درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی
98/06/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ آیات و روایات/ نظر صاحب جواهر
بحث امر به معروف و نهی از منکر را با محوریت جواهر الکلام آغاز میکنیم. کلمات صاحب جواهر در مباحث فقهی عمدتاً محور است و جواهر الکلام جامعیت خوبی دارد که مجموعاً 42 جلد از کتاب طهارت تا کتاب دیات مورد بحث قرار میگیرد. فقه استدلالی است که متن شرایع الاسلام محقق حلی را که دارای عبارتهای موجز است را به تفصیل و تبیین ابعاد بحث با ذکر مستندات و اقوال متعرض شده است. کتاب امر به معروف و نهی از منکر در ذیل کتاب جهاد مورد بحث قرار میگیرد. در قدیم فقهاء به امثال کتاب امر به معروف و نهی از منکر، قضا و حدود و ... کمتر میپرداختند اما از بعد از انقلاب این بحثها بیشتر مورد بحث قرار میگیرد. مثلاً امر به معروف و نهی از منکر از منظر فقه تربیتی.
برخی از گروههای افراطی( معتزله و زیدیه) آن را در مباحث کلامی و اعتقادی شمردند و آن را از اصول دین دانسته و قائلند هر کس امر به معروف و نهی از منکر نکند مهدور الدم است. در فقه از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفهی مکلفین بحث میشود و در فروع دین قرار میگیرد. امر به معروف و نهی از منکر جایگاهی بس عظیم و فوق العاده در ظرف و وعاء شریعت دارد. من اسمی الفرائض و ارفعها، الامر بالمعروف و نهی علی المنکر است؛ یعنی از برترین و رفیعترین فرائض امر به معروف و نهی از منکر است و از این مطلب فقهای ما به تعابیر مختلفی یاد کردند.
امر به معروف و نهی از منکر وجوبش به وسیلهی قرآن و روایات کثیره ثابت و قطعی است و هیچ خلافی در آن نیست و شاید بتوان گفت از ضروریات دین ماست و از اجماع فراتر است و از عقل هم میفهمیم که از وظایف انسانها در قبال همدیگر امر به معروف و نهی از منکر است.
اما در ارتباط با دلیل اول، آیات قرآن بر امر به معروف و نهی از منکر دلالت دارد، مرحوم صاحب جواهر به سه آیه اشاره میکنند.
ادله امر به معروف و نهی از منکر
دلیل اول: آیات
متن جواهر: [كتاب الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر]
(كتاب الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر) الذي قال اللّه عز و جل في بيانه ﴿وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[1] و قال تعالى ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ﴾[2] و قال تعالى ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ﴾[3] إلى غير ذلك مما ذكره تعالى في كتابه العزيز[4] ،
آیهی اول؛ «امة» بسا به یک نفر هم گفته میشود. باید باشند از شما امتی که دعوت کنند مردم را به خیر و امر به معروف و نهی از منکر داشته باشند و آنها رستگارانند.
آیهی دوم؛ شما بهترین امتی هستید که خارج شدید برای مردم که امر به معروف و نهی از منکر داشته باشید و اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود در شما چیزی نیست.
آیهی سوم؛ اگر اینها را قدرت و تمکن دهیم در زمین کارشان این است که اقامهی نماز دارند (اقامه غیر از خواندن است) و زکات میپردازند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند. از این آیه به دست میآید که اینها وظایف دولتهاست و تنها وظیفهی فردی نیست.
بنابراین از این آیات فهمیده میشود که امر به معروف و نهی از منکر مورد توجه خاص خداوند است.
دلیل دوم: روایات
متن جواهر: و قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله «إذا أمتي تواكلت الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر فليأذنوا بوقاع من اللّه تعالى»[5]
پیامبر (ص) فرمودند: آن گاه که امت من امر به معروف و نهی از منکر را رها کنند و احساس مسئولیت نسبت به این دو نداشته باشند پس اذن بدهند به وقایع و اتفاق از جانب خدا.
واقعهای که از جانب خدا اتفاق میافتد یک وقت واقعهی آسمانی است مثل سیل و گاهی واقعهی زمینی است مثل زلزله. واقعه گاهی از بالا به پایین است مثل رعایت نکردن حقوق زیردستان از طرف رؤسا و گاهی از پایین به بالاست مثل این که کوچکترها از بزرگترها حرف شنوی نداشته باشند و نسبت به آنها ادب را رعایت نکنند. که اینها نه برای دولتها خوبست نه برای ملتها و نه برای کوچکترها و نه برای بزرگترها و نه برای پدر و نه برای فرزند.
متن جواهر: و قال صلى اللّه عليه و آله أيضا: «كيف بكم إذا فسدت نساؤكم، و فسق شبانكم و لم تأمروا بالمعروف، و لم تنهوا عن المنكر، فقيل له و يكون ذلك يا رسول اللّه فقال: نعم و شر من ذلك، فكيف بكم إذا أمرتم بالمنكر و نهيتم عن المعروف فقيل له يا رسول اللّه و يكون ذلك فقال: نعم و شر من ذلك، كيف بكم إذا رأيتم المعروف منكرا و المنكر معروفا»
پیامبر (ص) میفرمایند: چگونه خواهید بود زمانی که زنان شما فاسد شوند و جوانتان فاسق شوند در این اوضاع شما امر به معروف و نهی از منکر ترک نمیکنید. به رسول خدا گفته شد: آیا میشود این چنین شود؟ حضرت فرمودند: آری و بدتر از این. چگونه خواهید بود آن گاه که امر کنید به منکر و نهی کنید از معروف. گفته شد: ای رسول خدا این گونه خواهد بود؟ فرمودند: آری و بدتر از این. چگونه خواهید بود آن گاه معروف، منکر میشود و منکر، معروف.
معروف یعنی شناخته شده و منکر یعنی ناشناخته. یعنی باید زشتیها ناشناخته و نکره باشند و دستورات الهی و واجبات شناخته شده باشند.
تحقیق: بررسی سند این دو روایت
1- وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَرَفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَقُولُ لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ- وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ- أَوْ لَيُسْتَعْمَلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ- فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ.
وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ سَمِعَهُ يَقُولُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ إِذَا أُمَّتِي تَوَاكَلَتِ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ- فَلْيَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اللَّهِ.[6]
محمد بن يعقوب الكليني عن عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد عن محمد بن عيسى عن محمد بن عرفة[إشارة] عن الرضا ع أنه سمعه يقول كان رسول الله ص يقول
ضعیف/ مرفوع نوع سند: تذییل/اشاره
محمد بن يعقوب الكليني
رجالالنجاشي /ص378 : شيخ أصحابنا في وقته بالري و وجههم و كان أوثق الناس في الحديث و أثبتهم
الخلاصةللحلي /ص145 : محمد شيخ أصحابنا في وقته بالري و وجههم و كان أوثق الناس في الحديث و أثبتهم
(اامامی/ثقه/جلیل)
عده ای که در کافی از « أحمد بن عيسى الأشعري» روایت می کنند عبارتند از:
أبو جعفر محمّد بن يحيى العطّار القميّ.
عليّ بن موسى بن جعفر الكمندانيّ.
أبو سليمان داود بن كورة القميّ.
أبو عليّ أحمد بن إدريس بن أحمد الأشعريّ القميّ، المتوفّى سنة 306 ه.
أبو الحسن عليّ بن إبراهيم بن هاشم القميّ.
عده ای که از«أحمد بن محمد بن خالد البرقي» روایت می کنند عبارتند از:
أبو الحسن عليّ بن إبراهيم بن هاشم القميّ.
محمّد بن عبد اللّه بن أذينة.
أحمد بن عبد اللّه بن أميّة.
عليّ بن الحسين السعدآبادي.
أحمد بن محمد بن خالد
رجالالنجاشي /ص77 : و كان ثقة في نفسه يروي عن الضعفاء و اعتمد المراسيل
فهرستالطوسي /ص53 : كان ثقة في نفسه غير أنه أكثر الرواية عن الضعفاء و اعتمد المراسيل
ابنالغضائري /ج 1 /ص39 : طعن القميون عليه و ليس الطعن فيه إنما
(امامی/ثقه/جلیل)
محمد بن عيسى
إمامي، ثقة على التحقيق
حدیث: ضعیف/مرفوع
(امامی ثقه جلیل و تضعیف ابن ولید و تابعیه له و هم)
2- وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص كَيْفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ- وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ- وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ- فَقِيلَ لَهُ وَ يَكُونُ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ- كَيْفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ- وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ- فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ يَكُونُ ذَلِكَ- قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ- كَيْفَ بِكُمْ إِذَا رَأَيْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْكَراً وَ الْمُنْكَرَ مَعْرُوفاً.[7]
محمد بن يعقوب الكليني عن علي بن إبراهيم عن هارون بن مسلم عن مسعدة بن صدقة[إشارة] عن أبي عبد الله ع[ضمير] قال قال النبي ص
علي بن إبراهيم
رجالالنجاشي /ص344 : القاسم بن محمد بن علي بن إبراهيم بن محمد الذي تقدم ذكره وكيل الناحية و أبوه وكيل الناحية و جده علي وكيل الناحية و جد أبيه إبراهيم بن محمد وكيل الناحية
الخلاصةللحلي /ص134 : وكيل الناحية
الخلاصةللحلي /ص156 : كان محمد وكيل الناحية و أبوه علي وكيل
(امامی ثقه جلیل)
نکته: مرحوم آیت الله خویی اصرار دارد، که وکالت دلیل بر توثیق راوی نیست[8] ولی در مقابل، بسیاری از رجالیان و فقهاء مثل ابو علی حائری، محقق قمی، وحید بهبهانی، بحرانی، حکیم و علامه مامقانی، آن را از علائم و قواعد وثاقت راوی دانستهاند.[9]
2. هارون بن مسلم
رجالالنجاشي /ص438 : ثقة وجه و كان له مذهب في الجبر و التشبيه
الخلاصةللحلي /ص180 : ثقة وجه كان له مذهب في الجبر و التشبيه
(امامی ثقه جلیل و کان له مذهب فی الجبر و التشبیه)
مسعدة بن صدقة
رجالالطوسي /ص146 : عامي
(قیل انه عامی بتری و فیه تامل و هو ثقه علی التحقیق)
امامی ثقه جلیل
(نوع سند عادی)