درس کتاب المکاسب استاد سیدمهدی میرمعزی

کفایه

1401/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدّمة/تعریف علم الاصول و موضوعه /تعریف الوضع و اقسامه

 

متن کتاب: نعم‌ ربما یوجب‌ تصوره‌ (1) تصور العامّ بنفسه (2)،‌ فیوضع له (3) اللفظ، فیكون الوضع‌ عامّا كما كان الموضوع له‌ عامّا (4) و هذا بخلاف‌ ما فی الوضع العامّ‌ و الموضوع له الخاصّ،‌ فإن الموضوع له‌ و هی الأفراد لا یكون متصورا إلا بوجهه و عنوانه (5)‌ و هو العامّ و فرق واضح بین تصور الشی‌ء بوجهه (6) و تصوره (7) بنفسه‌ و لو كان‌ بسبب‌ تصور أمر آخر (8).

و لعل‌ خفاء ذلك‌ (9) على بعض الأعلام‌ (10) و عدم تمیزه (11)‌ بینهما (12) كان موجبا لتوهم إمكان ثبوت قسم رابع و هو أن یكون‌ الوضع خاصا مع كون الموضوع له عاما مع أنه (9) واضح لمن كان له أدنى تأمل‌.

    1. ای الخاصّ.

    2. این در صورتی است که شخص، خصوصیّات فردیّه خاصّ را در ذهن خود تجرید کرده و عنوان عامّ را از آن انتزاع نماید.

    3. ای للعامّ.

    4. نه اینکه وضع خاصّ و موضوعٌ له عامّ بوده و قسم چهارمی برای وضع تصوّر شود.

    5. ای الّا بالوجه و العنوان الصادق علی هذه الافراد.

    6. کما فی الوضع العامّ و الموضوع له الخاصّ الذی یتصوّر الخاصّ فیه بوجهه و عنوانه و هو العامّ.

    7. ای تصوّر الشیء.

    8. کما فی تصوّر الخاصّ الملازم لتصوّر العامّ، ثمّ وضع اللفظ للعامّ.

    9. ای الفرق بین تصوّر الشیء بوجهه و تصوّره بنفسه و لو کان بسبب تصوّر امرٍ آخر.

    10. مراد مرحوم صاحب بدائع است که اقسام وضع را چهار قسم دانسته و وضع خاصّ و موضوعٌ له عامّ را نیز معقول و ممکن می داند.

    11. ای عدم تمییز ذلک البعض من الاعلام.

    12. ای بین تصوّر الشیء بوجهه و تصوّره بنفسه و لو کان بسبب تصوّر امرٍ آخر.

 

متن کتاب: ثم‌ إنه (1)‌ لا ریب‌ فی ثبوت‌ الوضع الخاص و الموضوع له الخاص‌ كوضع الأعلام (2) و كذا الوضع العام و الموضوع له العام‌ كوضع أسماء الأجناس‌؛ و أما الوضع العام و الموضوع له الخاص‌ فقد توهّم‌ أنه وضع الحروف‌ (3) و ما ألحق بها (4) من الأسماء (5) (6) كما توهم أیضا أن المستعمل فیه فیها (7) خاص مع‌ كون الموضوع له كالوضع عاما (8) (9).

    1. بحث مرحوم مصنّف در عبارت «ثم إن‌ الملحوظ حال‌ الوضع‌ الخ» تا کنون در مقام ثبوت بود یعنی بحث از امکان عقلی اقسام وضع بود، ولی بحث مرحوم مصنّف در ما نحن فیه در مقام وقوع است یعنی بحث از آن است که آیا این اقسام صرفاً ممکن می باشند و یا آنکه واقع نیز شده اند.

    2. ای الأعلام الشخصیّة.

    3. به این معنا که در حرف «مِن»، معنای کلّی ابتدائیّت لحاظ شده ولی لفظ «مِن» برای معنای ابتدائیّت جزئیّه مختصّ به مبتدا و منتهای خاصّ وضع شده است، در حالی که در اسم «ابتدائیّت»، معنای کلّی ابتدائیّت لحاظ شده و لفظ «ابتدائیّت» برای همین معنا وضع شده است.

    4. ای بالحروف.

    5. ای الاسماء اللاتی تکون لها شباهةً افتقاریّة الی الحروف و هو الاسماء المتضمّنة لمعنی محتاجٍ الی الغیر مثل اسماء الاشارة و الموصولات و اسماء الشرط و الضمائر کما انّ الحروف معناها محتاجٌ الی الغیر.

    6. این نظریّه، نظریّه مشهور و سیّد میر شریف جرجانی است.

    7. ای فی الحروف و ما الحق به من الأسماء.

    8. طبق این مبنا، هم در حرف «مِن» و هم در اسم «ابتدائیّت»، معنای کلّی ابتدائیّت لحاظ شده و لفظ برای همین معنا وضع شده است و به عبارتی وضع عامّ و موضوعٌ له نیز عامّ می باشد، با این تفاوت که واضع در حرف «مِن» شرط کرده است که آن را در معنای ابتدائیّت جزئیّه مختصّ به مبتدا و منتهای خاصّ استعمال نماید ولی در اسم «ابتدائیّت» شرط کرده است که آن را در معنای ابتدائیّت کلّی استعمال نماید؛ به عبارتی تفاوت وضع حروف با وضع اسماء کلّیّه نه در معنای ملحوظ حین الوضع است و نه در معنای موضوعٌ له، بلکه در شرط استعمال و معنای مستعملٌ فیه می باشد.

    9. این نظریّه، نظریّه تفتازانی می باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo