< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

98/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ شرط اول علم به معروف و منکر/ توجیه کلام صاحب شرایع بر اکتفا به نهی از منکر

 

شروط امر به معروف و نهی از منکر:

آقایان برای امر به معروف و نهی از منکر شروطی ذکر کردند. امر به معروف و نهی از منکر شرط وجوب هستند نه واجب؛ مثل استطاعت که شرط وجوب حج است و تا وقتی استطاعت نباشد، حج برای ایشان واجب نیست تا جایی که اگر بدون استطاعت حج بروند، بعد از استطاعت دوباره باید به حج روند. بعضی شروط، شروط واجب هستند؛ مثل طهارت برای صلاة. شرط واجب را مکلف باید تحصیل کند ولی شرط وجوب را نه.

شرط اول: علم به معروف و منکر

شرط اول امر به معروف و نهی از منکر این است که عامل به معروف و ناهی از منکر، باید علم به معروف داشته باشد، همچنان که باید علم به منکر داشته باشد. اگر معروف و منکر را نشناخت شاید امر به منکر و نهی از معروف کند؛ یعنی اگر علم به معروف و منکر نداشت وجوب و تکلیف متوجه او نیست و شخص جاهل معذور است و نسبت به این که دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کند، تکلیف ندارد. مرحوم آخوند در کفایه در بحث تعلم احکام می‌فرمایند: وجوب نفسی تهیئی دارد. شخص عمل واجب را ترک می‌کند در قیامت به او می‌گویند چرا انجام ندادی می گوید نمی‌دانستم واجب است به او می‌گویند چرا نرفتی یاد بگیری انسان‌ها مانند بهائم نیستند. یک سری اموری از انسان خواسته شده، علم اجمالی به تکلیف دارد باید به علم تفصیلی یا ظن معتبر عمل خودش را انجام دهد.

ما وجود تعلم را به دو دلیل عقلی و نقلی لازم می‌دانیم. به اعتبار فعلیت تکلیف، امر به معروف و نهی از منکر، متوجه شخص جاهل به تکلیف نمی‌شود. فقهاء به این امر تصریح دارند از فقهاء کسانی هستند که تصریح به این امر دارند. فاضل، شهید اول، شهید ثانی این‌ها علم به معروف و منکر را شرط می‌دانند.

مصنف صاحب شرایع، کلام خود را در خصوص نهی از منکر ذکر کرده و فرموده واجب نیست و نهی از منکر مادامی که کامل نباشد شروط چهارگانه نهی از منکر یعنی نهی از ارتکاب حرام و نهی از ترک واجب. و به یک معنا امر به معروف تحت پوشش نهی از منکر قرار می‌گیرد و این شرایط را که مصنف، درباره نهی از منکر ذکر کرده است شامل امر به معروف هم می‌شود؛ زیرا ملاک و مناط واحد است باید همان طور که علم به منکر دارد باید علم به معروف هم داشته باشد.

محلی بعد از کشف فساد برای تکلیف نیست و این شخص گناهکار نیست بلکه باید اکتفا به ظن غالب شود بلکه چه بسا احتمال دارد اکتفا به مطلق ظن شود.

اگرچه در این سومی نظر یا منع است به خاطر اصل که سالم از معارض است و علی کل حال این حرف‌ها به کل واجبات کفایی مربوط است و به بحث امر به معروف و نهی از منکر خصوصیتی ندارد و این حرف ضابطی است برای واجبات کفایی.

برخی از بزرگان در رابطه با شرط اول می‌گویند: علم به امر به معروف و نهی از منکر، شرط وجوب نیست بلکه شرط واجب است؛ مثل طهارت در نماز. شخصی را در نظر بگیرید به نحو اجمال می‌دانید در بین کارهایی که انجام می‌دهد منکری را انجام می‌دهد و یا معروفی را ترک می‌کند اما نمی‌دانید معروف و منکر کدام است، می‌گویید بر این آقا واجب است برود به شخصی که این‌ها را انجام می‌دهد بگوید و وظیفه دارد که واکنش نشان دهد. وظیفه من قطعی ولی نمی‌دانم حرام کدام است که انجام ندهد و معروف کدام است که بگویم انجام دهد.

متن جواهر: [الثاني في شروط النهي عن المنكر]

و كيف كان ف‌لا يجب النهي عن المنكر و لا الأمر بالمعروف الواجب ما لم يكمل شروط أربعة كما صرح بذلك الفاضل و الشهيدان و غيرهم، و لعل اقتصار المصنف على الأول لإرادة الأعم من ترك الحرام و فعل الواجب عن المنكر على أن يكون المراد بالنهي عن الثاني هو الأمر بالفعل الذي هو المعروف، أو لوضوح أنها شرائط فيهما، أو لغير ذلك.

و على كل حال ف‌ [الأول أن يعلمه معروفا و منكرا ليأمن من الغلط]

الأول أن يعلمه معروفا و منكرا ليأمن من الغلط في التعريف و الإنكار كما صرح به الحلي و الفاضل و الشهيدان و المقداد و غيرهم على ما حكي عن بعضهم، بل عن المنتهى نفي الخلاف فيه، و مقتضاه كون ذلك شرطا للوجوب كالاستطاعة للحج

کیف کان: به ما قبل می‌خورد که امر به واجب، واجب است و امر به مندوب، مندوب است و آیا مکروه تحت کلمه منکر است یا نه؟

در آن جا بحث‌هایی داشتیم در این جا دیگر منکر را قید نزد و معروف واجب منظور است و برای این شرایطی ذکر کردند.

مادامی که شروط چهارگانه کامل نباشد، امر به معروف واجب نیست همچنان که تصریح کردند به آن فاضل و شهیدان.

دلیل اکتفاء صاحب شرایع بر ذکر نهی از منکر:

توجیه اول: و شاید اکتفاء به آن به خاطر اراده اعم از ترک حرام و فعل واجب برای این باشد که مراد به نهی از دومی که آن واجب است یعنی امر کنید به نمازی که معروف است یعنی ترک صلاة، ترک صلاة منکر و فعل صلاة معروف است.

توجیه دوم: یا این که مطلب واضح و بدیهی است که شروط چهارگانه شرایط است در هر دو.

علی کل حال شرط اول این است که عالم باشد به آن و بشناسد آن را به عنوان معروف و منکر تا در معرفی کردن منکر و شناساندن آن، از غلط ایمن بماند.

در معرفی کردن منکر خودت باید آگاه به منکر باشی.

فائدةٌ (راههای علم)

1- یک راه از راه کتاب و سنت و راه‌های متعارف است علم به منکر پیدا کند.

2- خودتان وجدانی به منکر علم پیدا کردید.

اگر شما خودتان قطعی پیدا کردید که فلان عمل منکر است آیا وظیفه دارید دیگران را نهی کنید؟

اما م در تحریر می‌فرمایند: از طرق معتبر اجتهادی یا از راه تقلید قطعی پیدا کرد به دنبالش وظیفه می‌آید. و فرقی بین قطع و طرق معتبره نیست.

کلام استاد

ما می‌گوییم نه شما گفتید قطع قاطع برای خودش حجت است اگر قطعی پیدا کرد که در آن عمل واجب است باید خودش عمل کند اما این که به دیگران بگوید باید ریشه‌یابی کنیم؛ اگر قطع از راه نصوص و روایات باشد، این قطع برای همه معتبر است و اگر از راه‌های غیرمتعارف مثل پریدن کلاغ، قطع پیدا کرد، این جا گیر دارد و اگر به شرع وصل نشود فقط برای خودش حجت است.

برای این حرفمان نظیر داریم شما باید در احکامتان از مرجع تقلیدتان تبعیت کنید و اگر ایشان گفت من خواب دیدم فلان چیز حرام است در این جا لازم نیست تبعیت کنیم.

نماز جمعه که واجب عینی شد اگر دو نفر، یکی ترک کرد باید او را امر کند یا مثل حرمت در عصیر زبیب. در این جا دو صورت متصور است (حکم ظاهری در حق دیگری حکم واقعی در حق من است؛ یعنی وقتی برای من حکم ظاهری است برای دیگران حکم واقعی است) مثلاً به تقلید یا به اجتهاد فهمید عصیر عنبی حرام است اما اگر کسی که مرتکب آن می‌شود این حرمتی که حکم ظاهری برای اوست برای من باید تلقی به واقع شود و چنانچه این حرام را انجام داد دیگر عادل نیست.

تحقیق: فقهایی که علم به معروف و منکر را شرط میدانند:تحقیق: فقهایی که علم به معروف و منکر را شرط میدانند:

 

متن قواعد: [الشرط الأول]

أ: علم الآمر و الناهي بوجه الفعل، لئلا يأمر بالمنكر و ينهى عن المعروف.[1]

متن لمعه: وَ إِنَّمَا يَجِبَانِ مَعَ عِلْمِ الْمَعْرُوفِ[2]

متن مسالک: الثاني: في شروط النهي عن المنكر و لا يجب النهي عن المنكر، ما لم تكمل شروط أربعة (1):

الأوّل: أن يعلمه منكرا، ليأمن الغلط في الإنكار.[3]

متن تذکره: شرائط وجوبه أربعة:

الأوّل: أن يعلم الآمر و الناهي المعروف معروفا و المنكر منكرا‌

لئلّا يغلط فيأمر بالمنكر و ينهى عن المعروف.[4]

متن سرائر: و النهي عن المنكر له شروط ستة، أحدها أن يعلمه منكرا،[5]

 


[1] حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، 3 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1413 ه‌ ق، ج3، ص10 .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo