< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

98/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ تقسیم به واجب و مستحب/ دلیل واجب نبودن امر به مندوب

مرحوم صاحب جواهر فرمودند: دانستیم در این نوع تکالیف، منظور مولی نفس تحقق عمل در خارج یا ترک عمل در خارج است نه این که منظور قیام هر شخصی به این عمل باشد.

نتیجه: اساس عینیت را زیر سوال برد.

اقسام امر به معروف و نهی از منکر:

در مکاتب الهی چند دسته بحث امر به معروف و نهی از منکر را آورده‌اند؟

در حال حاضر 1- اسلام 2- مسیحیت به امر به معروف و نهی از منکر تاکید دارند سایر ادیان مانند یهود فقط اظهار می کنند که ما کاری به امر به معروف نداریم؛ چرا که امر به معروف و نهی از منکر فضولی در کار دیگران است.

البته در بحث‌های کلامی و علمیشان و اعمال و رفتارشان بحث امر به معروف و نهی از منکر را به نحوی که ما داریم ندارند.

اما باید به شبهات اینان پاسخ داد: آیا امر به معروف منافات با آزادی بقیه دارد؟ آیا با اخلاق انسانی سازگار است؟ به چه حقی مردم را می‌زنید؟ در آیین شما اگر کسی به سمت مسیحیت بیاید مرتد است و باید کشته شود ولی در آیین مسیحیت (ما) این گونه نیست؟

اقسام معروف و منکر

متن جواهر: و على كل حال فقد ظهر لك مما ذكرنا سابقا أن المعروف ينقسم إلى الواجب و الندب ضرورة كون كل منهما معروفا، بل قد سمعت احتمال اندراج ترك المكروه في الثاني منهما أيضا، و حينئذ ف‌المدح و الثناء في الكتاب و السنة على الآمرين بالمعروف شامل لهما، نعم الأمر بالواجب واجب، و بالمندوب مندوب كما صرح به الحلي و الديلمي و الفاضل و الشهيدان و غيرهم، بل عن المفاتيح الإجماع عليه، مضافا إلى ما قيل من عدم زيادة الفرع على أصله و إلى ما جاء به من النصوص ك‌قوله عليه السلام[1] : «الدال على خير كفاعله»‌

و «من أمر بمعروف و نهى عن منكر أو دل على خير أو أشار به فهو شريك» [2]

و «لا يتكلم الرجل بكلمة حق يؤخذ بها إلا كان له مثل أجر من أخذ بها»[3]

إلى غير ذلك مما جاء من الحث على الأمر بالخير بل جميع ما في الكتاب و السنة من المدح على الأمر بالمعروف شامل لهما و لو على إرادة مطلق الرجحان من صيغة الأمر، اللّهمّ إلا أن يقال إن مجاز التخصيص أولى من ذلك، و لكن في رجحانه عليه هنا بحث، لقوة إرادة ما يشملهما من المعروف، بل لو لا الإجماع الذي قد عرفت أمكن القول بوجوب الأمر بالمعروف الشامل لهما و إن لم يجب المندوب على المأمور، أو نقول بأن المراد وجوب الأمر بالمعروف كل على حاله نحو ما قيل في آية ﴿أَوْفُوا بِالْعُقُودِ﴾ [4] على تقدير‌ تناولها للجائز، فيكون المراد حينئذ من الوفاء بها إعطاء كل منها ما يقتضيه، و إن كان ذلك كله لا يخلو من بحث، و لكن الأمر سهل بعد معلومية الحال.

نعم ينبغي الرفق في ذلك،

مطلب مورد بحث این است که برای معروف و منکر اقسامی ذکر شده است. معروف تقسیم می شود به: 1- واجب 2- مستحب (ندب)

واضح است هریک از این دو معروف شمرده می‌شود (تعریف معروف شامل واجب و ندب می‌شود)

فعلی که انجام آن حسن است و انجام آن رجحان دارد دو شکل متصور میشود:

1- انجام آن رجحان دارد با این فرض که شخص از ترک آن ممنوع است یا لازمه آن، منع از ترک باشد؛ بنابر آن حرفی که از اصولیین مطرح می‌کردند در رجحان آن تردیدی نیست به نحوی که انسان حق ترک آن را ندارد، واجب می‌شود.

2- رجحان دارد اما ترک آن جایز است ندب می‌شود.

لذا کلمه معروف هر دو را شامل می‌شود.

درباره منکر می‌توان آن را در قسم دوم قرار داد به صورتی که به افراد گفته شود: مکروهات را ترک کن و در واقع آنان را مورد سخن قرار می‌دهید و از آنان طلب می‌کنید که مکروهات را ترک کنند و این با تأمل به ندب بر می‌گردد.

در منکر دو قسم تصور نمی‌شود و فقط مصداقش حرام است. مکروه را می‌توان در قسم دوم از معروف جای داد به این شکل که در فعل مستحب، طلب فعل و در فعل مکروه، طلب ترک است (رجحان ترک - طلب ترک)

براین اساس جناب صاحب جواهر نتیجه میگیرند:

مدح و ذمی که در کتاب آمده یعنی مدح و ثنا در قرآن و سنت نسبت به کسانی که آمر به معروف‌اند در عبارات مختلف شامل هر دو نحو آمرین می‌شود هم آمر به معروف و هم آمر به ندب.

سوال: آیا می‌توان گفت امر به مندوبات واجب است؟

مدعا: امر به مندوبات، مندوب است.

دلایل:

1- اول کسانی که این سخن را گفته‌اند بیان می‌کند؛ حلی، دیلمی، فاضل و شهیدان و اجماع بر آن دارند.

2- عدم زیادت فرع (مندوب) بر اصل (واجب).

با این جمله این حرف که امر به معروف مندوب، واجب باشد را رد می‌کند.

جهت لزوم زیادی فرع بر اصل این است که وقتی خود معروف، مستحب است؛ معنی ندارد امر به آن، واجب باشد؛ زیرا اگر امر به معروف مستحب، واجب باشد، واجب که فرع امر به معروف است از اصل که فرع معروف است شدیدتر می‌شود و این زیادی فرع بر اصل است که معنی ندارد.

3- روایاتی داریم که همین مطلب را بیان می‌کنند: امر کردن نسبت به مستحبات، مستحب است.

الف) دال علی خیر کفاعله: دال به خیر همانند فاعل آن است.

دلالت به خیر داشتن مثل ازدواج

خیر چیست؟ دیگری را به مستحب امر کند یا به انجام آن نزدیک کند.

(کسی که دیگری را به کار خیر راهنمایی کند ثوابی برای اوست بدون اینکه از ثواب فاعل آن فعل مستحب کم شود).

ب) حتی اگر کسی دیگری را اشاره به خیر کند، شریک اوست.

دلیل همنشینی با افراد خوب همین است؛ زیرا در اطراف او خوبی‌ها تجلی کرده و انس با خوبی گرفته است.

ج) شخصی یک کلمه از کسی گرفته و همان را الگوی زندگی‌اش قرار داده است.

مضمون روایت این است: سعادتمند مردی است که کلمه را به او تعلیم کرد و این کلمه محور زندگی او گشت و برای کار خوبی که کرد، اجری که برای عامل است برای کسی است که کلمه را به او یاد داده است.

تمام اخبار و روایاتی که ما را وادار می‌کند که امر به خیر داشته باشیم، بدون تردید آن اخبار، مورد امر به ندب را شامل می‌شود.

احتمال: برای شمول امر به معروف، به امر به ندب؛ معنی امر را معنی اول گرفته‌اند.

معنای امر: 1- طلب جامع بین وجوب و ندب 2- ظهور در وجوب

پاسخ احتمال: این حرف را قبول نکردیم امر معنایش جامع بین وجوب و ندب نیست بلکه ظهور در وجوب دارد اما به کمک مسائل دیگر می‌توان گفت امر به مندوبات، مندوب است مگر موارد خاص که امر به مستحبات، واجب باشد؛ از باب حکم ثانوی نه حکم اولی مثلاً سنتی دارد متروک می‌شود.

آمرین به معروف همه را در بر می‌گیرد 1- طلب واجب 2- طلب ندب (که طلب ترک مکروه نیز داخل آن است)

د) بلکه جمیع آنچه در کتاب و سنت از مدح بر امر به معروف آمده است، شامل هر دو امر وجوب و ندب می‌شود.

 

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo