درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی
98/12/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ انکار به قلب/ نظر مرحوم امام
در مورد پذیرش یا عدم پذیرش هدیه سلطان ظالم و جائر توسط عالم دو صورت متصور است:
متن تحریر: (مسألة 6): «لو كان في قبول هداياهم تقوية شوكتهم و تجريهم على ظلمهم أو مبتدعاتهم يحرم القبول و مع احتمالها فالأحوط عدم القبول»
صورت اول
میفرمایند که، اصل اولیه این است که، اگر قبول هدایای سلاطین ظلم و جور از سوی عالم شهر، به تقویت حکومت و شوکت آن ظلمه در نزد مردم منجر شود، و موجب تجرّی و جسارت بیشتر آنان بر ظلم به مردم و یا مداومت ایشان بر بدعتهایی که ایجاد کردند، گردد، در چنین فرضی قبول کردن هدیه حرام است، و در فرض احتمال تقویت، احوط عدم قبول است.
متن تحریر: «و لو كان الأمر بالعكس تجب ملاحظة الجهات و تقديم الأهم»
صورت دوم
اما اگر امر بر عکس شد، یعنی با قبول هدیه آنان، تخفیف در ظلم آنها اتفاق افتاد، بدین معنا که اگر عالم شهر هدیه سلطان جائر را بپذیرد، فساد، ظلم و تعدّی حاکم جور کمتر گردد، در این صورت فرد میتواند اقدام به قبول هدیه نماید. به عبارت دیگر، شخص عالم بایستی جهات مربوطه و میزان مصلحت و مفسده عمل خویش را ـ که عبارت از قبول یا عدم قبول هدیه سلطان جائر است ـ در نظر بگیرد، و با توجه به مقدار اهمیت فعل قبول یا ترک آن، نسبت به انجام یا ترک آن مبادرت ورزد. بنابراین طبق قاعده عقلی اهمّ و مهمّ، پذیرش هدیه سلطان جائر در برخی از شرایط موجه میگردد. مثل اینکه، در دوران قبل از انقلاب اسلامی ایران، از برخی علمای جلیل القدر برای شرکت در مراسم شاهانه و استقبال از شاه دعوت به عمل میآمد، و در صورتی که آن بزرگواران از حضور در این محافل امتناع میکردند، با تهدیدهای دهشتناکی همانند تعرّض به ناموس و ... مواجه میشدند. لذا مجبور به پذیرش امر شاهانه بودند. در چنین شرایطی، پذیرش هدیه حرمت ندارد.
بنابراین اگر قبول کردن هدیه از یک سو موجب تقلیل ظلم و تعدی ظلمه است، ولی از سوی دیگر، اگر به سمع مردم شهر برسد که این عالم هدیه را پذیرفته است، خود این مسأله تبعاتی به دنبال خواهد داشت، در اینجا شخص عالم باید ببیند قبول هدیه از اهمیت بیشتری برخوردار است، یا عدم قبول آن؛ به عبارت دیگر، گاهی این پذیرش توسط عالم تبعاتی در پی دارد، اما با پذیرش هدیه از گناه و ظلم بزرگی ممانعت به عمل میآورد. پس واجب است که جهات مسأله را لحاظ کند، و سپس امر اَهمّ را انتخاب کند.
در عبارت چند نکته مورد توجه است:
1. اگر پذیرش سلاطین جور موجب تقویت شوکت سلاطین جور و ظلمه است، قبول هدیه حرام است.
2. باید جهات و جوانب مختلف پذیرش یا عدم پذیرش هدیه سلطان جائر، و اهمّ و مهمّ آن ملاحظه گردد. پس پذیرش هدیه مطلقاً حرام نیست و با توجه به اهمّ و مهمّ، تکلیف مشخص میشود. یعنی گاهی درست است که پذیرش هدیه موجب شوکت ظلمه و تأیید ظلم آنها میشود، اما در ضمن آن شخص، فساد، عداوت و دشمنی ظلمه را از خود دور نموده است. لذا باید اهمّ و مهمّ در نظر گرفته شود و سپس به اهم عمل شود. یعنی واجب است که جهات متعدد قضیه ملاحظه شود. بدین معنا که میزان آن ظلمی که قرار است انجام شود، ملاحظه شود، و قبح فعل ظلمه و فعل عالم سنجیده شود، و در نهایت به اهمّ عمل گردد، و اینکه چه مقدار با اقدام شخص عالم، شوکت ظلمه تقویت میشود، از اهمیت برخوردار است. چرا که گاهی میزان تقویت شوکت سلطان جائر در قبال آن دفع فسادی که با قبول هدیه توسط عالم در پی دارد، ضعیفتر میباشد.
در واقع در فرضی که شخص عالم هدیه را قبول نمیکند، دو فرض و دو جهت قابل ملاحظه است:
الف) یک جهت این است که شخص عالم اگر هدیه سلطان جائر را نپذیرد، ظلمه تضعیف میشوند، و تضعیف آنان مطلوب شارع است.
ب) جهت دیگری که میتوان ملاحظه نمود، این است که اگر شخص عالم هدیه را نپذیرد، ظلمه تقویت نمیشوند، اما آثار آن در میان مردم به نحوی است که چه بسا عقیده مردم متزلزل شود. پس همانند مورد قبل باید میزان اهمیت موارد ملاحظه شود.
3. عبارت «و مع احتمالها فالأحوط عدم القبول...»، در واقع بیانگر این مطلب است که، در فرضی که احتمال میدهید که با پذیرش و قبول هدایای ظلمه شوکت آنان تقویت شود، احوط عدم قبول است. در اینجا مقصود از احوط، احتیاط وجوبی است. پس احتیاط واجب، عدم قبول هدیه است. توجه داشته باشید که گاهی دلیلی بیانگر آن است که فلان عمل مباح است، اما فرد باز میخواهد احتیاط کند، و آن کار را انجام ندهد. چنین احتیاطی حَسَن خواهد بود. اما آیا در ما نحن فیه شخص لزوماً باید احتیاط کند؟ این در واقع همان مسأله شک در اصل تکلیف است. نمیداند نسبت به این مورد تکلیف دارد یا ندارد؟ به عبارت دیگر، اگر دلیل لفظی در میان باشد، به سراغ دلیل لفظی میرویم. در جایی که میدانید کار شما تقویت شوکت ظلمه است، این کار حرام است اما اگر ندادند که این کارش یکی از افراد تقویت شوکت ظلمه است یا نه؟ و این فرد از افراد حرام است یا نه؟ شک در موضوع میشود، و موضوع هم جزء موضوعات خطیره است، به نظر مرحوم امام رحمة الله علیه در اینجا هم جای احتیاط است. یعنی چون محتمل قوی است، احتیاط واجب است. بنابراین در جایی که محتمل قوی بوده، ولی احتمال ضعیف است، بایستی به آن احتمال ضعیف اعتنا نمود. البته این بدان معنا نیست که همواره اگر احتمال ضعیف و محتمل قوی باشد، بایستی احتیاط نمود، بلکه در امور و مواردی مشخص که عبارت از جان مردم، مال، عرض (آبرو) و ناموس است، احتیاط ممکن است. در غیر این صورت، بحث ما شک در اصل تکلیف است. زیرا فرد نسبت به این مورد نمیداند که تکلیف تحریمی دارد یا خیر؛ لذا از قبیل شبهه مصداقیه است؛ چرا که شخص نمیداند که تقویت شوکت بر این مورد صدق میکند یا خیر، و این فرد از افراد حرام است یا خیر؛ مثلاً در جمله «زیدٌ عالمٌ و یجب إکرامه»، میدانید که زید عالم است، بنابراین اکرام او واجب است. اما مثلاً در مورد عمرو شک دارید که او عالم است یا خیر؛ این شبهه مصداقیه خواهد بود. بحث ما در ما نحن فیه نیز همین است. در جایی که میدانید فعل شما موجب تقویت شوکت ظلمه است، این فعل شما حرام است. اما گاهی نمیدانید که این فرد و مصداق از کار شما، از افراد تقویت شوکت ظلمه هست یا خیر؛ در اینجا نمیتوان گفت که فعل شما حرام است. دقت کنید که سخن بر سر احتیاط استحبابی نیست، و مورد بحث ما احتیاط وجوبی میباشد. در اینجا شک در اصل تکلیف خواهد بود. همه علما اعم از اصولیین و اخباریین در شبهات موضوعیه قائل به برائت هستند، مگر اینکه، از این باب که احتمال ضعیف و محتمل قوی است، بحث شود، که در این صورت باید تحلیل شود.
نتیجه
حاصل آنکه عبارت «و مع احتمالها...» ناظر بر این است که، در فرض احتمال تقویت شوکت ظلمه، شخص نمیداند که قبول هدیه سلطان جائر توسط او، مصداق تقویت شوکت آنها هست یا خیر؛ امام (ره) میفرمایند که، احوط عدم قبول است. البته باید دید که میزان این تقویت چقدر است؟ مثلاً از موارد احتمال ضعیف و محتمل قوی، میتوان به بحث نفوس و بحث اموال خطیره اشاره کرد. مثل اینکه احتمال ضعیف میدهید که اموال زیادی از بین برود. اما در مال قلیل دیگر کسی به آن احتمال ضعیف اعتنا نمیکند. از موارد دیگر، بحث ناموس و بحث جان مردم است که باید به احتمال ضعیف اعتنا شود. البته باید دید که تقویت شوکت ظلمه چه مقدار است. زیرا تقویت، ذو مراتب است. گاهی مثلاً یک عالم بزرگ و معروف این کار را انجام میدهد که تبعات بسیار بدی را به دنبال دارد، و به مقدار زیادی موجب تقویت شوکت ظلمه میشود. اما گاهی شخصی که خیلی محبوبیت ندارد، و شناخته شده نیست، هدیه را قبول میکند، و در نهایت موجب تقویت آنان میشود. مسلماً این تقویت خیلی به چشم نمیآید. پس میزان تقویت، مهم است، و جای تأمل دارد.