درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/12/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /بررسی مسائل جزئی مربوط به استفاده ذهب
مسأله شماره 21:
لا بأس بالمشكوك كونه ذهبافي الصلاة و غيرها.[1]
در بارهی لبس ذهب بحث شد و شرح داده شد که لبس ذهب برای بانوان اشکالی ندارد و صلاة آنها هم در لباس ذهبی مانعی ندارد و برای رجال گفته شد که هم لبسش اشکال دارد و هم نماز در آن باطل است. این مطلب ثابت است اجماعا و نصا.
علامه حلی در کتاب تذکره، ج2، 471 میفرماید: لباس از ذهب برای رجال حرام است اجماعا و در صلاة هم مورد نهی است که در حقیقت مبطل میشود. نص هم همان موثقه عمار و صحیحه علی بن جعفر است.
در نساء هم لبس جایز است و صلاة هم جایز است به اتفاق فقهاء مگر از شیخ صدوق که شرح آن خواهد آمد.
مطلب بعدی این بود که ذهب به عنون لباس منهی عنه است نه به عنوان ما تتم به الصلاة.
در مورد محمول گفته شد که اشکال ندارد.
اما اگر لباس مشکوک باشد و مکلف نتواند تشخیص دهد که این لباس از این فلزی که الآن شکل گرفته است ذهب است یا فلز دیگر، استفاده از آن اشکالی ندارد چه در نماز و چه در غیر نماز. دلیل آن را فقهاء اصالة عدم ذهب اعلام کرده اند به عنوان اصل عدم ازلی این اصل ممکن است تا حدی قابل التزام باشد و بدون این استصحاب، برائت هم زمینه دارد. با قطع نظر از اصل برائت آنچه که میتوانیم در این رابطه به عنوان قاعده اعلام کنیم این است که عمومات نهی شامل این مورد نمیشود و مورد از قبیل شبههی مصداقیه است و تمسک به عام در آن، تمسک به عام در شبههی مصداقیه است. پس دلیلی بر بطلان نداریم.
22 مسألة إذا صلى في الذهب جاهلا أو ناسيافالظاهر صحتها.[2]
منظور از لباس پیراهن و شلوار و لباس کامل نیست بلکه منظور تلبس جسمی است و لو در حد انگشتر و النگو یا گردن بند یا دست بند که تلبس جمسی صدق کند. اما اگر کسی جاهلا یا نسیانا به چنین لباسی متلبس بوده و نماز انجام داده مثلا با ساعت مذهّب نماز خوانده است و جهلا هم نماز خوانده یا نسیان کرده است و قبلا میدانسته این انگشتر طلا دارد و نماز در آن مبطل است. سید یزدی طبق قاعده حکم به جواز اعلام میکند؛ چون این اشتراط ذکری است و در حالت جهل و نسیان مبطل نیست. منتها در بارهی جهل باید توضیح داد که جهل باید در موضوع باشد و جهل در حکم بر میگردد به جهل از روی تقصیر.
مستندی که فقهاء ذکر کرده اند این است که صلاة صحیح است بر اساس قاعده لا تعاد و بر اساس آن خمسهی مستثنا غیر از این مورد است.
تحقیق این است که جهل و نسیان هر دو مورد قاعده است با آن خصوصیتی که گفته شد و آن این بود که جهل در موضوع باشد نه در حکم.
23 مسألة لا بأس بكون قاب الساعة من الذهبإذ لا يصدق عليه الآنية و لا بأس باستصحابها أيضا في الصلاة إذا كان في جيبه حيث إنه يعد من المحمول نعم إذا كان زنجير الساعة من الذهب و علقه على رقبته أو وضعه في جيبه لكن علق رأس الزنجير يحرم لأنه تزيين بالذهب و لا تصح الصلاة فيه أيضا.[3]
در قدیم ساعتها جیبی بود و پوشی داشت که به آن قاب ساعت گفته میشد. اگر قاب ساعت طلایی باشد استفاده اش اشکالی ندارد چون نه آنیه است و نه تزیین. آنیه انصراف به ظرف اکل و شرب دارد. قاب ساعت مورد اکل و شرب نیست. تزیین و تلبس هم نیست بلکه یک وسیلهی است. ممکن است تحت عنوان محمول قرار گیرد که گفته شد محمول اشکال ندارد چون از یک طرف دلیل ندارد و از طریف دیگر سیره بر جواز وجود دارد.
زنجیر ساعت را اگر بر لباسش آویزان کرده باشد تزیین به حساب میآید و حرام است. در مصداق میتوانید قبول کنید و میتوانید قبول نکیند؛ چون صدق تزیین مربوط به تشخیص موضوع است و اختصاص به اجتهاد ندارد.
قاعده: تشخیص عرف خصوصیت دارد: یکی این که تشخیصش قطعی باشد و اظهار نظری بر خلاف وجود نداشته باشد. اما تشخیص خود فرد نیاز به نظر عرف ندارد و خود فرد اگر در حد اطمینان تشخیص داد که تزیین است حکم آن حرمت است. بنابراین در این گونه موارد تشخیص عرف تنها راه نیست بلکه خود شخص هم میتواند تشخیص دهد.
آیا تزیین به طلا حرام است مثل لباس؟ یا نه تحلّی بما هو تحلّی حرام نیست؟ در این رابطه فقهاء بخصوص صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج41، باب شهادات که بحث از تعذیر است، میفرماید: تزیین به ذهب برای رجال حرام است و علیه الاجماع بقسمیه.
در تأیید مطلب سید الحکیم در مستمسک ج5، ص361 میفرماید: علاوه بر اجماع صاحب جواهر نصوصی هم داریم که دلالت بر حرمت تزیین دارد.
وسائل، باب سی از ابواب لباس مصلی، ح1و 4و 6:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ غَالِبِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَوْحِ بْنِ عَبْدِ الرَّحِيمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع لَا تَخَتَّمْ بِالذَّهَبِ فَإِنَّهُ زِينَتُكَ فِي الْآخِرَةِ.[4]
این حدیث صحیحه است.
از این حدیث استفاده میشود که تختم به ذهب زینت است و در این دنیا برای مردان تجویز نشده است.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَا يَلْبَسُ الرَّجُلُ الذَّهَبَ وَ لَا يُصَلِّي فِيهِ- لِأَنَّهُ مِنْ لِبَاسِ أَهْلِ الْجَنَّةِ.[5]
این حدیث موثقه است.
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ لِعَلِيٍّ ع إِنِّي أُحِبُّ لَكَ مَا أُحِبُّ لِنَفْسِي- وَ أَكْرَهُ لَكَ مَا أَكْرَهُ لِنَفْسِي لَا تَتَخَتَّمْ بِخَاتَمِ ذَهَبٍ- فَإِنَّهُ زِينَتُكَ فِي الْآخِرَةِ الْحَدِيثَ.[6]
ابی الجارود هر چند مذهبش را تغییر داد ولی از رجال تفسیر قمی است.
از این دو حدیث استفاده شده است که تزیین به ذهب در این دنیا برای مردان جایز نیست و موکول به آخرت است.
سید الحکیم میفرماید: این احادیث که مورد عمل قرار گرفته است از اعتبار برخوردار است سندا و دلالت هم بر حرمت تزیین دارد؛ اما از این حدیث استفاده نمیشود که در حال صلاة هم تزیین مبطل باشد. دلالتش تا آنجاست که تزیین حرمت تکلیفی دارد و حرمت وضعی آن به مئونه زائدی نیاز دارد که در نصوص دیده نمیشود.
اما سیدنا الاستاد در کتاب شرح عروه، ج12، ص323 میفرماید: دلالت این احادیث بر حرمت تزیین کامل نیست هر چند روایت اول که روایت روح بن عبد الرحیم است از نظر سند درست است و از نظر دلالت کامل نیست؛ برای این که احتمال خصوصیت وجود دارد چون خطاب به امیرالمؤمین (ع) است. «العبرة لعموم الوارد لا لخصوصیة المورد»[7] این قاعده درست است تا وقتی که احتمال عقلائی نسبت به خصوصیت در کار نباشد، در این مورد بیان طوری است که احتمال خصوصیت در حد یک احتمال عقلائی وجود دارد بخصوص که فرموده احب لک ما احب لنفسی این احتمال در حد نزدیک به ظهور است. حد اقل ظهوری دیده نمیشود و برای ما متبع در استناد ظهور نصوص است، پس از این روایات حرمت تزیین استفاده نمیشود و دلیل دیگری بر حرمت تزیین نداریم و برای ما عدم دلیل بر حرمت کافی است بر جواز تزیین. چون ادلهی که نهی کرده است از تلبس و حال صلاة است و تزیین نه تلبس است و نه حال صلاة.
در نتیجه صاحب جواهر اجماع علی قسمیه اعلام کرد و این روایات اشاره به تزیین دارد؛ بنابراین میتوانیم بگوییم که سیرهی متدینین هم پشتوانهی این مطلب است. متدینین متشرع از طلاجات به عنوان تزیین استفاده نکرده اند و نمیکنند؛ اما افرادی که استفاده بکنند آنها را جزء متشرعه متدینین و به طور کل مجموعه و دستهی متشرع متدین تلقی نمیکنیم، تخلف موردی صدمهی به اصل سیره متشرعه وارد نمیکند و احوط هم این است که از تزیین اجتناب شود.
24 مسألة لا فرق في حرمة لبس الذهب بين أن يكون ظاهرا مرئيا.أو لم يكن ظاهرا.[8]
در این مورد لبس صدق میکند و عموم ادله شاملش میشود و فرق نمیکند که ذهب را تلبس داشته باشد به طوری که نمود داشته باشد یا زیر یک پوششی قرار گیرد؛ مثلا ساعت طلا را زیر آستین بپوشد و لبس ذهب در معرض دید باشد یا نه فرق نمیکند، موضوع حرمت تلبس است و در اینجا محقق است.