درس کتاب المکاسب سید مهدی میر معزی

بخش3

1401/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بیع الوقف/الاقوال فی جواز بیع الوقف /القول الثالث: جواز بیع الوقف فی المؤبّد فی الجملة

 

متن کتاب: الثالث (1): الخروج عن عموم المنع (2) و الحكم بالجواز (3) فی المؤبّد فی الجملة (4)، و أمّا المنقطع، فلم ینصّوا (5) علیه (6) و إن ظهر من بعضهم (5) التعمیم (7) و من بعضهم (5) التخصیص (8) بناءً على قوله (9) برجوع المنقطع إلى ورثة الواقف (10) كالشیخ و سلّار قدّس سرّهما؛ و من حكم برجوعه (11) بعد انقراض الموقوف علیه إلى وجوه البرّ كالسید أبی المكارم ابن زهرة،

    1. القول الثالث فی الخروج عن عموم المنع عن بیع الوقف.

    2. ای المنع عن بیع الوقف.

    3. ای جواز البیع.

    4. ای فی بعض الموارد المستثناة.

    5. ای القائلین بجواز البیع فی الوقف المؤبّد فی الجملة.

    6. ای علی حکم البیع فی الوقف المنقطع.

    7. ای تعمیم الحکم بجواز البیع فی الجملة، فیشمل مطلق الوقف سواءٌ کان مؤبّداً ام منقطعاً.

    8. ای تخصیص الحکم بجواز البیع فی الجملة، بخصوص الوقف المؤبّد، فیظهر من کلامهم عدم جواز البیع فی الوقف المنقطع مطلقاً.

    9. ای بناءً علی قول تلک البعض الذی یظهر من کلامهم التخصیص.

    10. زیرا ظاهر کلام کسی که وقف منقطع را راجع به وارث واقف می داند آن است که حقّ واقف و ورثه او را مانع از بیع وقف منقطع دانسته و بیع وقف منقطع را جایز نمی شمارد.

    11. ای الوقف المنقطع.

متن کتاب: فلازمه جعله (1) كالمؤبّد (2) (3).

و كیف كان (4)، فالمناسب أوّلًا نقل عبائر هؤلاء (5) فنقول:

قال المفید فی المقنعة: «الوقوف فی الأصل صدقات لا یجوز‌ الرجوع فیها (6) إلّا أن یُحدِث الموقوفُ علیهم ما یمنع الشرع من معونتهم (7) و التقرّب إلى اللّٰه بصلتهم (7) (8)، أو یكون تغییر الشرط (9) فی الموقوف أدرّ علیهم (7) و أنفع (10) لهم (7) من تركه (11) على حاله؛

    1. ای الوقف المنقطع.

    2. زیرا در نظر این بعض، وقف منقطع نیز نوعی وقف مؤبّد می باشد، با این تفاوت که وقف مؤبّد در نیّت و قصد واقف مؤبّد قرار داده شده است و وقف منقطع به حکم شرعی مؤبّد قرار داده شده است.

    3. و امّا من حکم برجوع الوقف المنقطع بعد الانقطاع الی ورثة الموقوف علیهم، و ان لم یکن حقّ الموقوف علیهم مانعاً عن بیع الوقف، و لکنّه لا یوجب هذا المعنی ظهورٌ فی جواز بیع الوقف المنقطع.

    4. ای سواءٌ قلنا بجواز بیع مطلق الوقف ام قلنا بجواز بیع خصوص الوقف المؤبّد.

    5. ای هؤلاء القائلین بجواز البیع فی الوقف المؤبّد فی الجملة.

    6. ای فی تلک الصدقات.

    7. ای الموقوف علیهم.

    8. مثل اینکه موقوفٌ علیهم کافر حربی شوند و یا بر علیه امام (ع) شورش نمایند که واضح است شرع مقدّس از هر گونه کمک به این دو گروه منع نموده و و صله و رابطه با ایشان مانع از تقرّب به خداوند متعال می باشد.

    9. با توجّه به آنکه مراد از شرط، جهتی است که واقف برای انتفاع به عین، شرط نموده است، مراد از جواز تغییر شرط، جواز تغییر جهت انتفاع می باشد، مثل اینکه واقف شرط کرده که موقوفٌ علیهم به صورت مستقیم از منفعت سکونت در این خانه استفاده نمایند، در حالی که تعداد جمعیّت خانواده موقوفٌ علیهم به تدریج زیاد شده و اجاره دادن این خانه و استفاده از اجاره آن برای سکونت در خانه ای بزرگتر برای موقوفٌ علیهم انفع می باشد.

    10. این واو، واو تفسیریّه بوده و «انفع»، تفسیر برای «أدرّ» می باشد.

    11. ای ترک شرط الحبس فی الموقوف.

متن کتاب: و إذا أخرج الواقف الوقف عن یده إلى من وقف علیه (1)، لم یجز له (2) الرجوع فی شی‌ءٍ منه (3) و لا تغییر شرائطه (3) (4) و لا نقله (3) عن وجوهه (2) و سبله (2) (5) و متى اشترط الواقف فی الوقف أنّه متى احتاج (6) إلیه (3) فی حیاته (7) لفقرٍ، كان له (6) بیعه (3) و صرف ثمنه (3) فی مصالحه (6)، جاز له (6) فعل ذلك (8) (9).

    1. عبارت «اذا خرج الواقف الوقف عن یده الی من وقف علیه»، اشاره به اشتراط قبض در صحّت و یا لزوم وقف دارد ای: «اذا اقبض الواقف الوقف و قبضه الموقوف علیه، فیکون الوقف صحیحاً لازماً».

    2. ای للواقف.

    3. ای الوقف.

    4. مراد از شرائط وقف در اینجا، خصوصیّات موقوفٌ علیهم می باشد که واقف در ضمن وقف مشخّص نموده است، مثل اینکه واقف برای طلاب وقف کرده باشد و بعد از وقف بخواهد این شرط موقوفٌ علیهم را تغییر داده و وقف خود را برای زوّار قرار دهد.

    5. مراد از وجوه و سبل در اینجا، جهاتی است که واقف برای انتفاع به عین مشخّص نموده است مثل اینکه واقف انتفاع به عین ارض موقوفه را به کشاورزی موقوفٌ علیهم قرار داده است، ولی بخواهد این وجه را تخییر داده و انتفاع عین موقوفه را به اجاره آن قرار دهد.

    6. ای الموقوف علیه.

    7. ای فی حیاة الواقف.

    8. ای بیع الوقف و صرف ثمنه فی مصالح الموقوف علیه.

    9. در این عبارت، دو اسم شرط یعنی دو «متی» وجود دارد، شرط برای اوّلین «متی»، مجموعه جمله «اشترط الواقف ... فی مصالحه»، و جواب شرط، جمله «جاز له فعل ذلک» می باشد؛ و امّا شرط برای دوّمین «متی»، جمله «احتاج الیه فی حیاته لفقرٍ» بوده و جواب شرط، جمله «کان له بیعه و صرف ثمنه فی مصالحه» می باشد.

متن کتاب: و لیس لأرباب الوقف بعد وفاة الواقف (1) أن یتصرّفوا فیه (2) ببیع أو هبة أو یغیروا شیئاً من شروطه (2) إلّا أن یخرب الوقف و لا یوجد من یراعیه (1) بعمارةٍ من سلطان أو غیره أو یحصل (3) بحیث لا یجدی نفعاً (4)، فلهم (5) حینئذٍ بیعه (2) و الانتفاع بثمنه (2)؛ و كذلك إن حصلت لهم (5) ضرورة إلى ثمنه (2)، كان لهم (5) حلّه (6)، و لا یجوز ذلك (7) مع عدم ما ذكرناه من الأسباب و الضرورات». انتهى كلامه رحمه اللّٰه.

و قد استفاد من هذا الكلام فی غایة المراد، جواز بیع الوقف فی خمسة مواضع (8)، و ضمّ صورة جواز الرجوع (9) و جواز تغییر الشرط (10) إلى المواضع الثلاثة المذكورة بعد وصول الموقوف (11) إلى الموقوف علیهم و وفاة‌ الواقف (12)، فلاحظ و تأمّل.

    1. واضح است که قید «بعد وفاة الواقف»، قید غالبی می باشد، زیرا حتّی در زمان حیات واقف نیز موقوفٌ علیهم حقّ فروش، هبه و یا تغییر شرائط و یا وجوه و سبل وقف را ندارند.

    2. ای الوقف.

    3. ای یحصل من یراعی الوقف بعمارةٍ.

    4. مثل اینکه بعد از زلزله و خراب شدن موقوفه، شایع شده باشد که بر روی گسل قرار داشته و هیچ کس حاضر به سکونت در آن نباشد.

    5. ای للموقوف علیهم.

    6. ای حَلّ الوقف و ابطاله.

    7. ای بیع الوقف.

    8. موضع اوّل، خروج موقوفٌ علیهم از صلاحیّت معونت در نظر شارع؛ موضع دوّم، انفع بودن فروش وقف برای موقوفٌ علیهم از نگهداری آن؛ موضع سوّم، اشتراط جواز بیع در صورت فقر موقوفٌ علیهم توسّط واقف؛ موضع چهارم، خراب شدن وقف به گونه ای که کسی برای تعمیر آن وجود نداشته باشد و یا تعمیر آن فایده نداشته باشد؛ و موضع پنجم، حصول نیاز ضروری برای موقوفٌ علیهم به ثمن عین موقوفه».

    9. ای الرجوع عن الوقف.

    10. ای جواز الرجوع و جواز تغییر الشرط قبل قبض الوقف الی الموقوف علیهم الذی هو شرطٌ فی صحّة الوقف.

    11. ای بعد قبض الموقوف.

    12. مواضع ثلاثة مذکوره برای صورت بعد از قبض وقف و وفات واقف عبارتند از: خراب وقف و عدم وجود کسی که آن را تعمیر نماید، خراب وقف و وجود کسی که آن را تعمیر نماید بدون اینکه تعمیر وقف فایده ای داشته باشد و حصول نیاز ضروری برای موقوفٌ علیهم به ثمن وقف».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo