< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

98/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ انکار به قلب/ نظر مرحوم

 

بحث پیرامون امر به معروف و نهی از منکر به این جا رسید که برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است. فقهای اعظام ۳ مرتبه ذکر کردهاند با محوریت تحریر الوسیله امام خمینی بحث را دنبال میکنیم:

متن تحریر: القول: فی مراتب الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر

فإنّ لهما مراتب لا یجوز التعدّی عن مرتبة إلی الاُخری مع حصول المطلوب ‌ ‌من المرتبة الدانیة، بل مع احتماله.‌

برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است که جایز نیست تعدی و تجاوز از مرتبهای به مرتبه دیگر در فرضی که حاصل می‌شود مطلوب از مرتبه دانیه.

مطلوب چیست؟ مطلوب آن است که منکری در خارج اتفاق نیفتد. این کار حرام توسط این شخص عاصی در خارج انجام نشود لازم نیست تا اخم کردید دست از کارش برداشت لازم نیست زبانی بگویید: نکن و اگر زبانی بگوید نکن کار را ترک خواهد کرد لازم نیست پشت دستش بزنید. البته در مرتبه یدی قیل و قال هست که وظیفه مردم هم هست یا به حکومت مربوط است.

جایز نیست تعدی از مرتبهای به مرتبه دیگر با حصول مطلوب از مرتبه دانیه بلکه اگر احتمال میدهید که با مرتبه دانیه مطلوب حاصل میشود کافی است نه اینکه علم به حصول مطلوب دارید باید به همان مرتبه دانیه بسنده کنید.

برای کلمه لایجوز توضیحاً می گوییم: «لایجوز التعدی» یعنی آیا شرعاً جایز نیست یا آن که عقل میگوید که جایز نیست به مرتبه دوم بروید در فرضی که مطلوب به وسیله مرتبه اولی حاصل میشود گویا می‌خواهند بفرمایند که با حصول مطلوب و یا با احتمال حصول مطلوب با مرتبه اولی جایز نیست آمر یا ناهی به مرتبه دوم برود. شما که میبینید با یک اخم دست از کارش بر میدارد حق داری به مرحله بعد بروی.

الا این که مرتبه اولی و ثانیه که هر دو مصداق نهی از منکر شمرده می‌شوند برای مکلفی که می‌خواهد نهی از منکر کند چه به اخم کردن و ترک مجلس یا نهی لسانی، هر دو علی حد سواء است به یک معنا دو مرتبه است و نمی‌خواهیم بگوییم یک مرتبهاند.

کلام استاد

وقتی میبینیم بازداشتن شخص از منکر با اخم محقق شود یا با لسان من برای او فرقی ندارد (از جهت حفظ حرمت او) چه اخم کنید چه بگویید نکن، هر دو مرتبه رامی تواند انتخاب کند. لذا این عدم جواز رفتن به مرتبه بعد میتواند جای تأمل داشته باشد.

علما معتقدند که در این سه مرتبه باید ترتیب رعایت شود و در طول هم هستند. ما میگوییم دو مرتبه اول و دوم میتوانند در عرض هم باشند و آنجا که میگویند به مرتبه دوم نباید رفت به خاطر شکسته شدن حرمت فرد عاصی است اما اگر عاصی است که فرقی برایش ندارد و چه بسا از این بالاتر اخم کردن یا ترک مجلس برایش سنگینتر از گفتن تمام شود. (استاد مجلسی رفتند در آن غنا بوده و گفتن ایشان فایده نداشته همین که خواستن مجلس را ترک کنند نگذاشتند بلکه وسایل غنا را خارج کردند) لذا باید ببینید احتمال تاثیر در کدام یک است (گاهی حضور در آن مجلس موجب عدم ارتکاب گناه است البته اینجا باید دقت کنید که حاشیه‌ساز نشود و موجب وهن روحانیت نگردد)

اگر احتمال تاثیر در مرتبه اول و دوم باشد هردو در عرض هم واجبند و جایز است هر کدام را انتخاب کنیم البته عقل ما میگوید که کار سبکتر را انجام بده گرهای که با دست باز میشود با دندان باز نکنید اما از نگاه شرع هر دو علی حد سواء است مگر آن که یک لازم یا تالی در یکی از آنها باشد که به خاطر آن لازم و تالی این دو تا را در یک خط قرار ندهیم این نیست که لزوماً بگوییم در طول هم هستند.

متن تحریر: المرتبة الاُولی: أن یعمل عملاً یظهر منه انزجاره القلبی عن المنکر،

اینکه شخص عملی را انجام دهد که از آن عمل انزجار قلبی وی از آن منکر ظاهر می‌شود. متنفر از این منکر است و به وسیله عملی که انجام داد انزجارش را نشان داد. صرف انزجار قلبی مصداق نهی از منکر نیست باید این انزجار را به عملی نشان دهد و آن عمل مصداق نهی از منکر است چرا که نهی از منکر یعنی مانع از ارتکاب منکر یا مانع از ادامه دادن منکر شویم. و این عمل نیز مانع از منکر می شود.

متن تحریر: و أ نّه ‌طلب منه بذلک فعل المعروف و ترک المنکر،

ناهی از منکر طلب کرده از او (عاصی) به وسیله کارش انجام دادن معروف را. مثلاً برخوردش با شخص بی نماز به نحوی است که او را وارد میکند که نماز بخواند. « وترک المنکر» و ترک منکر را با آن کارش نشان داد که مقصودش آن است که آن منکر، ترک شود یا آن واجب انجام گیرد.

درجات انکار قلبی

متن تحریر: وله درجات: کغمض العین، والعبوس والانقباض فی الوجه، و کالإعراض بوجهه أو بدنه، وهجره وترک ‌ ‌مراودته و نحو ذلک.‌

برای این عملی که ریشه در انزجار قلبی شخص دارد و به وسیله آن در واقع دارد عاصی را از ارتکاب منکر منع میکند، درجاتی هست.

«کغَمض العین»؛ چشم روی هم میگذارند (نگاه کردن به او و تبسم به او، تشویق اوست)

«والعبوس و الانقباض فی الوجه»؛ انقباض در چهره، تفسیرعبوس است یعنی اخم کردن، صورت را جمع کردن، گرفته کردن چهره.

«و کالإِعراض بوجهه»؛ صورتش را برگرداند.

«او بدنه»؛ پشت کرد به فعل آن شخص.

«و هَجرِه و تَرکِ مُراودَتِه و نحوذلک»؛ هجران به معنای قهر کردن، ارتباط با آن شخص عاصی را ترک کند، در مجلس وی حاضر نشود، جایی که میبیند حرامی میخواهد اتفاق بیفتد حضور نیابد، با این کارها نهی از منکر میکند.

متن تحریر: (مسألة 1): یجب الاقتصار علی المرتبة المذکورة مع احتمال التأثیر ورفع ‌ ‌المنکر بها.وکذا یجب الاقتصار فیها علی الدرجة الدانیة فالدانیة و الأیسر ‌ ‌فالأیسر،سیّما إذا کان الطرف فی مورد یهتک بمثل فعله،فلا یجوز التعدّی عن ‌ ‌المقدار اللازم،فإن احتمل حصول المطلوب بغمض العین المفهم للطلب، ‌لا یجوز التعدّی إلی مرتبة فوقه.‌

ایشان ترتیب را بیان می‌کنند. اقتصار و بسنده کردن واجب است بر مرتبهای که ذکر شد.

این مرتبهی اولی، خودش درجاتی دارد از غمض عین تا رو برگرداندن و ترک مجلس.

اولاً در مرتبهی اولی کارش را انجام بدهد و در مرتبه ی اولی که هست، ملاحظه‌ی درجات را هم بکند.

اقتصار بر این مرتبه واجب است در فرضی که احتمال تأثیر میدهد و احتمال می‌دهد که منکر رفع می‌شود بها (به آن مرتبه مذکوره) . کلمه رفع را تعبیر میکنند یعنی منکر در حال تحقق است.

فرق دفع و رفع:

در حال ارتکاب منکر، وظیفه انسان است که نهی از منکر کند اما اگر می‌دانیم این شخص، بعد از ظهر می‌خواهد منکری را انجام دهد، آیا وظیفه نهی از منکر داریم؟ کلمه رفع میگوید که منکر در حال وقوع را باید نهی کرد.

(مقدماتی که نهایتاً منجر به حرام شود فرق میکرد یک سری مقدمات، تولیدی بود، یک سری مقدمات معدّه بود که شخص را آماده میکرد در آنجا تفاوتی هست)

بر این اساس حال که میگوییم به مرتبه دانیه بسنده کند. در خود آن مرتبه اولی هم درجاتی است و همچنین اقتصار به مرتبه دانیه واجب است. قدم به قدم بالا برود به این بسنده کند این عقلی است که کار سبک تر انجام دهد. مخصوصاً که طرف در موردی است که هتک میشود به مثل فعل ناهی و هتک مؤمن جایز نیست.

اگر می‌بینید رفتن به مرتبه عالیه، از این درجاتی که ذکر کردیم، موجب هتک اوست، حق ندارید به آن مرتبه عالیه بروید. به مرتبه دانیه بسنده کنید.

تعدی از مقدار لازم جایز نیست. پس اگر احتمال میدهد حصول مطلوب را به غمض عینی که مفهم طلب است، چشم بستنی که از آن طلب فهمیده میشود (نه اینکه چرت بزند) بلکه ترک منکر فهمیده میشود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo