درس کتاب المکاسب سید مهدی میر معزی

کفایه

1402/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الثالث عشر: المشتق/التنبیهات /التنبیه الخامس: انحاء قیام المبدأ بالذات

 

متن کتاب: و التحقیق أنه لا ینبغی أن یرتاب‌ من كان من أولی الألباب فی‌ أنه‌ یعتبر فی صدق المشتق‌ على الذات و جریه (1) علیها (2) من التلبس‌ (3) بالمبدإ بنحو خاصٍّ على اختلاف أنحائه‌ (4) الناشئة من اختلاف المواد (5) تارة و اختلاف الهیئات‌ (6) أخرى‌ من‌ القیام‌ (7) صدورا (8) أو حلولا (9) أو وقوعا علیه (10) أو فیه (11)

    1. ای جری المشتقّ.

    2. ای علی الذات.

    3. ای تلبّس الذات.

    4. ای انحاء التلبّس.

    5. مثل «ضارب» و «جالس» که هیئت آنها یکسان بوده و هر دو بر وزن «فاعِل» هستند و اختلاف آنها به مادّه آنها یعنی «ضرب» و «جلوس» می باشد که مادّه «ضرب»، متعدّی بوده و لذا تلبّس مبدأ به آن، صدوری می باشد، امّا مادّه «جلوس»، لازم است و لذا تلبّس مبدأ به آن، حلولی می باشد.

    6. مثل «ضارب» و «مَضروب» که مادّه آنها یکسان بوده و هر دو از مادّه «ضرب» مشتقّ شده اند و اختلاف آنها به هیئت آنها بوده و یکی بر وزن «فاعِل» می باشد که دلالت بر معنای معلوم داشته و به ضمیمه متعدّی بودن مادّه «ضرب»، تلبّس مبدأ به آن صدوری می باشد، و دیگری بر وزن «مَفعول» می باشد که دلالت بر معنای مجهول داشته و لذا با وجود متعدّی بودن نفس مادّه «ضرب»، تلبّس مبدأ به آن حلولی خواهد بود.

    7. ای قیام المبدأ بالذات.

    8. کما فی «الضارب».

    9. کما فی «العالم».

    10. ای أو وقوعاً للمبدأ علی الذات کما فی «المقتول».

    11. ای أو وقوعاً للمبدأ فی الذات کما فی «المَقتَل».

 

متن کتاب: أو انتزاعه‌ عنه (1)‌ مفهوما مع اتحاده‌ معه (2)‌ خارجا (3) كما فی صفاته تعالى‌ على ما أشرنا إلیه آنفا (4) أو مع‌ عدم‌ تحققٍ إلا للمنتزع عنه‌ (5) (6) كما فی الإضافات‌ (7) و الاعتبارات‌ (8) التی لا تحقق لها (9) و لا یكون بحذائها (9) فی‌ الخارج‌ شی‌ء و تكون‌ (9) من الخارج‌ المحمول،‌ لا المحمول بالضمیمة (10)، ففی صفاته‌ (11) الجاریة علیه تعالى (11) یكون المبدأ مغایرا له (11) تعالى مفهوما و قائما به‌ (11) عینا (12)، لكنه‌ (13) بنحو من القیام (14)‌، لا بأن یكون هناك‌ اثنینیة و كان ما بحذائه‌ غیر الذات‌، بل‌ بنحو الاتحاد و العینیة (15) و كان ما بحذائه (16) عین الذات

    1. ای انتزاع المبدأ عن الذات.

    2. ای اتّحاد المبدأ مع الذات.

    3. ای بحسب الوجود الخارجی.

    4. ای فی التنبیه الرابع.

    5. ای أو انتزاع المبدأ عن الذات مع عدم تحقّقٍ الّا للمنتزع عنه.

    6. مفاهیم انتزاعی بالمعنی الاعمّ بر دو قسم می باشند: یکی مفاهیمی که از موجودی در خارج انتزاع می شوند به گونه ای که نفس مفهوم انتزاعی نیز برخوردار از وجود حقیقی خارجی می باشد، به اینگونه مفاهیم، مفاهیم انتزاعی بالمعنی الاخصّ گفته می شود مثل عالم، شجاع، کریم، اسود، ابیض و امثال آنها و دیگری مفاهیمی که از موجودی در خارج انتزاع می شوند، بدون اینکه نفس مفهوم انتزاعی اساساً در خارج وجود داشته باشد، بلکه تنها چیزی که در خارج وجود دارد، همان منشأ انتزاع آنها است که به آنها مفاهیم اعتباریّه گفته می شود مثل زوج، ملک، رقّ، حرّ، سابق، لاحق، فوق، تحت و امثال آنها؛

مرحوم مصنّف با عبارت «أو انتزاعه عنه مفهوماً الخ»، به مفاهیم انتزاعیّه بالمعنی الاخصّ و با عبارت «أو مع عدم تحقّقٍ الّا للمنتزع عنه» به مفاهیم اعتباریّه محضه اشاره می نمایند.

    7. ای النسب الاضافیّة مثل الفوقیّة و التحتیّة و السبق و اللحوق.

    8. ای الاعتبارات و الامور الجعلیّة المحضة مثل الزوجیّة و الملکیّة و الرقّیّة و الحرّیّة.

    9. ای تلک الاضافات و الاعتبارات.

    10. در مقام تعریف دو اصطلاح «خارج محمول» و «محمول بالضمیمة» گفته می شود محمولات به پنج دسته تقسيم مى‌شوند:

یا ذاتى باب ايساغوجى هستند یعنی جنس و فصل مثل حيوان و ناطق كه بر انسان حمل مى‌شود؛

یا ذاتی باب برهان یعنی لوازم ذات مثل امکان ذاتی که بر ممکنات حمل شده و در خارج ثابت می باشد؛

یا محمول من صمیمه هستند یعنی از صمیم ذات انتزاع شده و بر ذات حمل می شوند به گونه ای که نفس ذات برای انتزاع این محمول و حمل آن بر ذات کافی بوده و نیازی به ضمّ ضمیمه ندارد مثل «ابیض» در «البیاض ابیضٌ» و «اسود» در «السواد اسودٌ» و یا صفات ذات خداوند متعال مثل «الله عالمٌ»؛

یا محمول بالضمیمه هستند یعنی از نفس ذات به تنهایی انتزاع نمی شود و برای انتزاع و حمل آنها بر ذات، نفس ذات کفایت ننموده و نیازمند آن هستند که حیثیّتی زائد بر ذات به ذات ضمیمه گردد مثل «ابیض» در «الجسم ابیض» که «جسم» فی نفسه ابیض نیست و با ضمیمه «بیاض» به «جسم»، مفهوم «ابیض» انتزاع شده و در قضیّه «الجسم ابیضٌ» بر «جسم» حمل می گردد؛

و یا خارج محمول هستند یعنی اعتباری محض بوده و به خلاف اعراض متأصّله در محمول بالضمیمه، صرف نظر از منشأ انتزاع خود، فی نفسه هیچ ما بإزاء خارجی ندارند، مثل «مالک» در «زیدٌ مالکٌ».

با مراجعه به کتب منطقی روشن می شود[1] چهار اصطلاح اوّل، یعنی «ذاتی باب ایساغوجی»، «ذاتی باب برهان»، «محمول من صمیمه» و «محمول بالضمیمه»، از اصطلاحات رایج در علم منطق هستند، در حالی که اصطلاح پنجم یعنی «خارج محمول» اصطلاح اختراعی مرحوم محقّق خراسانی می باشد و در اصطلاح علم منطق، «خارج محمول» به معنای «محمول من صمیمه» می باشد، نه معنایی که مرحوم محقّق خراسانی اصطلاح «خارج محمول» را در ما نحن فیه در آن معنا استعمال نموده اند یعنی اعراض اعتباری محض.

    11. ای ذاته تعالی.

    12. ای بحسب الوجود الخارجی.

    13. ای قیام المبدأ المغایر له تعالی مفهوماً بذاته تعالی عیناً و بحسب الوجود الخارجی.

    14. و هو قیام الوصف المنتزع عن ذاته تعالی مفهوماً المتّحد له عیناً و بحسب الوجود الخارجی.

    15. ای بحسب الوجود الخارجی.

    16. ای ما بحذاء مبدأ اشتقاق صفاته الجاریة علیه تعالی.

متن کتاب: و (1) عدم اطلاع‌ العرف‌ على مثل هذا التلبس‌ (2) من الأمور الخفیة لا یضر بصدقها (3) علیه تعالى‌ على نحو الحقیقة إذا كان لها (3) مفهوم‌ صادق علیه تعالى حقیقة و لو بتأمل (4) و تعمل‌ من العقل و العرف‌ إنما یكون مرجعا فی تعیین المفاهیم‌، لا فی تطبیقها (5) على مصادیقها (5).

    1. این واو، واو استینافیّه بوده و جواب از اشکال مقدّر می باشد.

حاصل اشکال آن است که معیار در تشخیص معانی الفاظ، فهم عرف می باشد در حالی که انتزاعی بودن مفهوم مبدأ اشتقاق از ذات و اتّحاد مبدأ اشتقاق و ذات به لحاظ وجود خارجی و به عبارتی تلبّس ذات به این مفهوم انتزاعی به لحاظ وجود خارجی، امری است که برای عرف قابل فهم نیست، لذا معنای مشتقّ در مشتقّات جاری بر ذات باریتعالی مثل «عالم»، «قادر» و امثال آنها نمی تواند چنین معنای انتزاعی قرار داده شود؛

مرحوم مصنّف در مقام پاسخ از این اشکال می فرمایند: عرف ملاک تشخیص مفهوم لفظ است، نه ملاک تطبیق مفهوم لفظ بر مصادیق خارجی آن، بنا بر این عرف مفهوم لفظ مشتقّ را ذات متّصف به مبدأ اشتقاق می داند و عقل با تأمّل در صفات باریتعالی در می یابد که ذات باریتعالی متّصف به مبدأ اشتقاق این صفات است و این تلبّس به نحو تلبّس ذات به مفهوم منتزع از ذات به نحو اتّحاد عینی به لحاظ وجود خارجی می باشد.

    2. ای تلبّس الذات بالمفهوم المنتزع عنه بنحو الاتّحاد العینی بحسب الوجود الخارجی فی صفات الله تعالی.

    3. ای صفاته تعالی.

    4. عبارت «و لو بتأمّلٍ» الخ، قید برای «صادقٍ» می باشد، نه قید برای «کان لها مفهومٌ»، ای: «و لو تکون صدق مفهوم صفاته تعالی علی ذاته تعالی بتأمّلٍ من العقل».

    5. ای المفاهیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo