درس کتاب المکاسب سید مهدی میر معزی

بخش3

1401/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب البیع/شرائط العوضین /أقسام الأرضین و أحکامها

 

متن کتاب: [أقسام الأرضین و أحكامها]

و حیث جرى الكلام فی ذكر بعض أقسام الأرضین، فلا بأس بالإشارة إجمالًا إلى جمیع أقسام الأرضین و أحكامها (1)، فنقول و من اللّٰه الاستعانة: الأرض إمّا موات و إمّا عامرة، و كلٌّ منهما (2) إمّا أن یكون كذلك أصلیة أو عرض لها ذلك، فالأقسام أربعة لا خامس لها.

الأوّل (3) ما یكون مواتاً بالأصالة بأن لم تكن مسبوقة بعمارة و لا إشكال و لا خلاف منّا فی كونها (4) للإمام علیه السلام؛ و الإجماع علیه (5) محكی عن الخلاف و الغنیة و جامع المقاصد و المسالك و ظاهر‌ جماعة أُخرى (6)؛ و النصوص بذلك (7) مستفیضة، بل قیل إنّها (7) متواترة (8)؛ و هی (4) من الأنفال، نعم أُبیح (9) التصرّف فیها (4) بالإحیاء بلا عوض (10)،

    1. ای الأرضین.

    2. ای من الأرض الموات و الأرض العامرة.

    3. ای القسم الاوّل من الاقسام الأربعة للأرضین.

    4. ای الأرض الموات بالأصالة.

    5. ای علی کون الأرض الموات بالأصالة للإمام (ع).

    6. کالمبسوط و التذکرة و التنقیح و الکفایة.

    7. ای النصوص بکون الأرض الموات بالأصالة للإمام (ع).

    8. قائل این قول، صاحب جواهر «رحمة الله علیه» می باشد[1] .

    9. أباحه الامام (ع).

    10. «بالإحیاء»، جار و مجرور و متعلّق به «التصرّف» می باشد، نه به «الإحیاء» ای: «نعم، ابیح التصرّف فی الأرض الموات بالأصالة بلا عوضٍ و مجّاناً بسبب الإحیاء».

 

متن کتاب: و علیه (1) یحمل ما فی النبوی: «مَوَتان الأرض للّٰه و لرسوله صلّى اللّٰه علیه و آله، ثمّ هی لكم منّی أیها المسلمون» (2) و نحوه الآخر (3): «عادی الأرض (4) للّٰه و لرسوله، ثمّ هی لكم منّی»[2] .

و ربما یكون فی بعض الأخبار، وجوب أداء خراجها (5) إلى الإمام علیه السلام كما فی صحیحة الكابلی قال: «وجدنا فی كتاب علی علیه السلام إِنَّ الْأَرْضَ لِلّٰهِ یورِثُهٰا مَنْ یشٰاءُ مِنْ عِبٰادِهِ وَ الْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ، أنا و أهل بیتی الذین أورثَنَا اللّٰهُ الأرضَ و نحن المتّقون و الأرض كلّها لنا، فمن أحیا أرضاً من المسلمین، فلیعمرها (5) و لیؤدِّ خراجها (5) إلى الإمام من أهل بیتی و له (6) ما أكل منها (5) .. الخبر» (7)؛

و مصحَّحة (8) عمر بن یزید (9): «أنّه سأل رجل أبا عبد اللّٰه علیه السلام عن رجل أخذ أرضاً مواتاً تركها أهلها (10)،

    1. ای علی جواز التصرّف فی الأرض الموات بالأصالة بلا عوضٍ بالإحیاء.

    2. این روایت، نقل به معنا می باشد و با این لفظ در مجامع روایی نقل نشده است، بلکه آنچه نقل شده، روایت عوالی اللئالی می باشد که می فرماید: «موتان‌ الأرض‌ للّه و رسوله، فمن أحيا منها شيئاً فهو له‌»[3] .

    3. ای و نحو هذه النبویّ، النبویّ الآخر.

    4. ای الأرض موات بالاصالة.

    5. ای تلک الأرض.

    6. ای المُحیی.

    7. اگرچه لفظ «أرض» در این روایت، فی نفسه کلّی بوده و اختصاص به أرض موات بالأصالة ندارد، ولی عبارت «فمن أحیا ارضاً» قرینه بر آن است که مراد، أرض موات بالأصالة می باشد، زیرا إحیاء أرض عامرة تحصیل حاصل بوده و لغو خواهد بود.

    8. تفاوت اصطلاح «مصحَّحه» با اصطلاح «صحیحه» آن است که در روایت صحیحه، تمامی روات، امامی عادل و یا حدّ اقل ثقه هستند ولی در روایت مصحَّحه، حد اقل عدالت و حتّی وثاقت یک نفر از روات بشخصه و با توثیق خاصّ ثابت نشده است، بلکه آن فرد از طریق توثیقات عامّه توثیق می گردد؛

در این روایت، وثاقت جناب «عمرو بن یزید» برای مرحوم مصنّف به توثیق خاصّ ثابت نشده بوده، ولی از آنجا که راوی از او، جناب «حسن بن محبوب» می باشد که از اصحاب اجماع است یعنی امامیّه اجماع دارند که از غیر ثقه نقل نمی کند، لذا «عمرو بن یزید» توثیق شده و این روایت تصحیح می گردد.

    9. عبارت «و مصحَّحَة عمر بن یزید» عطف بر عبارت «صحیحة الکابلی» می باشد ای: «و ربما یکون فی بعض الأخبار، وجوب أداء خراج الأرض المفتوحة عنوةً الی الامام علیه السلام کما فی مُصَحَّحَة عمر بن یزید».

    10. ممکن است گفته شود این روایت، ربطی به ارض موات بالأصالة نداشته و بلکه در مورد أرض موات بالعرض می باشد؛ زیرا عبارت «أرضاً مواتاً ترکها أهلها» ظهور در آن دارد که این زمین موات بالأصالة نبوده است، بلکه در سابق آباد بوده و صاحبانی داشته است؛

پاسخ آن است که اگرچه سؤال سائل مربوط به خصوص أرض موات بالعرض می باشد، ولی پاسخ امام (ع) یعنی «من احیا ارضاً الخ» عامّ بوده و شامل جمیع اراضی موات اعمّ از موات بالاصالة و موات بالعرض می گردد و خصوص مورد، عموم وارد را تخصیص نمی زند.

 

فعمّرها (1) و أجرى أنهارها (1) و بنى فیها (1) بیوتاً و غرس فیها (1) نخلًا و شجراً، فقال أبو عبد اللّٰه علیه السلام: كان أمیر المؤمنین علیه السلام یقول: من أحیا أرضاً من المؤمنین فهی (2) له (3)، و علیه (3) طسقها (4) یؤدّیه (4) إلى الإمام علیه السلام فی حال الهُدنة (5)، فإذا ظهر القائم، فلیوطِّن (3) نفسه على أن تؤخذ (2) منه».

و یمكن حملها (6) على بیان الاستحقاق (7) و وجوب إیصال الطسق إذا طلبه (8) الإمام علیه السلام.

    1. ای الأرض الموات التی ترکها اهلها.

    2. ای الأرض.

    3. ای المحیی.

    4. ای خراجها.

    5. ای قبل قیام القائم (ع).

    6. ای مصحَّحَة عمر بن یزید.

    7. ای استحقاق الامام (ع) لطلب الطسق.

    8. ای الطسقَ.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo