساس باید از ایسر کمک بگیرد.

متن تحریر: (مسألة 4): لو توقّف رفع المنکر و إقامة المعروف علی غلظة القول، ‌و التشدید فی الأمر و التهدید و الوعید علی المخالفة، تجوز، بل تجب مع التحرّز ‌عن الکذب.‌

اگر برطرف کردن منکر و اقامه معروف بر قول غلیظ و شدت در امر (چه معروف باشد و چه منکر) و ترساندن و وعید متوقف است. جایز است بلکه واجب است البته سخنش را همراه با دروغ نکند.

رفع منکر در جایی است که شخص وارد منکر است و شما در مقابلش میایستید. اما دفع هنوز شروع نکرده است البته رفع معنای دقیقش دفع است؛ چون نسبت به کاری که کرده است که نمیتوان جلو انجام منکر را گرفت. مثلاً نسبت به شرب دوم شراب، دفع است. شرب اول که اتفاق افتاده و انجام شده وقتی شما آمدید جلوی شرب دوم را گرفتید نسبت به شرب دوم دفع است.

اما کسی که مقدمات معصیت را انجام داده ولی داخل در معصیت نشده باید مانع انجام کار شویم نه اینکه منتظر شویم او وارد حرام شود بعد قلع فساد کنیم. این دفع است.

نکته دیگر اینکه گاهی از اوقات فرد باید سخن خود را همراه با تهدید و یا وعید داشته باشد. وعید گاهی با وعده متفاوت است به همان معنای تهدید است.

ما گفتیم «یجوز» چه بسا انجام این کارهایی که گفته شد واجب باشد مع التعرض من الکذب یعنی برای نهی خود دروغ پردازی نکنید.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo