درس خارج فقه استاد محسن ملکی
1400/08/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /حکم نماز کامل در سفر
قَالَ علی علیه السلام: عُمِّرَتِ الْبُلْدَانُ بِحُبِّ الْأَوْطَانِ.[1]
هرکسی در هر منطقهای که زندگی میکند اگر آن محله را دوست داشته باشد، هم محله و هم اهل محل را با محبّت توحیدی، تمدّن اسلامی شکل میگیرد.
این فرمایش یکی از مطالب پایهای برای ایجاد مدنیّت و تمدّن اسلامی است؛ اگر مردم هرکجا زندگی میکنند وطن و من فی الوطن را دوست داشته باشند و محبّت بین آنها حکومت کند، آبادی حاصل میشود؛ عمران و آبادی در گرو محبّت است.
خلاصه جلسه قبل
ظهر مما ذکرناه أمور:
الأول: من کان عالما بالحکم و الموضوع و خصوصیات الحکم فی السفر و أتم الصلاة فیه یجب علیه الإعادة فی الوقت و القضاء فی خارجه؛ و ذلک بمقتضی روایات من زاد فی صلاته رکعة و هکذا صحیحة زرارة و محمد بن مسلم[2] و صحیحة الحلبی[3] .
کسی که علم به حکم و موضوع و خصوصیات حکم داشته باشد و نمازش را در سفر چهاررکعتی بخواند، نمازش باطل است و اعاده یا قضاء بر او واجب است.
الثانی: من کان جاهلا بالحکم و الموضوع و خصوصیات الحکم من جمیع الجهات لایجب علیه الإعادة و لا القضاء و ذلک بمقتضی ذیل صحیحة زرارة و محمد بن مسلم.
محتوای روایت این بود که اگر آیهی تقصیر را نشنیده و نفهمیده یعنی مطلقا حکم را نمیداند، اعاده و قضاء بر او واجب نیست.
الثالث: من کان ناسیا للحکم أو الموضوع أو خصوصیات الحکم إن ذکر فی الوقت تجب علیه الإعادة و إن ذکر خارج الوقت لایجب علیه القضاء و ذلک بمقتضی صحیحة أبی بصیر[4] .
الرابع: من کان عالما بالحکم و جاهلا بالموضوع أو خصوصیات الحکم تجب علیه الإعادة فی الوقت و القضاء فی خارجه و ذلک بمقتضی ظاهر صدر صحیحة زرارة و محمد بن مسلم.
البتّه این بنابر مبنایی است که در آیهی تقصیر انتخاب کردیم به اینکه تفسیر آیه یعنی بیان معنای لاجناح که اصل حکم وجوب را میگوید.
الخامس
صحیحهی عیص[5] تفصیل بین وقت و خارج وقت بود؛ در وقت، اعاده واجب است ولی در خارج وقت، قضاء واجب نیست؛ امّا از جهت علم و جهل، مطلق بود و مقیّد به جهل و نسیان و سهو نبود؛ این روایت نیز باتوجّه به روایات باب من زاد فی صلاته و صحیحهی زراره و محمد بن مسلم و صحیحهی عبیدالله بن علی حلبی که دلالت بر وجوب اعاده و قضاء داشت، حمل میشود بر صورت جهل و شامل صورت علم و عمد نمیشود؛ لذا این روایت نقطهی مقابل صدر صحیحهی زراره و مطابق با ذیل آن میباشد که فرمود: لَمْ يَكُنْ قُرِئَتْ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَعْلَمْهَا.
مؤیّد این جمع، طائفهی چهارم است که مختصّ به نسیان بود؛ نسیان نیز نوعی از جهل است.
السادس
در باب صحیحهی عیص اگر در داخل وقت یادش بیاید ولی نخواند، نمیتوان به این صحیحه تمسّک کرد و گفت قضاء ندارد؛ حکم موجود در این صحیحه بر محور ذکریت بود؛ اگر در وقت یادش بیاید، تکلیف واقعی که قصر است برای او به فعلیّت میرسد لذا اگر نخواند، فوت بر او صدق میکند در نتیجه قضاء بر او واجب میشود چه به امر جدید یا به امر به اداء؛ و قضاء در صورتی ساقط میشود که در وقت یادش نیاید.
السابع
غفلت و نسیان در صورتی مشمول صحیحهی عیص می شود که از اوّل نماز باشد؛ ولی اگر بین نماز حاصل شود مثلاً در نماز جماعت شرکت کند و بداند که باید قصر بخواند ولی در بین نماز فراموش کند و چهاررکعتی تمام کند، در اینصورت صحیحهی عیص شامل او نمیشود و اگر بعد از وقت هم یادش بیاید قضاء بر او واجب است.
الثامن
طبق صحیحهی زراره، آیهی لاجناح دربارهی علم و جهل بحکم است؛ امّا اگر ندانیم و شکّ داشته باشیم که فقط جهل به حکم را میگوید یا شامل جهل به خصوصیات هم میشود، این شبههی مفهومیه است لذا نمیتوان به آیه عمل کرد در نتیجه روایت نیز مجمل میشود لذا باید سراغ قدرمتیقّن برویم؛ و قدرمتیقّن از جهل، جهل محض است یعنی کسی که هیچ علمی ندارد نه به حکم نه به موضوع و نه به خصوصیات؛ چنین کسی نه اعاده بر او واجب است نه قضاء؛ امّا کسی که جهل مطلق ندارد، مشمول صحیحهی عیص میشود لذا اعاده و قضاء بر او واجب است.
بنابراین اگر هم آیه مجمل باشد، این مطالب هشتگانه بر اساس روایات ثابت است.