< فهرست دروس

درس کفایة الاصول عادل محسنی

کفایه4

99/12/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/استصحاب /مناط تشخیص بقاء موضوع چیست؟

 

عرض کردیم یکی از شروط مهم استصحاب بقاء موضوع است و گفتیم مراد از موضوع معروض المستصحب است.

 

نکته بسیار مهم:مناط و ملاک بقاء موضوع چیست؟

در مقام ثبوت سه احتمال وجود دارد:1.عقل2.لسان دلیل (بیان موضوع از طرف شارع)3.نظر عرف

تفاوت ملاک عقل با لسان دلیل و نظر عرف

تفاوت این سه مورد در ثمرات مشخص می شود... اگر ملاک ما عقل باشد با عدم کوچکترین قید فرمان به عدم جریان حکم می دهد. زیرا عقل دقیق است. مثلا از دیدگاه عقل زید دیروز، زید امروز نیست... اگر ملاک ما لسان دلیل باشد یا عرف باشد مسامحه دارند.

نسبت لسان دلیل با فهم عرف و نظر عرف

فهم لسان دلیل با عرف است. العنب اذا غلی حرم یعنی انگور هنگام جوشش حرام خواهد شد. عرف در اینجا فهم خود را بیان می کند و می گوید موضوع عنب است. فهم عرف یعنی عرف از اهل محاورات و سخن و سخن دانی است. اما در مرتکزات ذهنی عرف نیز آیا کشمش را همان انگور است؟ می گوید نظر من (نه فهم من) این است که این تغییر جزء تغییر حالات است بنابراین کشمش همان انگور است.

پس اگر ملاک عقل باشد انگور غیر از کشمش است. اگر ملاک لسان دلیل باشد همان فهم عرف است که عرف هم می گوید انگور و اگر ملاک نظر عرف باشد می گوید تغییر حالت اتفاق افتاده است و تفاوت ماهوی ندارند.

مثال دیگر: تمر و رطب.. رطب خرمای تر است. همین خرما زمانیکه خشک می شود تمر نامیده می شود. عرف می گوید رطب همان تمر است اما خشک شده است.

فهم عرفی با نظر عرفی در اکثر موارد یکی است اما در برخی موارد متفاوت است. وقتی عرف بخواهد نظر بدهد مرتکزات ذهنی و مطالب دیگری را دخیل در فهم می کند. مانند انگور و کشمش که توضیح داده شد.

مثال آخوند در حاشیه بر رسائل:

الماء المتغیر نجس آبی که با نجاست متغیر شود نجس است حتی اگر قسمتی از کر باشد.

فهم عرف می گوید موضوع مرکب است یعنی آب متصف به تغیر نجس است. تغیر را حیث تقییدی می گیرد. بنابراین موضوع را مقید می داند.

نظر عرف می گوید آب و تغیر و نجاست متفاوت است و این ها را با مرتکزات ذهنی بررسی می کند و موضوع آب است و تغیر حیث تعلیلی است یعنی واسطه و علت حمل نجاست است و موضوع را بسیط می داند.

 

خلاصه تفاوت فهم عرف و نظر عرف:

عرف اگر در چهارچوب دلیل باشد می رود سراغ محاورات یعنی انگور و کشمش را تفاوت می دهد.. اما اگر از او بپرسیم و نظرش را در مورد تفاوت کشمش و انگور بپرسیم می گوید یکی هستند فقط کشمش خشک شده است. این تفاوت را آخوند قائل شده است.

بعبارت دیگر: فهم عرف در چهارچوب دلیل غیر از فهم عرف در خارج از دلیل است. فهم عرف در چهارچوب محاورات است اما نظر عرف در چهارچوب مرتکزات ذهنی و مناسبات حکم و موضوع است.

 

ملاک و مناط موضوع در مقام اثبات:

در مقام اثبات آخوند می فرماید قطعا عقل نیست چون موضوعی برای استصحاب باقی نمی ماند. و لسان دلیل هم نیست زیرا شارع به موضوع کاری ندارد و اگر مراد او غیر از نظر عرف می بود بیان می کرد. بنابراین نظر عرف باقی می ماند.

 

تطبیق متن

انما الاشکال کله فی[1] (ثبوتا یا احتمالا از اینجا به بعد مرحله ثبوت را می گوید) فی ان هذا الاتحاد (قضیه متیقنه و مشکوکه ) هل هو بنظر العرف ( دقت کنید نظر عرف با فهم عرف متفاوت شد) او بحسب دلیل الحکم (دو تا اهل مسامحه است) او بادراک العقل( عقل حکم ندارد بلکه حکم العقل ادراکه است) فلو (از اینجا تا آخر صفحه بیان ثمره است یعنی چه فرقی بین لسان دلیل و نظر عرف و عقل وجود دارد؟ ثمره تفاوت مرجع اختلاف) فلو کان مناط الاتحاد هو العقل (عقل مو شکاف) فلا مجال للاستصحاب فی الاحکام (هیچ استصحابی دیگر وجود نخواهد داشت زیرا هیچ موضوعی بدون تغییر نیست و استصحاب منوط به بقاء موضوع است) لقیام (یعنی لوجود) احتمال تغیر الموضوع فی کل مقام شک فی الحکم (چون احتمالی وجود دارد در تغییر موضوع در هر مقامی که شک شود در آن حکم. چرا در شک در حکم احتمال تغییر موضوع می دهید؟ جواب:) بزوال بعض خصوصیات موضوع (چون بعض خصوصیات موضوع تغییر کرده است مثل خشک شدن انگور) لاحتمال دخله فیه (به خاطر احتمال دخیل بودن آن بعض خصوصیات در موضوع حکم) ویختص بالموضوعات (در این صورت استصحاب فقط در موضوعات می شود) بداهة انه اذا شک فی حیاة زید شک فی نفس ما کان علی یقین منه حقیقتا. بخلاف (فرق عقل با لسان دلیل و عرف) ما لو کان (اتحاد) بنظر العرف (عرف مسامحی) او بحسب لسان الدلیل (فهم لسان با عرف است پس با مسامحه است) ضرورة ان انتفاء بعض الخصوصیات(مثل خشکی و تری خرما) و ان کان موجبا للشک فی بقاء الحکم ( انگور الان خشک شده است و همین باعث شک در حکم حرمت شده است) لاحتمال دخله ( دخل آن بعض خصوصیات) فی موضوعه (موضوع حکم) الا انه ربما لایکون (آن بعض) بنظر العرف و لا فی لسان الدلیل (یعنی ممکن است عرف بعض خصوصیات را ) من مقوماته (نماز جمعه در زمان حضور بود و الان که غیبت است شک می کنیم. عقل می گوید حضور مهم بود پس موضوع عوض شده است، اما به شرع و عرف و نظر عرف می گوییم می گوید حضور جزء حالات است پس می توان نماز جمعه برگزار کرد.) کما انه ربما لا یکون موضوع الدلیل(انگور) بنظر الدلیل بخصوصه موضوعا (فرق بین دلیل شرعی و نظر عرفی) مثلا اذا ورد العنب اذا غلی یحرم کان العنب بحسب ما هو المفهوم عرفا (مفهوم عرفا همان فهم عرف از دلیل است) هو خصوص العنب (خود انگور است یا همان مثالی که زدیم الماء المتغیر آب متغیر را موضوع می داند نه خود آب را.) ولکن (فرق بین موضوع دلیلی و موضوع عرفی) العرف بحسب ما یرتکز فی اذهانهم (عرف با توجه به اموری که در ذهن آن ها ریشه دوانده است) و یتخیلونه من المناسبات بین الموضوع و حکمه(مناسبات بین موضوع و حکم را می فهمند) یجعلون الموضوع فی الحرمه ما یعم الذبیب (موضوع را فقط انگور نمی داند بلکه چیزی می دانند که شامل انگور هم می شود) ویرون العنبیه و الذبیبیه من حالاته المتبادله (انگور و کشمش بودن را از حالات جایگزین دیگری می داند و از مقومات نمی دانند) بحیث لو لم یکن الذبیب محکوما بما حکم به العنب کان بما عندهم من ارتفاع عن موضوعه (اگر بگوییم برای کشمش حکم انگور را ندهیم می گویند حکم آن را که باید می دادی نداده ای) ولو کان محکوما به کان من بقائه ( اگر بگویی کشمش هنگامی که بجوشد حرام می شود مانند انگور اگر بجوشد حرام است) ولا ضیر فی ان یکون الدلیل بحسب فهمهم (ضرری نمی زند که فهم عرف با نظر عرف متفاوت باشد) علی خلاف ما ارتکز فی اذهانهم. بسبب (متعلق به ارتکز است) ما تخیلوه من الجهات و المناسبات (چون جهات و مناسبات را می دانند) فی (متعلق به لاضیر است یعنی تفاوت فهم و نظر عرف ضرری نمی رساند) ما اذا لم تکن (آن جهات و مناسبات) بمثابة (به درجه ای برسد) تصلح قرینه علی صرفه عما هو ظاهر فیه (قرینه ای بشود آن جهات و مناسبات که برگرداند دلیل را از آن چیزی که ظاهر است دلیل در آن چیز، گاهی مرتکزات با فهم عرف یک چیز است مانند نماز جمعه که نظر و فهم عرف یکی است و هر دو با ادراک عقل متفاوت است، می خواهد بگوید مرتکزات عرفیه عین قرائن متصله است و باعث می شود که از همان اول برای دلیل ظهوری پیدا نشود مانند همان وجوب نماز جمعه در ظهور، آیا در غیبت هم واجب است؟ دلیل و عرف می گویند که موضوع نماز جمعه است نه نماز جمعه با قید حضور که عقل می فهمد لذا استصحاب وجوب نماز جمعه را می کنیم اما در کشمش و انگور و در الماء المتغیر نجس اینطور نیست.)


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo