< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

98/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ انکار به قلب/ بررسی ادله آن

 

مرحوم صاحب جواهر در ارتباط با مراتب انکار میفرمایند که انکار به وسیله قلب و انکار به وسیله لسان و انکار به وسیله ضرب و شتم (کتک زدن کسی را که منکری را مرتکب شده است) هیچ خلافی در این نیست، کسی از فقها با این مطلب (سه مرتبه) مخالفت نکرده است.

تفاوت عدم الخلاف با اجماع:

عدم خلاف یعنی در این مسئله کسی مخالفت نکرده است اما اینکه لزوما همه فقهاء این را گفته باشند از کلمه «بلا خلاف فیه» در نمی‌آید. گاهی هم منظور از عدم خلاف ممکن است این باشد که رأی همه این است اگر بخواهیم بین این دو با دقت فرق بگذاریم لا خلاف فیه یعنی در این مسئله کسی مخالفت نکرده است اما اینکه همه فقهاء این را گفته باشند از این کلمه در نمی‌آید و می‌گویند مشهور این را گفته است مثلاً از بین 10 فقیه 8 نفر این را گفته‌اند و 2 نفر مخالفت نکردند این عدم خلاف است اما اجماع این است که 10 نفر رأی واحد داشته باشند.

اگر منظور از عدم الخلاف، اجماع باشد منظور اجماعی که اعتبار دارد و حجیت دارد نیست، چرا که اگر معلوم المدرک یا محتمل المدرک باشد معتبر نیست زیرا کاشف از رأی معصوم نیست.

چرا اجماع معلوم المدرک یا محتمل المدرک اعتبار ندارد؟

چون اعتبار اجماع به جهت کشف از رأی معصوم است کشف هم باید علی نحو القطع باشد و به یقین از طریق اجماع به رأی معصوم برسیم، آن چه که برای ما حجت است رأی معصوم است، جایی که در کنار ادعا اجماع و لا خلاف فیه روایات متعدد است، بعید نیست که مخالفت نکردن فقها به خاطر وجود روایات است، اگر به خاطر وجود روایات است، کلام را به روایات نقل می‌دهیم ببینیم از روایات چه چیز استفاده می‌شود.

همان طور که ادعا شده، روایات ظهور دارند که برای انکار سه مرحله است:

1- انکار به قلب.

2- انکار به لسان.

3- انکار به ضرب و شتم که بحث تفصیلی را بحث خواهیم کرد.

سوال کننده: ممکن است انکار قلبی که در جلسه قبل فرمودید مراد در جایی است که مراحل بعدی برای آمر و ناهی مقدور نباشد؟ خیر. اگر جلوگیری از اتفاق منکر در خارج به همین مقدار تحقق پیدا کند که اخم کنید به او. سوال کننده: این که انکار قلبی نیست؟ استاد: انکار قلبی که در درون ناراحت است شرط ایمان است. امیرالمومنین فرمودند: اگر انسان به حدّی برسد که وقتی منکری را می‌بیند بی تفاوت باشد (نه لساناً، نه عملاً وارد شود) و حتی در درون هم ناراحت نشود، زیر زمین برای شخص برای او بهتر از روی زمین است (بمیرد بهتر است) یا تعبیر دیگری دارند که اگر کسی به این مرحله رسید که در مقابل منکر واکنشی نشان نداد این فرد مرده‌ای در بین زنده‌ها است، پس زنده را حضرت طور دیگر معنا می‌کنند.

متن جواهر: مراتب الانکار :و كيف كان مراتبُ الإنكار ثلاثٌ بلا خلاف أَجِدُه فيه بين الأصحاب: الأولى الإنكار بالقلب كما سمعته سابقا في‌الخبر المروي عن الباقر عليه السلام «فأَنكِروا بقلوبكم، و اَلفِظوا بأَلسِنَتِكم و صَكُوا بها جِباهَهُم، و لا تخافوا في اللّه لومة لائم- إلى أن قال- فجاهدوهم بأبدانكم و أبغضوهم بقلوبكم» [1] ‌إلى آخره،

من در این مسئله بین فقها شیعه اختلافی نیافتم. مرتبه اولی انکار به قلب است همان طور که در خبر سابق شنیدید، روایت از امام باقر نقل می‌شود: انکار کنید به قلبتون با یک ضمیمه و الا که فقط در دلش انکار کند که نقطه ایمان است، تلفظ کنید به زبانتون، زباناً جلو منکر بایستید...

سراغ بررسی سندی بروید. در اعتبار خبر دو مبنا است:

    1. وثاقت راوی: وثاقت راوی را برای پذیرش خبر ملاک قرار میدهد، وثاقت راوی به این معنا که تعداد راویان خبر تک تک مورد بررسی قرار میگیرند، حال حالات متصور برای خبر چند صورت دارد:

خبر صحیح؛ خبری است که تمام راویان شیعه دوازده امامی که مورد توثیق قرار گرفتند، یا عدالت آن ها تایید شده یا ثقه بودن، در مورد راویان گفته شده است: انه عدل، انه عادل، انه ثقه، ثقه عین، من اوثق الثقات، تعابیر مختلفی که هر کدام معنایی دارد گاهی عبارتی که برای راوی می آورند فراتر از توثیق است مثل من اوثق الثقات یا ثقه عین که تاکید ثقه است.

عباراتی که در موردش قیل و قال است و از روایت چه چیزی فهمیده می‌شود آیا این کلمه‌ای که درباره راوی گفته شد، توثیق اوست یا مدح؟ اگر توثیق بود و راوی 12 امامی باشد خبر مایه‌های خبر صحیح است، اگر راوی 12 امامی نباشد 6 امامی باشد یا زیدی یا فطحی المذهب (همه امام‌ها را قبول نکرده است) اما در نقل توثیق شده است از خودش کم و زیاد نمی‌کند در نقل خبر امانت دارد است، خبر موثقه است. خبر موثقه به خبری گفته می‌شود که ممکن است راوی آن شیعه دوازده امامی نباشد اگر یک نفر هم نباشد (از 5 راوی یکی غیر امامی است و توثیق شده باشد) نتیجه تابع اخص مقدمات است مثل موثقه عمار ساباطی که یکی غیر دوازده امامی است.

اگر درباره راوی گفته نشده «انه ثقه» و یا «انه عدل» اما او را مدح کرده بودند خبر حسن است پس خبری که راوی مورد مدح قرار گرفته است. تعابیر دال بر مدح با تعابیر دال بر توثیق متفاوت است. مثل این تعبیر که کثیر الروایة است تا حدی مدح می‌شود اما اینکه آیا در نقل روایت مورد اطمینان است؟ از آن استفاده نمی‌شود یا اینکه از اصحاب امام صادق است، اختلاف است که صرف این که از اصحاب امام صادق است، در کلاس درس امام صادق شرکت می‌کرده است توثیق او شمرده می‌شود یا نه؟ خیر، دلیل بروثاقت نیست و چه بسا افرادی که در درس حضرت شرکت می‌کردند اما در عقاید مشکل داشتند و بسا در نقل‌های که داشتند، رأی خود را وارد می‌کردند.

    2. وثاقت به صدور: مبنای دیگر اطمینان و وثاقت به صدور است، مهم این است که انسان اطمینان پیدا کند که این حجت است، این کلام حجت است، حجیت کلام شرایطی دارد: 1- این که صادر از معصوم باشد، 2- در مقام تقیه نباشد، 3- معارض به اقوی از خودش نباشد. انسان اطمینان پیدا کند که این کلام حجت است بسا انسان به این نقطه برسد که «انه حجه» و لو از طریق دیگر. وثاقت به صدور به لزوماً وابسته به وثاقت راوی نیست. ممکن است روات وضعیتشان برای ما معلوم نباشد اما قرائن و شواهد متعدده ما را به این برساند کلام در حق ما حجت است مثل اتقان کلام، مطابقت با قرآن و سایر روایات و قواعد فقهیه وثاقت صدوری نه وثاقت راوی و روات. وثاقت صدور من ایِ طریقٍ حَسَن است. یکی از راه‌های وثاقت صدور، وثاقت راوی می‌تواند باشد، روایاتی که پیش روی ما است در محل بحث متعدد است و نوعاً اطمینان پیدا می‌کنیم که کلام صادر از معصوم است و مضامین با قرآن جور در می‌آید.

مراتبی که برای امر به معروف و نهی از منکر ذکر می‌شود از یک جهت عقلایی است. هدف جلوگیری از منکر است. گره‌ای را که با دست باز می‌شود با دندان باز نمی‌کنند. برای جلوگیری از منکری که در جامعه زمان امام حسین (ع) اتفاق افتاده بود با اخم نمی‌شد و جلوی منکر گرفته نمی‌شود هزینه‌اش بیشتر از این‌ها است. در ادامه به سیره امام حسین (ع) تمسک خواهد جست.

همه کسانی که به امام حسین (ع) می‌گفتند خودتان را به هلاکت نیندازید بعضی آدم‌های دلسوزی بودن و عنود و لجوج نبودند از آثار و نتابج قیام امام حسین(ع) این بود که همه فهمیدند در جامعه چه اتفاقی افتاده است، حضرت ولی عصر(عج) که بیایند این طور خود را معرفی می‌کنند که از نسل امام حسین هستند معنایش این است که ایشون در عالم شناخته شده‌اند وظیفه امام حفظ و نشر دین است و با قیام ایشان دین خیلی زیبا نشر پیدا کرد.

تحقیق: راویان روایت امام باقر(ع) چند نفرند؟ از نظر رجالی بررسی کنید؟تحقیق: راویان روایت امام باقر(ع) چند نفرند؟ از نظر رجالی بررسی کنید؟

 

تقریب استدلال و مدلول این روایت

طبق این روایت، قلب وظیفه‌ای دارد، ولی «انکروا بقلوبکم» مجرد اعتقاد را اثبات نمی‌کند؛ می‌گوید: «انکار قلبی» داشته‌باشید، اما انکار قلبی چیست؟ ممکن است اظهار هم داشته باشد. ولی استدلال به این روایت برای اثبات اصل وجوب مرتبه‌ی قلبی خوب است.

سند

لکن «بعض اصحابنا» دارد، پس مرسل است، دوم این که «قاضی مرو» هم مجهول‌الحال است، جابر هم محل کلام است.

شیخ هم این روایت را به اسناد احمدبن‌محمدبن‌خالد فرموده، ولی چون ادامه‌ی سند همان است، این نقل شیخ، مشکلات این سند را رفع نمی‌کند.

کسانی که مجرد وجود روایت در کافی را کافی نمی‌دانند، این روایت برایشان حجت نیست. اما بر اساس مسلک ما که وجود روایت در کافی به خاطر شهادت کلینی کافی است، روایت معتبره است.[2]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo