درس کتاب المکاسب استاد سیدمهدی میرمعزی

کفایه

1401/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدّمة/تعریف الوضع و اقسامه /وضع الحروف؛ وضع الخبر و الانشاء

 

متن کتاب: إن قلت‌ على هذا (1) لم یبق فرق بین الاسم و الحرف فی المعنى‌ و لزم‌ كون مثل كلمة «مِن‌» و لفظ «الابتداء» مترادفین‌، صحّ استعمال‌ كل‌ منهما (2) فی موضع الآخر و هكذا سائر الحروف مع الأسماء الموضوعة لمعانیها (3) و هو (4) باطل‌ بالضرورة كما هو واضح‌.

قلت (5) الفرق بینهما (6) إنما هو فی اختصاص كل منهما بوضعٍ حیث إنه وضع الاسم‌ لیراد منه (7) معناه (7)‌ بما هو هو و فی نفسه‌ و الحرف‌ لیراد منه معناه (8)‌ لا كذلك (9) بل‌ بما هو حالة لغیره‌ كما مرت الإشارة إلیه غیر مرة، فالاختلاف بین‌ الاسم و الحرف‌ فی‌ الوضع‌ (10) یكون موجبا لعدم جواز استعمال أحدهما فی موضع الآخر و إن اتفقا فیما له الوضع (11) و قد عرفت‌ بما لا مزید علیه‌ أن نحو إرادة المعنى (12) لا یكاد یمكن أن یكون من خصوصیاته و مقوماته‌ (13).

ثم‌ لا یبعد أن یكون الاختلاف‌ فی‌ الخبر (14) و الإنشاء (15) (16) أیضا كذلك،

    1. ای علی ان یکون معنی الموضوع له و المستعمل فیه فی الحرف و اسم الجنس مثل «مِن» و «الابتداء» واحداً و یکون کلاهما من قبیل الوضع العامّ و الموضوع له العامّ و المستعمل فیه العامّ.

    2. ای من کلمة «مِن» و لفظ «الابتداء».

    3. ای لمعانی تلک الحروف.

    4. ای ترادف الحروف مع الاسماء الموضوعة لمعانیها و استعمال کلٍّ منهما فی موضع الآخر.

    5. حاصل پاسخ مرحوم مصنّف آن است که تفاوت حروف و اسماء نه به موضوعٌ له آنها می باشد و نه به مستعملٌ فیه آنها، بلکه در غرض از وضع می باشد به این صورت که غرض واضع از وضع حرف «مِن» برای معنای ابتدائیّت آن است که از آن، معنای ابتدائیّت به عنوان حالتی برای سایر معانی اراده گردد و غرض واضع از وضع لفظ «ابتداء» برای معنای ابتدائیّت آن است که از آن، معنای ابتدائیّت بما هو هو و فی نفسه اراده گردد؛ لذا واضع با شخص مُستَعمِل شرط کرده است که هر گاه خواستی معنای ابتدائیّت را به عنوان حالتی برای سایر معانی به مخاطب خود تفهیم نمایی از حرف «مِن» استفاده بکن و هر گاه خواستی معنای ابتدائیّت را بما هو هو و فی نفسه به مخاطب خود تفهیم نمایی از لفظ «ابتداء» استفاده بکن؛

به عبارت دیگر، مدلول تصوّری حرف و اسم جنسی که برای معنای حرف وضع شده است مثل حرف «مِن» و لفظ «ابتداء» یکی بوده و آنچه به محض شنیدن هر کدام از این دو به ذهن خطور می نماید، همان معنای ابتدائیّت است، ولی مدلول تصدیقی آن دو متفاوت می باشد، به این بیان که مقصود و مراد جدّی متکلّم از استعمال لفظ «الابتداء»، افاده معنای ابتدائیّت استقلالی است ولی مقصود و مراد جدّی متکلّم از استعمال حرف «مِن»، افاده معنای ابتدائیّت ربطی می باشد.

نظیر این فرمایش مرحوم مصنّف در بحث موضوعٌ له اوامر مطرح شده است زیرا مشهور قائل به آن هستند که امر، مشترک لفظی بوده و برای معانی متعدّدی همچون انشاء طلب، تهدید، تعجیز، امتحان و امثال آن وضع شده است، در حالی که مرحوم آخوند خراسانی معنای موضوعٌ له و مستعملٌ فیه امر را در همه این موارد، انشاء طلب دانسته و تفاوت این موارد را به تفاوت داعی مُستَعمِل می داند، گاهی مُستَعمِل به داعی طلب حقیقی، انشاء طلب می نماید، گاهی به هدف تهدید، گاهی به غرض تعجیز، گاهی به غرض امتحان و گاهی غیر از آنها؛

به عبارت دیگر مدلول تصدیقی امر و مراد جدّی متکلّم از استعمال لفظ امر، گاه طلب حقیقی است، گاه تهدید، گاه تعجیز، گاه امتحان و گاه غیر از آنها اگرچه مدلول تصوّری لفظ امر در تمامی این اوامر، طلب می باشد.

    6. ای الفرق بین الحروف و بین الاسماء الموضوعة لمعانیها.

    7. ای الاسم.

    8. ای و وضع الحرف لیراد منه معنی الحرف.

    9. ای لا بما هو هو و فی نفسه.

    10. ای فی الغرض من الوضع.

    11. ای الموضوع له.

    12. ای الارادة الاستعمالیّة التی هی لحاظ المعنی فانیاً فی اللفظ.

    13. ای من خصوصیّات المعنی و مقوّماته الداخلة فی الموضوع له أو المستعمل فیه.

    14. مثل «بِعتُ بالأمس» الخبریّة التی یحکی عن وقوع البیع بالأمس.

    15. مثل «بِعتُ» الانشائیّة التی یُنشِئُ و یُوجِدُ الملکیّة حال صدوره من اللافظ.

    16. جملات به لحاظ اخباری یا انشائی بودن سه دسته هستند: برخی جملات، انشائی محض هستند مثل اوامر و نواهی، برخی جملات، اخباری محض هستند مثل «ضرب زیدٌ» و برخی جملات هم در معنای انشائی استعمال می شوند و هم در معنای اخباری مثل الفاظ صیغ عقود و ایقاعات؛ بحث مرحوم مصنّف در این فقره راجع به قسم سوّم می باشد[1] .

 

متن کتاب: ‌فیكون الخبر موضوعا لیستعمل‌ فی حكایة ثبوت‌ معناه‌ (1) فی موطنه (2) و الإنشاء (3) لیستعمل فی قصد تحققه و ثبوته (4) و إن اتفقا (5) فیما استعملا (5) فیه فتأمل‌ (6).

    1. ای معنی الخبر.

    2. ای موطن الخبر.

    3. ای و یکون الانشاء موضوعاً.

    4. ای لیستعمل فی قصد تحقّق معنی الانشاء و ثبوته فی الخارج و بعبارةٍ اخری لیستعمل فی طلب تحقّق معناه فی الخارج.

    5. ای الخبر و الانشاء.

    6. مرحوم مصنّف در مقام تشبیه فرق خبر و انشاء به فرق معنای حرفی و اسمی از تعبیر «لا یبعد» استفاده نموده اند که نشان از عدم جزم ایشان به صحّت این قیاس دارد، کما اینکه در خاتمه کلام خود با تعبیر «فتأمّل» به این تردید می افزایند؛

وجه عدم پذیرش این تشبیه آن است که گفته شود این قیاس مع الفارق می باشد، زیرا همانطور که گذشت، لحاظ خصوصیّت فی غیره بودن در معنای حرفی و فی نفسه بودن در معنای اسمی، خارج از موضوعٌ له و مستعملٌ فیه و مربوط به شئون استعمال می باشد، در حالی که در خبر و انشاء، حکایت و انشاء عین معنای موضوعٌ له خبر و انشاء بوده و خبر و انشاء، معنای دیگری ندارند تا آن معنا به صورت مشترک، موضوعٌ له خبر و انشاء در نظر گرفته شده و حکایت و انشاء، خارج از آن معنا و از شئون استعمال لحاظ گردد[2] .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo