درس خارج فقه استاد محسن ملکی
1400/09/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /اماکن تخییر
عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: جِهَادُ النَّفْسِ مَهْرُ الْجَنَّةِ.[1]
مجاهده با نفس، مهریهی بهشت است؛ گویا شأن بهشت شأن یک زوجه است و برای برقراری محرمیّت بین انسان و بهشت باید انسان با نفس خود مبارزه کند.
خلاصه جلسه قبل
تبین مماذکرناه کل مسافر یجب علیه القصر الّا ما أخرجه الدلیل؛ در خصوص اماکن تخییر آنچه از این اصل اوّلی خارج میشود مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و حائر حسینی است؛ قدر متیقّن از این مکانها همین است.
امّا سائر مشاهد
سیّد بن زهره و ابن جنید قائل شدهاند به اینکه بقیهی مشاهد مشّرفه نیز ملحق میشوند به حائر حسینی؛ زیرا ملاک در افضلیت تمام در این اماکن، شرافت مکان است؛ لذا میتوان تنقیح مناط کرد.
لکن همانطور که سیّد در متن عروه فرمود، لایلحق بها؛ فرمایش ابن جنید و ابن زهره چیزی شبیه قیاس است؛ تنقیح مناط در امور تعبّدی که ملاکات مشخّص نیست معنا ندارد؛ ملاک احکام تعبّدی معلوم نیست و هیچ راهی برای رسیدن به ملاک احکام غیر از نصّ و بیان معصومین وجود ندارد؛ لذا ممکن است این اماکن اربعه خصوصیّاتی داشته باشد که بقیهی مشاهد نداشته باشند؛ همانطور که برای زیارت امام حسین علیه السلام خصوصیاتی ذکر شده که برای بقیهی معصومین حتّی حضرت امیر علیه السلام ذکر نشده است؛ لذا صرف شرافت مناط نیست؛ آری! اگر قیاسِ منصوص العلة بود و در روایات علّتی ذکر شده بود که عمومیّت داشت این فتوا صحیح بود لکن اینطور نیست؛ در نتیجه اکتفاء میکنیم به نصوص؛ تنقیح مناط در جایی است که مناط مشخّص باشد و بتوان با تحلیل آن را توسعه داد؛ در توصّلیات شاید بشود ولی در تعبدّیات نمیشود.
نکته
اضافات مساجد ثلاثة مانند زیرزمینها و صحنها و رواقهای جدید گرچه چند طبقه باشد اگر عرفاً نام مسجد بر آنها صدق کند حکم مذکور بر آن منطبق است؛ بخلاف حائر حسینی که امری توقیفی و مشخّص و معلوم است و حد و مرز مشخّصی دارد و توسعه در آن معنا ندارد.
لکن علی کلّ حال در تمام این موارد احتیاط امر خوبی است؛ در مواردی که شکّ داریم، جمع بین قصر و تمام یا حدّاقل قصر خواندن، مطابق قاعده و کار مناسبی است.
هذا تمام الکلام فی المسألة 11.
مسأله 12 عروه
إذا كان بعض بدن المصلي داخلا في أماكن التخيير و بعضه خارجا لا يجوز له التمام نعم لا بأس الوقوف منتهى أحدها إذا كان يتأخر حال الركوع و السجود بحيث يكون تمام بدنه داخلا حالهما.[2]
اگر مسافر برای نماز جایی بایستد که قسمتی از بدنش داخل مکان تخییر و و قسمتی خارج از آن باشد مثلاً بین درب ورودی مسجدالحرام بایستد یا در بعضی حالات مثلا در رکوع یا سجود قسمتی از بدنش در مسجد قرار بگیرد؛ آیا میتوان گفت این شخص در مسجدالحرام است و نمازش تمام است؟
طبق ظواهر ادلّه نماز، داخل مسجدالحرام تمام است؛ انصراف از دخول و وقوف و قیام آن است که تمام بدن داخل باشد؛ کسی که مقداری از بدنش داخل نباشد صدق عرفی دخول ندارد و انصراف دارد؛ اگر تمام بدن داخل باشد حکم تخییر بر آن منطبق میشود و الّا فلا؛ البته این مطلب عرفی است اگر عرف بگوید این شخص داخل است کافی است و دقّتهای عقلی لازم نیست.
مسألة 13 عروه
لايلحق الصوم بالصلاة في التخيير المزبور فلايصح له الصوم فيها إلا إذا نوى الإقامة أو بقي مترددا ثلاثين يوما. [3]
آیا روزه ملحق به نماز است و مثلاً در ماه رمضان در اماکن تخییر میتوان روزه گرفت یا نگرفت و مخیّر هستیم؟
اوّلاً آنچه مسلّم است و از روایات استفاده شد، تخییر در نماز است و هیچ دلالتی نسبت به صوم نیست؛ صحیحهی عثمان بن عیسی گویا تصریح دارد به اینکه مخصوص نماز است و اشعار دارد به اینکه مربوط به صوم نیست.
ثانیا شاید تخییر در روزه اصلاً تصوّر نداشته باشد؛ در صلاة قابل تصوّر است که متعلّق امر، جامع بین تمام و قصر است ولی در صوم قصر و تمام که معنا ندارد؛ بین فعل و ترک واجب نیز جامع معنا ندارد؛ تخییر در جایی است که دو مصداق داشته باشد؛ البتّه از باب ارتباط روزه با نماز در بحث مسافر، گاهی به ذهن عرف میآید که گویا شبیه هم هستند؛ لکن با توجّه به ادلّه چنین چیزی نیست و با تحلیل علمی نیز تقصیر معنا ندارد.
ان قلت بین قصر و افطار ملازمه است لذا باید در صوم نیز تخییر تصوّر شود.
قلت این یک تصوّر بدوی است؛ آری! بین قصر و افطار ملازمه هست ولی این ملازمه بین قصر خارجی نیست که بگوییم همانطور که نماز شکسته میشود روزه هم شکسته شود؛ بلکه انسان یا روزه میگیرد یا نمیگیرد؛ ملاک قصر در خارج اتّفاق میافتد؛ در بحث روزه نمیشود گفت مکلّف چه روزه بگیرد و چه نگیرد فرقی ندارد و یکی است؛ نمیتوان گفت در هر صورت قضاء ندارد؛ علاوه بر اینکه ملازمهی مذکور همیشگی نیست بلکه گاهی ملازمه نیست؛ مثلاً کسی که بعدازظهر به سفر برود، نمازش شکسته است ولی روزهاش صحیح است؛ بنابراین ملازمه فی الجمله است نه بالجمله