درس کتاب المکاسب سید مهدی میر معزی

بخش3

1400/10/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تنبیهات المعاطاة/الامر الثامن: هل المعاطاة تتحقّق بالقول الغیر الجامع للشرائط کما تتحقّق بالفعل؟ /اعتبار الموالاة

 

متن کتاب: و یحتمل بعیداً أن یكون الوجه فیه (1) أنّ الاستثناء أشدّ ربطاً بالمستثنى منه من سائر اللواحق (2)؛ لخروج المستثنى منه معه (3) عن حدّ الكذب إلى الصدق (4) (5)، فصدقه یتوقّف علیه (6)؛ فلذا كان طول الفصل هناك (7) أقبح، فصار (8) أصلًا فی اعتبار الموالاة بین أجزاء الكلام،

    1. ای الوجه فی جعل الشهید رحمه الله، المأخذَ فی اعتبار الموالاة فی العقد و نحوه، اعتبار الاتّصال بین الاستثناء و المستثنی منه.

    2. ای من سائر لواحق المستثنی منه کالوصف و الحال و التمییز و المفعول و غیرها.

    3. ای مع الاستثناء.

    4. ای فی الجملات الاستثنائیّة الخبریّة مثل «جائنی القوم الّا زیداً»، لا الانشائیّة مثل «اکرم العلماء الّا زیداً».

    5. زیرا واضح است که در جمله «جائنی القوم مضطرباً وقتَ العصر الّا زیداً»، در صورتی که استثناء یعنی «الّا زیداً» ذکر نشود، مستثنی یعنی «جائنی القوم»، کاذب خواهد بود، زیرا به عموم خود دلالت بر مجیء زید نیز خواهد داشت که خلاف واقع و کذب می باشد، امّا اگر حال یعنی «مضطرباً» یا ظرف یعنی «وقتَ العصر» و امثال آنها ذکر نشود، مستثنی منه یعنی «جائنی القوم»، کاذب نبوده و صدق مستثنی منه متوقّف بر ذکر این قیود نمی باشد.

    6. ای فصدق المستثنی منه یتوقّف علی اتّصال الاستثناء.

    7. ای بین الاستثناء و السمتثنی منه.

    8. ای اعتبار اتّصال الاستثناء بالمستثنی منه.

 

متن کتاب: ثمّ تُعدّی منه (1) إلى سائر الأُمور المرتبطة بالكلام لفظاً (2) أو معنى (3) أو من حیث صدق عنوانٍ خاصٍّ علیه (4) کكونه (5) عقداً (6) أو قراءة أو أذاناً (7) و نحو ذلك.

ثم فی تطبیق بعضها (8) على ما ذكره (9) خفاء كمسألة توبة المرتدّ (10)؛ فإنّ غایة ما یمكن أن یقال فی توجیهه أنّ المطلوب فی الإسلام الاستمرار، فإذا انقطع (11) فلا بدّ من إعادته (12) فی أقرب الأوقات (13).

و أمّا مسألة الجمعة (14)، فلأنّ هیئة الاجتماع (15) فی جمیع أحوال الصلاة من القیام و الركوع و السجود مطلوبة،

    1. ای من الاستثناء و المستثنی منه.

    2. کما کان به تمام اللفظ کالاعراب و مدخول الاعراب ای الحرف الآخر من اللفظ مثل الباء من لفظ «الکتاب» و مدخول الحروف مثل «الکتاب» فی تعبیر «فی الکتاب» و نحوها[1] .

    3. کالوصف.

    4. ای علی الکلام.

    5. ای ککون الکلام.

    6. زیرا واضح است که هیچ ارتباط لفظی یا معنوی میان ایجاب و قبول وجود ندارد مگر آنکه عنوان عقد که متضمّن هیئت اتّصالیّه میان اجزاء آن است، بر ایجاب و قبول صدق می نماید.

    7. زیرا واضح است که هیچ ارتباط لفظی یا معنوی میان جملات قرائت یا اذان وجود ندارد مگر آنکه عنوان قرائت و اذان که متضمّن هیئت اتّصالیّه میان جملات آن می باشد، بر این جملات صدق می نماید.

    8. ای بعض هذه الموارد.

    9. ای ما ذکره العلّامة رحمه الله من اعتبار الموالاة.

    10. ای مسألة فوریّة توبة المرتدّ عند الاستتابة.

    11. ای انقطع الاسلام بالارتداد.

    12. ای اعادة الاسلام بالتوبة من الارتداد.

    13. و همانطور که واضح است، این از باب وجوب استمرار در اسلام می باشد، نه وجوب موالاة در صحّت توبة مرتدّ.

    14. ای مسألة تحریم المأمومین فی صلاة الجمعة قبل رکوع الامام.

    15. ای بین الامام و المأمومین.

 

متن کتاب: فیقدح الإخلال بها (1) (2).

و للتأمّل فی هذه الفروع (3)، و فی صحّة تفریعها (4) على الأصل المذكور (5) مجال.

ثمّ إنّ المعیار فی الموالاة موكول إلى العرف كما فی الصلاة و القراءة و الأذان و نحوها و یظهر من روایة سهل الساعدی (6) المتقدّمة فی مسألة تقدیم القبول، جواز الفصل بین الإیجاب و القبول بكلامٍ طویل أجنبی بناءً على ما فهمه الجماعة من أنّ القبول فیها (7) قول ذلك الصحابی: «زوّجنیها»، و الإیجاب قوله صلّى اللّه علیه و آله و سلم بعد فصلٍ طویل: «زوّجتكها بما معك من القرآن»؛ و لعلّ هذا (8) موهنٌ آخر للروایة (7) (9)، فافهم (10).

    1. ای بهیئة الاجتماع.

    2. و همانطور که واضح است، این از باب اعتبار هیئت اجتماع میان امام و مأمومین در نماز جمعه می باشد، نه از باب وجوب موالات تکبیرة الاحرام مأمومین پس از تکبیرة الاحرام امام تا زمان رکوع یا تا زمان قرائت.

    3. ای و انّها هل یشترط فی هذه الفروع، الموالاة ام لا.

    4. ای تفریع هذه الفروع.

    5. ای اعتبار الاتّصال بین المستثنی و المستثنی منه.

    6. مرحوم مصنّف پس از آنکه معیار در تشخیص موالات را عرف معرّفی می نمایند، برای اثبات این مدّعی به روایت سهل ساعدی تمسّک می نمایند که دلالت بر آن داشت که فصل طویل میان ایجاب و قبول عرفاً ضرری به موالات معتبر میان ایجاب و قبول نمی زند.

    7. ای فی روایة سهل الساعدی المتقدّمة فی مسألة تقدیم القبول.

    8. ای الفصل الطویل بین الایجاب و القبول.

    9. ای موهنٌ آخرٌ لهذه الروایة مضافاً الی وهن الروایة بتقدیم القبول علی الایجاب.

    10. «فافهم» اشاره به اشکال در وهن این روایت به فصل طویل و تقدیم قبول بر ایجاب می باشد، زیرا اوّلاً دلیلی بر وجوب تقدیم ایجاب بر قبول وجود ندارد و ثانیاً تنها دلیل اعتبار موالات میان ایجاب و قبول، عرف است و عرف نیز فاصله شدن سؤال و جواب های مذکور در روایت سهل ساعدی میان ایجاب و قبول را مضرّ به موالات نمی بیند، در نتیجه وهنی برای این روایت وجود نخواهد داشت.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo