درس کتاب المکاسب سید مهدی میر معزی

بخش3

1400/09/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تنبیهات المعاطاة/الامر الثامن: هل المعاطاة تتحقّق بالقول الغیر الجامع للشرائط کما تتحقّق بالفعل؟ /الالفاظ المعتبرة فی ایجاب البیع و قبوله

 

متن کتاب: إذا عرفت هذا (1)، فلنذكر ألفاظ الإیجاب و القبول (2):

أما الإیجاب (3)

منها (4) لفظ «بعت» فی الإیجاب، و لا خلاف فیه فتوىً و نصّاً، و هو (5) و إن كان من الأضداد بالنسبة إلى البیع و الشراء (6)، لكن كثرة استعماله (5) فی وقوع البیع وصلت الی حدٍّ تغنیه (7) عن القرینة.

و منها (4) لفظ «شریت»، فلا اشکال فی وقوع البیع به (8) لوضعه له (9) كما یظهر (10) من المحكی عن بعض أهل اللغة،

    1. ای اعتبار کون الصیغة المنشأ بها العقد من الالفاظ الدائرة فی لسان الشارع فی خصوص العقد او المترادفة لها.

    2. ای ایجاب البیع و قبوله.

    3. ای ایجاب البیع.

    4. ای من الالفاظ المعتبرة فی ایجاب البیع.

    5. ای لفظ البیع.

    6. الفاظ اضداد، الفاظی هستند که مشترک لفظی میان دو معنای متضادّ بوده و برای دو معنای متضادّ وضع شده اند مثل لفظ «قرء» که هم برای «حیض» وضع شده است و هم برای «طهر»؛ مرحوم مصنّف می فرمایند لفظ «بیع» نیز هم برای «بیع» وضع شده است و هم برای «شراء».

    7. ای تغنی ارادةَ البیع.

    8. ای بلفظ «شریت».

    9. ای لوضع لفظ «شریت» للبیع.

    10. ای کما یظهر وضع لفظ «شریت» للبیع.

 

متن کتاب: بل قیل (1) لم یستعمل (2) فی القرآن الكریم إلّا فی البیع (3).

و عن القاموس: «شراه یشریه: ملكه بالبیع (4) و باعه، كاشتراه فهما (5) ضدّان (6)». و عنه (7) أیضاً: «كلّ من ترك شیئاً و تمسّك بغیره، فقد اشتراه» (8).

و ربما یستشكل فیه (9) بقلّة استعماله (10) عرفاً فی البیع و كونه (11) محتاجاً إلى القرینة المعینة (12) و عدم نقل الإیجاب به (13) فی الأخبار و كلام القدماء،

    1. قائل این قول، مرحوم سیّد عاملی در مفتاح الکرامة می باشد.

    2. ای لفظ الشراء.

    3. کقوله سبحانه: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله»[1] .

    4. لفظ «ملک» در این عبارت، به تخفیف بوده و به معنای مالک شدن و خریدن می باشد در مقابل لفظ «باعه» که به معنای تملیک کردن و فروختن می باشد.

    5. ای «الشراء» و «الاشتراء».

    6. ای من الالفاظ الاضداد الموضوعة للضدّین ای الشراء و البیع.

    7. ای عن القاموس.

    8. تفاوت این تعریف با تعریف قبل آن است که در تعریف قبل، لفظ «شراء»، مشترک لفظی بوده و برای دو معنای متضادّ یعنی بیع و شراء وضع شده بود، ولی در این تعریف، مشترک معنوی بوده و برای معنای جامعی وضع شده است که هم بر بیع صادق می باشد و هم بر شراء.

    9. ای فی ایجاب البیع بلفظ «شریت».

    10. ای استعمال لفظ «شریت».

    11. ای کون استعمال لفظ «شریت» فی البیع.

    12. ای القرینة المعیّنة لإرادة البیع، لا الشراء.

    13. ی بلفظ «شریت».

 

متن کتاب: و لا یخلو (1) عن وجه (2).

و منها (3): لفظ «ملّكت» بالتشدید (4)‌ و الأكثر على وقوع البیع به (5)، بل ظاهر نكت الإرشاد، الاتّفاق (6) حیث قال: «إنّه لا یقع البیع بغیر اللفظ المتّفق علیه ك‌ «بعت» و «ملّكت» ».

و یدلّ علیه (7) ما سبق فی تعریف البیع من أنّ التملیك بالعوض المنحلّ إلى مبادلة العین بالمال هو المرادف للبیع عرفاً و لغةً كما صرّح به فخر الدین حیث قال: «إنّ معنى «بعت» فی لغة العرب: ملّكت غیری».

    1. ای لا یخلو هذا الاشکال.

    2. منطوق تعبیر «لا یخلو عن وجهٍ» آن است که این اشکال، وجه مختصری دارد، ولی مفهوم آن این است که «و ان کان الاوجه، عدم ورود هذا الاشکال»؛

توضیح مطلب آن است که بعد از اینکه از کلام لغویّون ثابت شد که لفظ «شراء» برای معنای شراء وضع شده است، قلّت استعمال و نیاز به قرینه معیّنه نمی تواند مانع از استعمال این لفظ در معنای موضوعٌ له خود به کمک قرائنی همچون اشتراط تقدّم ایجاب بر قبول یا غلبه تقدّم ایجاب بر قبول گردد؛

بله ممکن است در مقام اشکال گفته شود در این صورت به جهت ضمیمه قرائن غیر لفظیّه، دلالت لفظ «شراء» بر معنای موضوعٌ له خود، دلالت وضعی لفظی نبوده و از شرط صیغه، یعنی دلالت لفظیّه وضعیّه برخوردار نمی باشد؛

ولی این اشکال نیز وارد نخواد بود، زیرا فقهاء، صراحت را در دلالت لفظ بر معنای عقد و تمییز عقد مقصوداً بها از سایر عقود شرط می دانند، نه در دلالت لفظ بر خصوص ایجاب یک عقد خاصّ و تمییز آن از قبول همین عقد؛ به عبارت دیگر صیغه عقد به لحاظ تمییز عقد مقصود از سایر عقود است، مشروط به صراحت و دلالت لفظیّه وضعیّه می باشد، نه نسبت به تمییز ایجاب یک عقد از قبول همان عقد و تمییز ایجاب یک عقد از قبول همان عقد، می تواند به صراحت یعنی دلالت لفظیّه وضعیّه باشد و می تواند به غیر صراحت باشد مثل دلالت لفظیّه غیر وضعیّه لفظ «شراء» در ما نحن فیه به کمک قرائن غیر لفظیّه ای همچون اشتراط تقدّم ایجاب بر قبول یا غلبه تقدّم ایجاب بر قبول بر اراده ایجاب یعنی بیع، نه اراده قبول یعنی شراء.

    3. ای من الالفاظ المعتبرة فی ایجاب البیع.

    4. زیرا «ملکت» بالتخفیف، به معنای تملّک کردن می باشد، نه به معنای تملیک کردن.

    5. ای بلفظ «ملّکت» بالتشدید.

    6. ای الاتّفاق علی وقوع البیع بلفظ «ملّکت» بالتشدید.

    7. ای علی وقوع البیع بلفظ «ملّکت» بالتشدید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo