درس کتاب المکاسب سید مهدی میر معزی

کفایه

1402/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الثالث عشر: المشتق/التنبیهات /التنبیه الثانی: الفرق بین المشتقّ و مبدأه

 

متن کتاب: و إلى هذا (1) یرجع‌ ما ذكره أهل المعقول‌ فی‌ الفرق بینهما (2) من أن المشتق یكون لا بشرط (3) و المبدأ یكون بشرط لا (4) أی یكون مفهوم المشتق غیر آب عن الحمل‌ و مفهوم المبدإ یكون آبیا عنه؛ و صاحب الفصول‌ رحمه الله (5) حیث توهم أن مرادهم‌ (6) إنما هو بیان التفرقة بهذین الاعتبارین‌ (7) بلحاظ الطوارئ و العوارض‌ الخارجیة مع حفظ مفهوم واحدٍ، أورد علیهم‌ بعدم‌ استقامة الفرق‌ بذلك‌،

    1. ای الی هذا الفرق الذی ذکرنا بین المشتقّ و مبدأه.

    2. بین المشتقّ و مبدأه.

    3. ای انّ مفهوم المشتقّ یکون لا بشرطٍ بالنسبة الی الحمل علی ما تلبّس بالمبدأ، فیمکن حمله علیه و یمکن عدمه.

    4. ای و المبدأ یکون بشرط لا بالنسبة الی الحمل علی ما تلبّس بالمبدأ، فلا یمکن حمله علیه.

    5. مرحوم صاحب فصول در تنبیه دوّم از تنبیهات مشتقّ می فرمایند: «جماعتی از اهل معقول گمان کرده اند فرق میان مشتق ّو مبدأ آن به مفهوم آنها نبوده و بلکه به امر عرضی خارج از مفهوم آنها می باشد، زیرا تفاوت میان مشتقّ و مبدأ اشتقاق آن را از قبیل تفاوت میان مفهوم لا بشرط نسبت به حمل بر ذات و مفهوم بشرط لا نسبت به حمل بر ذات به شمار آورده اند و حاصل این فرمایش آن است که گویی نفس مفهوم و معنای متصوَّر از مشتقّ و مبدأ اشتقاق آن را یکی دانسته و تفاوت آن دو را صرفاً به اعتبار یک امر عرضی خارجی یعنی لا بشرط بودن نسبت به حمل بر ذات و بشرط لا بودن نسبت به حمل بر ذات به حساب آورده اند؛ مثلاً می گویند معنای «ضرب» و «ضارب»، هر دو حدث ضرب می باشد، با این تفاوت که اگر حدث ضرب نسبت به حمل بر ذات، بشرط لا در نظر گرفته شود، مدلول لفظ «ضرب» بوده و اگر لا بشرط در نظر گرفته شود، مدلول لفظ «ضارب» خواهد بود»[1] .

ایشان در ادامه در مقام ردّ این فرمایش اهل معقول در توجیه فرق میان مشتقّ و مبدأ اشتقاق آن می فرمایند: به نظر ما این وجه فرق صحیح نیست، زیرا این وجه فرق مبتنی بر تفاوت در حمل بر ذات است که امری عارض بر مفهوم مشتقّ و مفهوم مبدأ اشتقاق آن است در حالی که برای حمل یک شیء بر شیء دیگر، صرف اینکه محمول نسبت به حمل بر موضوع، لا بشرط باشد کافی نیست، بلکه علاوه بر آن لازم است یک نحوه اتّحاد میان موضوع و محمول برقرار باشد، چه اتّحاد حقیقی مثل اتّحاد میان موضوع و محمول در «هذا زیدٌ» و چه اتّحاد اعتباری مثل اتّحاد میان موضوع و محمول در «الانسان ناطقٌ» که در آن مفهوم لفظ «ناطق»، علاوه بر آنکه نسبت به حمل بر انسان لا بشرط می باشد، از یک نحوه اتّحاد نیز با ذات انسان برخوردار است، زیرا مُعتَبِر، با اینکه مفهوم لفظ «انسان» به لحاظ معنای متصوّر عند العرف، بسیط می باشد، ولی به لحاظ تحلیل عقلی، مفهوم انسان مرکّب از مفهوم «حیوان» و مفهوم «ناطق» می باشد و لذا یک نحوه اتّحاد اعتباری میان مفهوم لفظ «ناطق» و مفهوم لفظ «انسان» برقرار است؛ در حالی که میان مفهوم مبدأ اشتقاق مشتقّی مثل «ناطق» یعنی «نطق» و ذات موضوع یعنی «انسان»، هیچ نحوه اتّحادی و لو به نحو اعتباری برقرار نیست، زیرا مفهوم «انسان» مرکّب از مفهوم «حیوان» و مفهوم «نطق» نیست، لذا این ادّعای اهل معقول که مفهوم لفظ مشتقّ و مبدأ اشتقاق آن واحد بوده و هر دو به معنای حدث هستند و مثلاً مفهوم «ناطق» و «نطق»، هر دو حدث نطق می باشد، با این تفاوت که مفهوم لفظ «ناطق» نسبت به حمل بر ذات انسان، لا بشرط بوده و مفهوم لفظ «نطق»، بشرط لا می باشد، صحیح نیست، زیرا مفهوم ادّعایی لفظ «نطق» یعنی حدث نطق حتّی اگر نسبت به حمل بر ذات انسان، لا بشرط نیز در نظر گرفته شود، قابل حمل بر انسان نبوده و قضیّه «الانسان نطقٌ» حتّی در صورتی که حدث نطق، نسبت به حمل بر انسان لا بشرط در نظر گرفته شود نیز صادق نیست، زیرا اگرچه علی الفرض حدث نطق نسبت به حمل بر انسان، لا بشرط در نظر گرفته شده است، ولی هیچ نحوه اتّحادی میان حدث نطق و معنای انسان وجود ندارد[2] .

مرحوم مصنّف در مقام ردّ این ایراد مرحوم صاحب فصول می فرمایند: «به نظر می رسد ایشان دچار سوء تفاهم شده و برداشت اشتباهی از کلام اهل معقول دارند و به جهت همین برداشت اشتباه است که چنین اشکالی را مطرح می نمایند و اگر مراد اهل معقول روشن شود، دانسته می شود که این اشکال ایشان وارد نمی باشد؛ لذا گفته می شود مراد اهل معقول از بیان این فرق، این نیست که مفهوم مشتقّ و مفهوم مبدأ اشتقاق آن واحد بوده و تنها تفاوت آنها به امر عارضی خارج از مفهوم یعنی لا بشرط بودن نسبت به حمل بر ذات یا بشرط لا بودن نسبت به حمل بر ذات است تا چنین اشکالی مطرح گردد؛ بلکه مراد ایشان آن است که اگرچه هم مفهوم مشتقّ و هم مفهوم مبدأ اشتقاق آن، بسیط بوده و به لحاط معنای متصوَّر عند العرف، مرکّب از اجزاء نیست، ولی اساساً نفس مفهوم مشتقّ با نفس مفهوم مبدأ اشتقاق آن متفاوت است یعنی معنایی که عند العرف از مثل لفظ «ناطق» فهمیده می شود با معنایی که از مثل لفظ «نطق» فهمیده می شود متفاوت بوده و اینطور نیست که هر دو به معنای حدث نطق بوده باشند و تفاوت میان آنها به امر عارضی خارج از مفهوم یعنی بشرط لا لحاظ شدن نسبت به حمل بر ذات انسان و یا لا بشرط لحاظ شدن نسبت به آن بوده باشد، بلکه همانطور که بیان گردید، اساساسً مفهوم مشتقّ «ناطق» با مفهوم مبدأ اشتقاق آن یعنی «نطق»، متفاوت است و از آنجا که این دو مفهوم، یک نحوه اجمال دارند و به جهت این اجمال، تفاوت میان نفس این دو مفهوم قابل درک نیست، اهل معقول برای بیان تفاوت میان نفس این دو مفهوم، به امور عارضه خارج از این دو مفهوم متوسّل شده و گفته اند: مفهوم مشتقّ، معنایی است که حمل آن بر ذات، ممکن است، در حالی که مفهوم مبدأ اشتقاق، معنایی است که حمل آن بر ذات، ممکن نمی باشد و از این فرق با اصطلاح منطقی «لا بشرط» و «بشرط» لا تعبیر نموده اند.

شاهد بر این ادّعای مرحوم مصنّف هم آن است که همانطور که خود مرحوم صاحب فصول نیز فرموده اند، اهل معقول در مقام تنظیر و ذکر نظیر برای تفاوت میان مشتقّ و مبدأ اشتقاق آن، تفاوت میان هیولی و صورت و تفاوت میان جنس و فصل را ذکر نموده و فرموده اند: «كالفرق بین الهیولى و الجنس و بین الصورة و الفصل»[3] و واضح است که اینطور نیست که مفهوم هیولی یعنی مادّه و مفهوم صورت، واحد بوده و تفاوت آنها صرفاً به بشرط لا بودن نسبت به حمل بر سایر صورت ها و یا لا بشرطیّة نسبت به حمل بر سایر صورت ها بوده باشد، کما اینکه واضح است که اینطور نیست که مفهوم جنس و فصل واحد بوده و تفاوت آنها صرفاً به بشرط لا بودن نسبت به حمل بر سایر انواع و یا لا بشرطیّة نسبت به حمل بر سایر انواع بوده باشد؛ بلکه تفاوت میان جنس و فصل و تفاوت میان مادّه و صورت به تفاوت مفهوم آنها می باشد.

    6. ای مراد اهل المعقول مما ذکروا فی الفرق بین المشتقّ و مبدأه من انّ المشتقّ یکون لا بشرطٍ و المبدأ یکون بشرط لا.

    7. ای الاعتبار بشرط لا بالنسبة الی الحمل علی الذات و الاعتبار لا بشرطٍ بالنسبة الیه.

 

متن کتاب: ، لأجل‌ امتناع حمل العلم و الحركة على الذات و إن اعتبرا لا بشرط و غفل (1)‌ عن أن المراد (2) ما ذكرنا (3) كما یظهر (3) منهم (4)‌ من بیان الفرق بین الجنس‌ و الفصل‌ و بین المادة و الصورة (5) فراجع‌.

    1. ای صاحب الفصول رحمه الله.

    2. ای مراد اهل المعقول.

    3. ای ما ذکرنا من انّ التغایر بین المشتقّ و مبدأه بتغایر مفهومیهما و لکن یکشف هذا التغایر المفهومی بامرٍ خارجٍ عن المفهوم من باب البرهان الإنّی.

    4. ای من اهل المعقول.

    5. زیرا همانطور که گذشت، اینطور نیست که مفهوم هیولی یعنی مادّه و مفهوم صورت، واحد بوده و تفاوت آنها صرفاً به بشرط لا بودن نسبت به حمل بر سایر صورت ها و یا لا بشرطیّة نسبت به حمل بر سایر صورت ها بوده باشد، کما اینکه واضح است که اینطور نیست که مفهوم جنس و فصل واحد بوده و تفاوت آنها صرفاً به بشرط لا بودن نسبت به حمل بر سایر انواع و یا لا بشرطیّة نسبت به حمل بر سایر انواع بوده باشد؛ بلکه تفاوت میان جنس و فصل و تفاوت میان مادّه و صورت به تفاوت مفهوم آنها می باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo