درس کتاب المکاسب استاد سیدمهدی میرمعزی

کفایه

1401/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدّمة/کیفیّة الاستعمال المجازی /هل المجاز بالوضع او بالطبع؟

 

متن کتاب: الثالث (1): صحة استعمال اللفظ فيما يناسب ما وضع له (2)‌ هل هو بالوضع‌ أو بالطبع (3)‌ (4) وجهان‌ بل قولان أظهرهما أنه‌ (5) بالطبع‌ بشهادة الوجدان‌ بحسن الاستعمال فيه (6) و لو مع منع الواضع عنه (7)‌ و باستهجان‌ الاستعمال (8) فيما لا يناسبه (9)‌

    1. برای فهم امر سوّم و چهارم، ذکر دو مقدّمه لازم می باشد:

مقدّمه اوّل اینکه استعمال بر چهار قسم است:

قسم اوّل استعمال لفظ در معنای موضوعٌ له بلا ادّعاءٍ است که استعمال حقیقی نام دارد مثل استعمال لفظ اسد در معنای شیر جنگل؛

قسم دوّم استعمال لفظ در معنای موضوعٌ له به ادّعاء صدق موضوعٌ له بر غیر موضوعٌ له است که مجاز ادّعایی سکّاکی نام دارد مثل استعمال لفظ اسد در معنای شیر جنگل به همراه این ادّعاء که رجل شجاع، حقیقةً شیر جنگل می باشد.

قسم سوّم استعمال لفظ در غیر معنای موضوعٌ له ولی مناسب با معنای موضوعٌ له است که مجاز مشهور نام دارد مثل استعمال لفظ اسد در رجل شجاع که با معنای موضوعٌ له اسد یعنی شیر جنگل در شجاعت، مشابهت و مناسبت دارد؛

و قسم چهارم استعمال لفظ در غیر معنای موضوعٌ له است به گونه ای که هیچ تناسبی با معنای موضوعٌ له نداشته باشد که استعمال غلط نام دارد مثل استعمال لفظ اسد در خرگوش!

و امّا مقدّمه دوّم آن است که وضع به لحاظ تصوّر لفظ موضوع، بر دو قسم می باشد:

گاه شخص واضع، لفظ خاصّی را لحاظ نموده و آن را برای معنایی وضع می نماید مثل اینکه لفظ «انسان» را برای معنای آن وضع نماید؛ به این وضع وضع شخصی گفته می شود؛

و گاه شخص واضع، لفظ عامّی را لحاظ نموده و آن را برای معنایی وضع می نماید، مثل اینکه وزن «فاعِل» را در ضمن هر مادّه ای باشد برای معنای «من صدر عند الفعل» وضع می نماید یا هیئت «وقوع نکره در سیاق نفی» را برای معنای استغراق وضع می نماید.

 

    2. ای صحّة الاستعمال المجازی.

    3. این بحث مرحوم مصنّف همان بحث معروف بلاغی است که آیا علاقات مجاز، منحصر در علاقات 25 گانه معروف در علم بلاغت مثل تشبیه، سببیّت، حالّ و محلّ و امثال آنها است یا آنکه ملاک در صحّت استعمال مجازی آن است که رابطه میان معنای موضوعٌ له و معنای مستعملٌ فیه به گونه ای باشد که طبع عرف، استعمال لفظ در معنای غیر موضوعٌ له را بپسندد و لو از قبیل علاقات 25 گانه معروف در علم بلاغت نبوده باشد، در نتیجه حتی در علاقات 25 گانه معروف در علم بلاغت نیز نیز اگر استعمال لفظ در غیر موضوعٌ له، مورد پسند عرف نباشد، استعمال مجازی صحیح نبوده و استعمال از قبیل غلط خواهد بود؛

مرحوم مصنّف می فرمایند در صحّت استعمالات مجازی بحث است که آیا همانطور که صحّت استعمالات حقیقی متوقّف بر وضع شخصی واضع در مثل «زید» و یا وضع نوعی واضع در مثل وزن «فاعِل» می باشد، صحّت استعمالات مجازی نیز متوقّف بر وضع نوعی است که واضع قرار داده است و مثلاً علاقه سبب و مسبَّب را در ضمن هر مادّه و یا وزن و هیئتی که باشد برای جواز استعمال لفظ موضوع برای سبب در معنای مسبَّب و یا بالعکس قرار داده است؟ یا آنکه صحّت استعمالات مجازی در گرو پسند طبع عرف بوده و وضعی نمی باشد؟[1]

    4. مراد از طبع، پسند طبع عرف می باشد.

    5. ای صحّة استعمال اللفظ مجازاً فیما یناسب المعنی الموضوع له.

    6. ای فیما یناسب ما وضع له بحسب الطبع.

    7. مثلاً اگر پدر زید که لفظ «زید» را برای او وضع کرده باشد، ممنوع کرده باشد که کسی لفظ زید را برای غیر فرزند او به کار ببرد، استعمال لفظ «زید» در کسی که شباهت ظاهری بسیار زیادی به زید دارد مورد پسند طبع عرف بوده و صحیح می باشد، بنا بر این صحّت یا عدم صحّت استعمال الفاظ در غیر موضوعٌ له خود تابع پسند یا عدم پسند طبع عرف می باشد، نه تابع وضع یا منع واضع.

    8. ای و بشهادة الوجدان باستهجان الاستعمال.

    9. ای فیما لا یناسب المعنی الموضوع له بحسب الطبع.

 

متن کتاب: و لو مع ترخيصه‌ (1) (2) و لا معنى لصحته‌ إلا حسنه‌ (3) و الظاهر أن صحة استعمال اللفظ فی نوعه (4)‌ أو مثله (5)‌ من قبيله (6)‌ كما يأتي الإشارة إلى تفصيله (7).

    1. ای ترخیص الواضع.

    2. مثلاً عرف، استعمال لفظ اسد در شخص ترسویی که دهان او همچون دهان شیر، بوی بد می دهد را نپسندیده و مستهجن می شمارد اگرچه میان این دو معنا، علاقه مشابهت وجود داشته و واضع، استعمال لفظ در معنای مشابه با معنای موضوعٌ له را جایز بداند؛

همچنین عرف، استعمال لفظ حاتم طائی را در شخص خصیصی که صرفاً به لحاظ قدّ و قامت شبیه حاتم طائی می باشد را نپسندیده و مستهجن می شمارد، اگرچه میان این دو معنا، علاقه مشابهت وجود داشته و واضع، استعمال لفظ در معنای مشابه با معنای موضوعٌ له را جایز بداند؛

همچنین عرف، استعمال لفظ الاغ در زیدی را که سوار الاغ شده است نپسندیده و مستهجن می شمارد، اگرچه میان این دو معنا علاقه حالّ و محلّ وجود داشته و واضع، استعمال لفظ موضوع برای محلّ در معنای حالّ را جایز بداند.

    3. ای و لا معنی لصحّة استعمال اللفظ فی معنیً الّا حسن استعمال اللفظ فی ذلک المعنی.

    4. مثل اینکه متکلّم بگوید: «ضَرَبَ لفظٌ» و لفظ «ضَرَبَ» را در نوع خود استعمال نموده باشد یعنی هر کلمه ای که بر وزن «فَعَلَ» می باشد.

    5. مثل اینکه متکلّم بگوید: «زیدٌ فی ضرب زیدٌ فاعلٌ» و لفظ «زید» را در زیدی که در جمله «ضرب زیدٌ» که توسّط شخص خاصّی گفته شده است، استعمال نماید و واضح است که در اینجا، لفظ زید در مثل خود، یعنی زید جزئی دیگری که به لحاظ لفظی مشابه با خصوص زیدی است که در ابتدای جمله ذکر شده است، استعمال نموده است.

    6. ای من قبیل الاستعمال الذی یُحسِنُه الطبع.

    7. ای فی الامر الرابع.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo