درس تفسیر استاد محسن ملکی

1400/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: معاد در قران/ادامه آیه 257 بقره /ولایت خدا و طاغوت

 

کلام در آیه 257 بقره بود؛ نُه نکته از این آیه بیان شد.

﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ﴾[1]

 

نکته دهم

این آیه آغازش توحید است و پایانش قیامت؛ مبدأ و معاد؛ دو نوع زندگی قیامتی را بیان می‌کند:

اوّل: ثواب برای مؤمنین.

دوّم: عذاب برای کفّار.

کسی که ولایت طاغوت را می‌پذیرد در مقام خودسوزی است؛ اهل معرفت می‌گویند: همین دنیا هم بهشت است هم جهنم؛ کسانی که ولایت خدا را پذیرفته‌اند و در مسیر حقّ هستند در بهشت زندگی می‌کنند و کسانی که در ولایت طاغوت و در کفر و ضلالت هستند در جهنم زندگی می‌کنند.

 

نکته یازدهم

نقش ولایت در سعادت و شقاوت انسان

حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ الزِّيَادِيِ‌ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ عَنْ فُضَيْلٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ‌ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‌ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ.[2]

این خیلی مهم است که مقتدا، مولا و سرپرست انسان در این دنیا کیست؛ از نشانه‌ها و خصوصیات قیامت همین است: ﴿يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم﴾[3] حتّی قیامت هم بدون امام و رهبر معنا ندارد؛ البته ما همه‌ی حقیقتش را نمی‌فهمیم؛ امّا می‌فهمیم که امام اگر امام نور و رحمت باشد و بشریّت از او پیروی کنند، دنیا را آباد می‌کند و تمام زمین مدینه ی فاضله می‌شود؛ امّا نکات و لطائف دیگری دارد که شاید اوجش محو در توحید شدن است؛ کسی که امام شناس و ولایتمدار باشد، در وجود امامش خدا را می‌بیند البتّه نه با چشم سر بلکه با دل و جان؛ طبق همین بیان است مسأله‌ی اینکه وقتی دور کعبه می‌گردی باید باور کنی که دور امام می‌گردی و امام تو را به خدا منتقل می‌کند.

 

نکته دوازدهم

توحید و نبوت و امامت و عدل و اینها همه مقدّمه‌اند برای معاد و مستقرّشدن در بهشت یا جهنم.

 

آیه 259 سوره بقره

﴿أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلى‌ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‌ عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيي‌ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى‌ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى‌ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَديرٌ﴾[4]

این آیه دوّمین داستان تربیتی و توحیدی در قرآن است؛ اولین داستان در آیه‌ قبل یعنی آیه 258 بقره است؛

﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذي حَاجَّ إِبْراهيمَ في‌ رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّيَ الَّذي يُحْيي‌ وَ يُميتُ قالَ أَنَا أُحْيي‌ وَ أُميتُ قالَ إِبْراهيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتي‌ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذي كَفَرَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ﴾[5]

منظور از کسی که با ابراهیم محاجّه کرد، نمرود است که خدا به او سلطنت داده بود ولی طغیان کرد و ادّعای ربوبیت کرد.

داستان نمرود بیان توحید در ربوبیت است و این داستان بیان معاد است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo