درس کتاب المکاسب استاد سیدمهدی میرمعزی

کفایه

1401/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: ادلّة الصحیحی/ العاشر: الصحیح و الاعمّ /تبادر الصحیح، صحّة السلب عن الفاسد

 

متن کتاب: و كیف كان (1) فقد استدل‌ للصحیحی بوجوه‌ (2)

أحدها (3) التبادر (4) و دعوى‌ أن المنسبق‌ إلى الأذهان منها (5) هو الصحیح‌ (6)

    1. ای سواءٌ کان ثمرة النزاع فی الصحیح و الاعمّ تظهر فی النذر کما قال به صاحب القوانین رحمه الله ام لا.

    2. البتّه با توجّه به مطالبی که مرحوم مصنّف در رابطه با امکان تصویر جامع بنا بر قول صحیحی و عدم امکان تصویر جامع بنا بر قول اعمّی بیان فرمودند روشن می شود در نظر ایشان، اثبات نظریّه صحیحی نیازی به استدلال ندارد، زیرا امر دائر بین وضع برای صحیح و وضع برای اعمّ می باشد و وقتی جامعی بنا بر قول به اعمّ متصوّر نبوده و بالتبع، وضع لفظ برای اعمّ امکان نداشت، وضع لفظ برای صحیح متعیّن می گردد[1] .

    3. ای احد الوجوه التی استدلّ بها للصحیحی.

    4. ای تبادر المعنی الصحیح عند اطلاق الالفاظ الشرعیّة.

    5. ای الالفاظ الشرعیّة.

    6. به نظر می رسد این استدلال صحیح نباشد، زیرا همانطور که در مبحث علامات وضع گذشت، تبادر تنها در صورتی علامت حقیقت است که از حاقّ لفظ بوده و به کمک قرینه حاصل نشود، در حالی که تبادر معنای صحیح از این الفاظ، در برخی موارد به قرینه آثاری که بر آنها بار می شود و به عبارتی به تناسب حکم و موضوع و در برخی موارد به قرینه تعلّق طلب به آنها که قرینه بر اراده خصوص صحیح می باشد خواهد بود و لذا این تبادر از حاقّ لفظ نبوده و علامت وضع نخواهد بود، لذا ممکن است گفته شود این الفاظ، برای اعمّ از صحیح و فاسد وضع شده اند، ولی در مقام استعمال، به قرینه ترتّب آثار صحیح بر آنها در برخی استعمالات و یا تعلّق طلب به آنها در برخی استعمالات دیگر، انصراف به خصوص صحیح خواهد داشت[2] .

 

متن کتاب: و لا منافاة بین دعوى ذلك (1) و بین كون الألفاظ (2) على هذا القول (3) مجملاتٌ‌ (4)، فإن المنافاة (5) إنما تكون‌ فیما إذا لم تكن معانیها (2) على هذا (3) مُبَیَّنَةً بوجهٍ و قد عرفت‌ كونها (6) مُبَیَّنَةً بغیر وجهٍ (7).

ثانیها (8) صحة السلب‌ (9) عن الفاسد بسبب‌ الإخلال‌ ببعض أجزائه‌ أو شرائطه‌، بالمداقة (10) (11) و إن صح الإطلاق‌ علیه‌ بالعنایة (12).

    1. ای دعوی تبادر الصحیح الی الاذهان من الالفاظ الشرعیّة و انسباقها الیه.

    2. ای الالفاظ الشرعیّة.

    3. ای علی قول الصحیحی.

    4. زیرا همانطور که گذشت، صحیح به لحاظ حالات مختلف، به لحاظ اجزاء و شرائط متفاوت بوده و معنای واحدی ندارد، مثلاً نماز صحیح برای مسافر، نماز قصر می باشد در حالی که برای حاضر، نماز تمام می باشد، یا نماز صحیح برای قادر بر قیام، نماز عن قیامٍ می باشد در حالی که برای عاجز از قیام، نماز عن قعودٍ می باشد و هکذا.

    5. ای المنافاة بین دعوی تبادر الصحیح الی الاذهان من الالفاظ الشرعیّة و کون الالفاظ الشرعیّة علی القول بالصحیح مجملاتٍ.

    6. ای کون معانی الالفاظ الشرعیّة علی قول الصحیحی.

    7. ای بغیر وجهٍ واحدٍ، بل بوجوهٍ متعدّدةٍ و هو الآثار المترتّب علی الصحیح مثل الکون عمودَ الدین و معراج المؤمن فی الصلاة و الکون جُنَّةً من النار فی الصوم التی یصحّ الاشارة بها الی معنی الصحیح و لو کان معنی الصحیح مجملاً بنفسه علی قول الصحیحی.

    8. ای ثانی الوجوه التی استدلّ بها للصحیحی.

    9. ای سلب الالفاظ الشرعیّة.

    10. عبارت «بالمداقّة» در مقابل «بالعنایة» است که در ادامه در عبارت «و ان صحّ الاطلاق علیه بالعنایة» ذکر شده است؛

مراد از بالعنایة استعمالی است که متکلّم در آن استعمال به علاقه ای خاصّ میان دو معنا عنایت دارد، علاقه ای مثل مشابهت یا سببیّت یا حلول و یا هر یک از علائق دیگری که در علم بلاغت مطرح شده و مورد پسند عرف می باشد؛ این استعمال حقیقی می باشد؛

در مقابل مراد از استعمال بالمداقّة، استعمالی است که متکلّم در آن استعمال نظر و عنایت به هیچ علاقه ای نداشته و لفظ را بدون در نظر گرفتن هیچ علاقه ای دقیقاً در معنای موضوعٌ له آن لفظ استعمال می کند.

    11. عبارت «بالمداقّة»، جار و مجرور و متعلّق به «صحّة السلب» می باشد ای: «صحّة سلب الالفاظ الشرعیّة عن الفاسد بالمداقّة، لا بالعنایة».

    12. ای بالعنایة و المجاز و لحاظ العلاقة بین معنیین: المعنی الموضوع له و المعنی المستعمل فیه.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo