درس خارج فقه استاد محسن ملکی
1400/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /حکم نماز کامل در سفر
امام مجتبی علیه السلام: لَايَغُشُّ الْعَاقِلُ مَنِ اسْتَنْصَحَه.[1]
شخص عاقل خیانت نمیکند و در خیرخواهی برای دیگران غش وارد نمیکند.
اگر کسی از او طلب نصیحت و خیر کرد، زبانا، عملا و موقعیتا با اخلاص به او خیررسانی میکند؛ مسلمان و مؤمن واقعی اوّل روز به خدا میگوید: اللهم اجعلنی مجری للخیر لخلقک.
خلاصه جلسه قبل
کلام در مسأله 3 عروه بود؛ سند این صور و فتاوی بررسی شد؛ صحیحه زراره و محمد بن مسلم، صحیحه حلبی، صحیحه عیص و صحیحه ابی بصیر؛ جمع بین این روایات بیان شد.
امّا با بیانی دیگر عرض میشود دو فتوا در این صور وجود دارد: یکی آنچه در متن عروه است و دیگری آنچه در حواشی عروه آمده است؛ این دو فتوا را میتوان بشکل دو کبرای کلّی بیان کرد:
اول: کل من جعل الملاک فی وجوب القصر عند العلم بالحکم اعتمد علی صحیحة زرارة و أفتی بوجوب الإعادة و القضاء فی جمیع الصور التی یعلم المکلف الحکم و لو جهل خصوصیاته.
سید در متن عروم فرموده عالم به حکم ولو خصوصیات یا موضوع را نداند یعنی میداند نماز مسافر قصر است ولی مثلاً نمیداند حکم سفر تلفیقی مانند سفر امتدادی است، اعاده یا قضاء بر او واجب است؛ این فتوا بر اساس صدر صحیحهی زراره و صحیحهی حلبی است؛ فرمود اگر آیهی قصر را شنیده و فهمیده، مطلقا اگر نماز را تمام بخواند باید اعاده یا قضاء کند.
دوم: اگر در وقت متوجّه شود اعاده دارد ولی اگر در خارج وقت متوجّه شود قضاء ندارد؛ اکثر محشّین عروه همچون حضرت امام، محقّق خوئی و آیت الله سیستانی همین فتوا را دارند؛ این فتوی بر اساس دو صحیحه است: صحیحهی زراره و محمد بن مسلم و صحیحهی عیص؛ اینها صحیحهی عیص را اعم میدانند بخلاف فتوای اوّل؛ گروه اوّل این روایت را مختصّ به جهل محض میدانند ولی اینها ملاک در این روایت را ذکر میدانند؛ «تذکر فی الوقت و تذکر فی خارج الوقت» اطلاق دارد و شامل جهل به موضوع و جهل به خصوصیات نیز میباشد؛ این روایت بیانی است برای صحیحهی زراره که اگر در وقت یادش آمد، تکلیف واقعی به فعلیت میرسد؛ لذا ذمّهاش به تکلیف واقعی مشغول میشود و دلیلی بر سقوط تکلیف وجود ندارد؛ تفصیل صحیحهی عیص شامل این مورد میشود و میگوید حال که در وقت یادت آمد اعاده واجب است؛ لذا طبق صحیحهی عیص در فرض علم به اصل حکم و جهل به موضوع و خصوصیات، اگر در وقت یادش بیاید این یک نوع ذکر و تذکّر است و باید اعاده کند ولی اگر در خارج وقت یادش بیاید قضاء ندارد.
نکته
طبق جمع بین ادلّه، جاهل به موضوع یا خصوصیات، تکلیف فعلی او در زمان جهل، عمل به اعتقادش میباشد؛ همانطور که در باب طهارت حدثی و خبثی، طهارت از حدث، شرط واقعی عبادت است چه بدانیم یا ندانیم؛ لذا اگر بعد از نماز بفهمد وضو یا غسل را انجام نداده باید اعاده کند؛ ولی طهارت از خبث، شرط علمی و اعتقادی است لذا اگر بعد از نماز بفهمد لباس یا بدنش نجس بوده لازم نیست اعاده کند؛ امّا اگر در بین نماز بفهمد، تکلیف واقعی به فعلیت میرسد؛ لذا اگر نمازش را ادامه بدهد باطل است؛ اگر میتواند باید در بین نماز تحصیل طهارت کند و الّا باید نماز را رها کند مگر در شرائط خاصّ مثل ضیق وقت.
بنابراین در مانحن فیه مسألهی ذکر و توجّه به خصوصیات، شرط علمی و اعتقادی است؛ آنجایی که اعتقاد دارد نمازش تمام است، مثلاً در سفر تلفیقی نمازش را تمام میخواند با اعتقاد به اینکه تمام است و اصل حکم را میداند که نماز مسافر قصر است؛ حال اگر در وقت کشف خلاف شود، باید اعاده کند ولی اگر بعد از وقت بفهمد قضاء ندارد؛ مورد مانحن فیه شبیه طهارت از خبث است؛ قدماء دو مورد را در فقه همینطور محاسبه کردهاند: «جهر و اخفات» و «قصر و تمام»
تتمّه
کلام محقّق در شرائع
ایشان دربارهی جاهل به حکم میفرماید: و لو كان قد أتم صلاته جاهلا بأن حكم المسافر التقصير فلا إعادة و لو كان الوقت باقيا للصحيح السابق.[2]
از این عبارت استفاده میشود که اگر مسافر نماز قصر را تمام بخواند اعاده ندارد حتی اگر وقت نماز باقی باشد؛ این استدلال به ذیل صحیحهی زراره است؛ لکن باید ببینیم ذیل این روایت مختصّ به حکم است یا نه؛ سیأتی انشاءالله.