< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی

98/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ بیان جزئیات تعریف/ نظر صاحب جواهر

معروف؛ یعنی شناخته شده و منکر؛ یعنی ناشناخته.

تعریف معروف و منکر

مثلاً وارد شهری می‌شویم و نام فلانی را می‌آوریم و همه او را می‌شناسند. جامعه‌ی دینی، جامعه‌ای است که دستورات دین شناخته شده است و معاصی ناشناخته است یا معصیتی را نام می‌بریم و همه می‌گویند ما اصلاً ندیدیم و نمی‌دانیم چیست.

این تعریف ظریفی است و به معنای فقهی و کیفیت وجوبی نزدیک‌تر است.

ولی بر اساس فقه جواهری چنین تعریف می‌شود:

متن جواهر: [الأول في تعريف المعروف]

و كيف كان ف‌المعروف على ما في المنتهى و محكي التحرير و التذكرة هو كل فعل حسن اختص بوصف زائد على حسنه إذا عرف فاعله ذلك أو دل عليه، و المنكر كل فعل قبيح عرف فاعله قبحه أو دل عليه[1]

معروف: هر فعل حسن و نیکویی که با وصف زایدش اختصاص بر حسنش دارد.

فعل حسن، جنس است و همه را در بر می‌گیرد حتی مباحات اما وقتی با وصف زائد بر حسن همراه باشد، در واجبات داخل می‌شود.

البته آن گاه که فاعل آن شناخت داشته باشد بر حسن آن یا دلیلی بر حسن آن داشته باشد.

منکر: هر فعل قبیح و زشتی که فاعل آن شناخت دارد نسبت به قبحش یا دلیل بر قبح آن دارد.

هر تعریفی جنس و فصل دارد. جنس جنبه‌ی عام دارد و جامعیت تعریف را در بر دارد و فصل، مانع اغیار است.

اگر امر و نهی، واجب و حرام باشد، امر به معروف و نهی از منکر واجب است و اگر مستحب و مکروه باشد، مستحب است.

گاهی برخی امر به مستحب را واجب دانسته‌اند و آن به خاطر انتقال آموزه‌های دینی است.

بر اساس تعریف فوق که هر فعل حسن وصف زائد بر حسن در آن است، مباح و مکروه از مصادیق معروف و منکر نیست؛ زیرا وصف زائد بر حسن در این دو نیست.

در ترک مندوب، این که بگوییم مندوب را ترک نکنید، آیا این کار از مصادیق معروف شمرده می‌شود یا نه؟

دو حالت وجود دارد: 1- در نفس مندوب حسن است 2- در ترک مندوب مصلحتی از دست رفته است.

کسی که مندوب را ترک می‌کند و مکروه را انجام می‌دهد آیا ما وظیفه داریم به او بگوییم مندوب را انجام بده و منکر را ترک کن؟

خیر ما وظیفه‌ای نسبت به مندوب نداریم در نتیجه امر به مندوب و نهی از مکروه از مصادیق معروف و منکر نیست.

لکن با استدراکی این بحث را توضیح می‌دهند.

اما نهی از فعل مکروه، رجحان دارد همان طور که نهی از ترک مندوب، رجحان دارد و رجحان مستحب است. مکروهات، قرقگاه دین هستند مثلاً نقطه‌ی مرکزی فرماندهی در جنگ، وسط سه تا خاکریز است کسی که تقیدش به انجام مستحبات و ترک مکروهات است به راحتی نمی‌توان او را در نقطه‌ای قرار داد که واجباتش را انجام ندهد و محرمات را انجام دهد. مستحبات و مکروهات یعنی محفوظ قرار دادن واجبات دین است.

نقش «اذا عرف فاعله ذلک» در این تعریف چیست؟

این را در شرایط امر به معروف و نهی از منکر بحث می‌کنیم که یکی از شرایط این است که آمر از معروف و منکر شتاخت داشته باشد و اما اینجا بحث دیگر این است که چه موقع امر به معروف صدق می‌کند و چه وقت نهی از منکر؟

امر به معروف وقتی صدق می‌کند که آن فرد می‌داند عمل واجب است و آن را ترک می‌کند یا می‌داند عمل حرام است و آن را انجام می‌دهد.

فاعله؛ فاعل فعل معروف و منکر. یعنی فاعل معروف، معروفیت فعل را بشناسد.

شناخت و معرفت فاعل از حسن آن یا آگاهی تارک از حسن آن، این معرفت تأثیری در آن ندارد که معروف یا منکر شود. یعنی آگاهی فاعل تأثیری در معروف و منکر بودن چیزی ندارد و حسن و قبح ندارد.

بنابراین از عرف فاعله میفهمیم: کسی که فاعل منکر یا تارک معروف است، در این که فعل منکر و ترک معروف انجام شود دخیل است اما در حسن و قبح عمل و فعل دخلی ندارد.

این که در تعریف معروف این جمله اذا عرف.. را گفتند از حیث امر و نهی به آن فعل تأثیر دارد نه از حیث حسن و قبح ذاتی آن.

نماز وقتی معروف می‌شود که بنده‌ خدا می‌داند نماز واجب است اما نمی‌خواند ولی اگر آگاه به وجوب آن نباشد، ارشاد جاهل است نه امر به معروف و نهی از منکر. ارشاد جاهل اگر از امور عظیمه مثل حفظ نفس محترمه باشد، واجب است.

«لا فی حد ذاته» و «اذا عرف»؛ شرط حسن فعل و قبح فعل نیست، «اذ العلم»؛ زیرا علم به آن شرط نیست در بودن آن فعل حسن یا معروف یا قبیح.

«مأمور به»؛ خصوصیتی در آن باشد و آن این که فاعل و تارک، علم به وجوب و حرمت آن داشته باشند.

«آمر به معروف»؛ علم به معروف و منکر داشته باشد.

گاهی از نظر شما فعلی حرام است ولی از نظر او حرام نیست، شما وظیفه‌ای ندارید مثل خون داخل تخم مرغ که برخی آن را حرام می‌دانند ولی برخی دیگر حرام نمی‌دانند.

اما فاعل در این جا منظور شخصی است که ترک فعل یا انجام فعل می‌کند و باید مورد امر به معروف و نهی از منکر باشد؛ پس وقتی امر به معروف و نهی از منکر صدق می‌کند که طرف بداند کارش معروف و منکر است و الا اگر نداند ارشاد جاهل است.

«إذا عرف فاعله ذلك أو دل عليه» یعنی یا معرفت و علم به وجوب و حرمت فعل داشته باشد یا دلیل بر دلالت وجوب و حرمت فعل آمده باشد.

عرف؛ جایی که فرد معرفت پیدا کرد و آگاه شد. فاعل نسبت به حرمت یا وجوب فعل، شناخت پیدا کرد و شخص علم پیدا کرد به حرمت یا وجوب فعل از طریق اجتهاد و استنباط و یا به واسطه‌ی تقلید.

دلّ علیه؛ معرفت به فعل پیدا نکرد و دلیل برفعل پیدا شد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo