درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1400/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصوم/صوم المسافر /ادله

 

سه شنبه با سه معصوم است آباد * امام باقر و صادق، وَ سجاد

عن الصادق علیه السلام: وَ اللَّهِ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِن‌.[1]

این در بحث اخلاق است و شبیه این در بحث اعتقادات آمده: مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ.[2] عبادت حقیقی لایتحقّق الّا برعایة حقوق العباد؛ مسأله‌ای که اکثر بشریّت غافلون عنه وتارکون له؛ یکی از خصوصیّات زمان ظهور این است که حقوق عباد بشکل واقعی عملیاتی می‌شود؛ هر مقدار در این جهت سرمایه‌گذاری کنیم لذّت و بهجت بندگی خدا را دریافت می‌کنیم.

 

صوم المسافر

بحث صلاة مسافر تمام شد؛ کتاب صوم را نمی‌خواهیم بحث کنیم لکن طردا للباب بحث صوم مسافر را نیز بحث می‌کنیم.

همانطور که در بحث صلاة مسافر گذشت وقتی عنوان مسافر شرعی محرز شود احکام خاصّی بر آن مترتّب می‌شود؛ آنچه مربوط به تحقّق عنوان مسافر شرعی لازم است قبلاً گفته شد؛ امّا این بحث نکاتی دارد که مخصوص صوم در سفر می‌باشد؛ مرحوم سیّد در عروه در شرائط صحّت صوم می‌فرماید: الخامس أن لا يكون مسافرا سفرا يوجب قصر الصلاة مع العلم بالحكم في الصوم الواجب.[3]

مسافر نبودن، یقیناً شرط وجوب صوم است؛ یعنی انسان در ماه مبارک اگر مسافر نباشد روزه بر او واجب می‌شود و اگر مسافر باشد وجوب فعلی ندارد؛ سقوط وجوب فعلی از مسافر بین فقهاء از امور اتّفاقی است؛ و دلیل بر آن اوّلاً آیات قرآن است:

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ * أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[4]

حضرت حقّ تبارک و تعالی در این آیه شریفه می‌فرماید مسافر روزهای دیگری را روزه بگیرد یعنی قضاء بر او واجب است؛ حضور شرط وجوب است.

﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‌ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‌ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[5]

کسی که شاهد شهر مبارک رمضان باشد باید روزه بگیرد؛ شَهِدَ أی حضر؛ شهود یعنی حضور؛ یعنی کسی که در وطن یا محلّ اقامت حاضر است بر او واجب است روزه بگیرد؛ مستند این برداشت روایات است:

روایت عبید بن زراره

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْعَبْدِيِّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَوْلَهُ عَزَّوَجَلَّ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ قَالَ مَا أَبْيَنَهَا! مَنْ شَهِدَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ سَافَرَ فَلَايَصُمْهُ.[6]

مسافر در مقابل شاهد است؛ روزه بر شاهد واجب است و بر مسافر واجب نیست؛ این آیه طبق ظاهرش طور دیگری هم معنی می‌شود؛ من شهد یعنی من شهد الهلال؛ کسی که هلال ماه را دید روزه بگیرد؛ لکن طبق بیان اوّل که از امام صادق علیه السلام است، این آیه را دلیل بر مدّعای خود قرار می‌دهیم؛ علی کلّ حال قرآن ناطق است بما ذکرناه؛ و اصحاب نیز متّفقاً فتوا داده‌اند.

نکته

این آیه آیا می‌گوید روزه نگرفتن و افطار عزیمت است یا رخصت؟ یعنی مسافر نباید روزه بگیرد یا مخیّر است؟

شیخ طوسی در خلاف ، سیّد مرتضی در انتصار، مرحوم طبرسی در مجمع و دیگران، فتوا به عزیمت داده‌اند؛ در مجمع البیان می‌فرماید: و فيه دلالة على أن المسافر و المريض يجب عليهما الإفطار لأنه سبحانه أوجب القضاء بنفس السفر و المرض و من قدّر في الآية فأفطر فقد خالف الظاهر؛[7] می‌فرماید: اگر کسی توهّم کند که صرف مسافر شدن برای سقوط وجوب صوم کافی نیست و در این آیه چیزی در تقدیر بگیرد مثلاً من کان علی سفر و لم یصم أو لم یقدر علی الصوم فعدة من أیام أخر؛ این خلاف ظاهر است.

بتعبیر بنده «تعلیق الحکم علی الوصف مشعر بعلیته» ؛ فعدة من أیام أخر یعنی وجوب قضاء و وجوب قضاء معلّق بر سفر شده است؛ اگر چیز دیگری هم شرط بود لو کان لبان؛ بنابراین منظور صاحب مجمع این است که این آیه دلالت دارد بر وجوب قضاء نه تخییر.

همین مطلب از حافظ ابن حجر عسقلانی در فتح الباری فی شرح صحیح البخاری آمده است؛[8] ایشان قائل است به اینکه در این آیه دلالت دارد بر عزیمت در روزه نگرفتن نه رخصت؛ یعنی مؤیّد فرمایش علماء شیعه در کلام این سنّی متعصّب آمده است؛ امّا اکثر علماء اهل سنّت این آیه را تأویل برده‌اند و همان معنای تخییر را برداشت کرده‌ و گفته‌اند: من کان علی سفر و لم یصم فعدة من أیام أخر.

فکیف کان طبق نظر اکثر محقّقین امامیه ظاهر آیه دلالت دارد بر عزیمت و مسافر نباید روزه بگیرد؛ بنابراین آیه شریفه برای مانحن فیه کافی است ولو هیچ روایتی هم نداشته باشیم؛ بر اساس این آیه اداء روزه بر مسافر واجب نیست و قضاء واجب است.

فرمایش آیت الله سیستانی حفظه الله

ایشان می‌فرمایند آیه‌ی «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيام كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم» گویا یک عام است که توسّط «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ» تخصیص خورده است.

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيام كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم و لم یکتب علی المسافر الصیام أو لم یؤمر المسافر بالصیام؛ لذا روزه باطل است چون عبادت بدون امر است؛ در نتیجه می‌شود كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيام جمیعا الّا المسافر؛ یعنی در قوّه‌ی تخصیص است.

به این شخصیت بزرگوار عرض می‌کنیم آیا مقصود شما آن است که روزه برای مسافر مقتضی ندارد یا مقتضی دارد ولی مانع مفقود نیست؟ بعبارة أخری آیا مسافر امر به روزه دارد ولی سفر مانع از فعلیّت امر است یا اصلا امر ندارد؟

اگر منظور ایشان این باشد که روزه برای مسافر امر انشائی ندارد و روزه‌ی او باطل است، این فرمایش نقض می‌شود به چند مورد در فقه:

اوّل همه حتّی خود ایشان فتوا داده‌اند که جاهل به حکم اگر در سفر روزه بگیرد صحیح است؛ این کاشف از وجود مقتضی است یعنی امر داشته است.

دوّم کسی که بخاطر سفر روزه نگیرد و سفرش تا رمضان سال بعد ادامه پیدا کرد قضاء بر او واجب است؛ اگر مسافر مقتضی نداشته باشد، نباید قضاء داشته باشد.

سوّم کسی که بخاطر سفر روزه نگیرد و قبل از اینکه فرصت قضاء داشته باشد از دنیا برود؛ باید از طرف او قضاء کنند.

اینها همه دلالت دارند بر اینکه مسافر امر دارد ولی امرش فعلیت ندارد یعنی مقتضی دارد لکن مانع دارد؛ لذا این فرمایش قابل دفاع نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo