درس خارج فقه استاد محسن ملکی

1400/09/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /اماکن تخییر

 

قال امیرالمؤمنین علیه صلوات المصلین: يَا كُمَيْلُ‌ الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ وَ لَا شَيْ‌ءَ آثَرُ عِنْدَ كُلِّ أَخٍ مِنْ أَخِيه‌.[1]

مؤمنین برادر هستند؛ و برای برادر چیزی سزاوارتر از برادرش نیست برای اینکه خودش را هزینه کند و برای او ایثار کند.

 

خلاصه جلسه قبل

کلام در امکنه‌ی تخییر به امر دوّم یعنی تعیین این امکنه رسید؛ در اینجا دو نظریه‌ی کلّی وجود دارد:

نظریه اوّل: محدوده‌ی این امکنه بلد آنهاست: بلد مکّه، بلد مدینه، بلد کوفه و بلد کربلاء؛ این نظریّه‌ی مشهور است.

نظریه دوّم: محدوده‌ی این امکنه مسجد و حائر است؛ مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و حائر حسینی؛ صاحب مفتاح الکرامة می‌فرماید: أنّ الأكثر على اختصاصه بنفس المساجد.[2] این نظریه‌ی اکثر است: علّامه در قواعد، ابن ادریس در سرائر، شهید در ذکری، دروس و لمعه؛ محقّق در جامع المقاصد.

برای بررسی این مطلب باید به روایات مراجعه کرد؛ روایات در این باب چند طائفه است؛ با توجّه به این روایات اوّلاً مکّه و مدینه را بحث می‌کنیم سپس کوفه و کربلاء را؛ امّا طائفه‌ای که درباره‌ی مکّه و مدینه است چند دسته است:

دسته اوّل: روایاتی که دلالت دارند بر اینکه ملاک در باب مکّه و مدینه، حرم است و حرم تفسیر شده به مکه و مدینه:

صحیحه ی علی بن مهزیار

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ: ... فَقُلْتُ أَيَّ شَيْ‌ءٍ تَعْنِي بِالْحَرَمَيْنِ فَقَالَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةَ. [3]

طبق این دسته از روایات معیار خود بلد است.

دسته دوّم: ملاک مسجدین است: مسجدالحرام و مسجدالنبی.

در نتیجه نسبت به مکّه و مدینه دو نظریّه وجود دارد: شهر و مسجد.

نظریّه‌ی دوّم که مسجد است معنایش این است که روایات دالّ بر بلد مقیّد می‌شوند به قطعه‌ای از بلد یعنی مسجدالحرام و مسجدالنبی.

محقّق خوئی می‌فرماید: وصف، مفهوم ندارد اگر بلد متّصف شود به مسجد، گویا مقیّد به وصف شده است و مفهوم ندارد؛ لکن قید قرار گرفته و جزء موضوع شده و موضوع را مقیّد کرده است؛ حکم تمامیّت نماز به یک موضوع مقیّد تعلّق گرفته است؛ اتمام در صورتی ثابت می‌شود که موضوعش تامّ و کامل باشد و موضوع تامّ بلد مقیّد به مسجد است؛ سپس می‌فرماید می‌توان گفت این قید غالبی است مانند آیه‌ی ربیبة و قید غالبی دلالت بر تعیین و تخصیص ندارد؛ مسافرین مکّه و مدینه غالباً نماز را در مسجدالحرام و مسجدالنبی می‌خوانند و الّا کلّ مکّه ملاک است.

این تضعیفِ روایاتِ مقیّد به مسجد است؛ می‌فرماید تقیید در کلام امام مهمّ است نه تقیید در کلام راوی؛ و تقیید در کلام امام چهار روایات است و همه ضعیف السند هستند.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ الْقُمِّيِّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ خَادِمِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ قَالَ: تَتِمُّ الصَّلَاةُ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الرَّسُولِ وَ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ حَرَمِ الْحُسَيْنِ.[4]

می‌فرماید: این روایت ضعیف است بخاطر محمد بن سنان؛ محمد بن سنان تضعیف شده و عبدالملک و عبدالحمید نیز مجهول هستند؛ سپس روایت را تقویت می‌کند به اینکه اینها در اسناد کامل الزیارات آمده است؛ همچنین می‌فرماید: همین روایت در کامل الزیارات با سند دیگری آمده که ابن سنان در آن نیست؛ امّا در ادامه می‌فرماید به این روایت نمی‌توان اعتماد کرد؛ چون شیخ طوسی همین روایت را با محمد بن سنان نقل کرده است؛ بنابراین اشکال ایشان بیشتر محمد بن سنان است.

ما در بحث اجتهاد و تقلید و همچنین طهارت، به این نتیجه رسیدیم که محمد بن سنان موثّق است؛ تضعیفات او مذمّتهایی است که از ائمه درباره ی او گفته شده و بعضی از محقّقین بزرگ آنها را مانند مذمّتهای زراره می‌دانند؛ طبق مبنای ما این روایت معتبر است؛ یعنی مسجد و حائر را می‌شود استفاده کرد.

محمد بن سنان را گفتیم ابوجعفر ظاهری؛ از نظر شیخ مفید ثقه است؛ کشی آنقدر از او تعریف کرده که بعضیها حمل بر توثیق کرده‌اند؛ سیّد بن طاووس، حسن بن علی بن شعبه (صاحب تحف العقول) علّامه در مختلف و بعضی از مشایخ حدیث مثل اساتید شیخ حرّ عاملی او را توثیق کرده‌اند.

روایت حذیفة بن منصور

وَ عَنْ (عَلِيٍّ) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَاعَبْدِاللَّهِ يَقُولُ: تَتِمُّ الصَّلَاةُ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الرَّسُولِ وَ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ حَرَمِ الْحُسَيْنِ.[5]

این روایت مرسله است بخاطر «عن من سمعه» ؛ و محمد بن سنان نیز در سند هست؛ مرحوم آقای خوئی از هر دو جهت تضعیف کرده است.

روایت ابی بصیر

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ تَتِمُّ الصَّلَاةُ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الرَّسُولِ وَ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ حَرَمِ الْحُسَيْن.[6]

در سند این روایت نیز محمد بن سنان هست لذا محقّق خوئی معتبر آن را نمی‌داند ؛ ولی بنظر ما این روایت یا صحیحه است یا موثّقه.

روایت ابراهیم بن ابی بلاد

وَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ قَالَ: تَتِمُّ الصَّلَاةُ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الرَّسُولِ وَ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ. [7]

این روایت مرسله است بخاطر رجل من اصحابنا؛ ولی اسم این رجل در کافی و کامل الزیارة مشخّص شده و تعبیر شده است به حسین؛ ممکن است حسین بن مختار قلانسی باشد که ثقه است به قرینه‌ی اینکه ابراهیم بن ابی بلاد روایات زیادی را از او نقل می‌کند.

بنابراین روایاتی که دلالت بر مسجد و حائر دارند، معتبرند لذا مقیّد کردن بلد به مسجد و حائر دلیل معتبر دارد؛ قاعده‌ی جمع این است که مطلق حمل بر مقیّد می‌شود.

علاوه بر اینکه اصل اوّلی در باب سفر عبارت است از «کلّ مسافر یجب علیه القصر» ؛ از این اصل به مقدار متیقّن خارج می‌شویم؛ و قدر متیقّن از این بلاد در روایات، مسجد و حائر است؛ زیرا مدلول هردو طائفه است؛ ولی کلّ بلد مشکوک است لذا رجوع می‌کنیم به اصل اوّلی که می‌گوید: نماز مسافر قصر است؛ و عرفاً مطلق حمل بر مقیّد می‌شود؛ خصوصاً در اینجا روزه حکم نماز را ندارد و تخییری نیست و حکم تخییر نماز، یک مورد استثناست و محدود به قدر متیقّن می‌شود؛ لذا ما ذهب الیه الاکثر که مفتاح فرمود مسجد است، اقرب به واقع است

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo